خبرهای داغ:
قصه امروز و دیروز نیست، ماجرای جستن و یافتن است از زمین تا ثریا؛

غرور ملی یعنی؛ بلند پروازترین پهباد دنیا با سامانه کاملاً ایرانی ساقط می‌شود

سامانه بومی پدافندی را ما در ایران می‌سازیم و با آن شکار اسطوره‌ای را انجام می‌دهیم که قدرت پوشالی آمریکایی‌ها را نشان می‌دهد. گران‌ قیمت‌ترین و بلند پروازترین پهباد دنیا با سامانه کاملاً ایرانی ساقط می‌شود.
کد خبر: ۹۴۶۴۰۳۹
|
۰۴ آبان ۱۴۰۱ - ۱۷:۰۳

قزوین_بسیج_سه‌شنبه سوم آبان ماه سال 1401، اردوی یک روزه بازدید از پارک علم و فناوری هوافضای سپاه

و باز هم شروعی دوباره.

کرونا رفت و دانشگاه‌ها باز شدند.

عميقاً از ته دل خوشحال بودم که دوباره می‌توانیم با دوستان برویم دانشگاه، هم همدیگر را ببینیم. هم درس‌هایمان را حضوری دنبال کنیم.

 

راستش حضوری شدن دانشگاه را فقط به خاطر درس نمیخواستم. بیشتر دلم برای اردوها و دورهمی‌های دوستانه تنگ شده بود. این هم شد که وقتی پیامک سراسری دانشگاه برای اردوی "راهیان پیشرفت" آمد، سریعاً به بچه‌ها گفتم و باهم برای ثبت نام اقدام کردیم.

بالأخره صبح روز رفتن ، رسید و همه باهم راهی سفر شدیم. در طول مسیر تمام فکرم سمت این بود که چرا راهیان "پیشرفت"؟ اصلاً راهیان پیشرفت یعنی چه؟

بعد از سه ساعت شور و نشاط راه و آشنایی با بچه‌های جدید ، بالأخره به مقصد رسیدیم: "پارک ملی نیروی هوافضای سپاه"

همراه با ورودمان به محوطه پارک، دعوتمان کردند تا به داخل برویم و از آنجا به بعد بود که راوی برایمان گفت.

از تمام ناگفته‌ها، تمام ناشنیده‌ها و تمام چیزهایی که شاید قرار بود بشنویم تا آگاه شویم. فکر کنیم. رشد کنیم.

راوی گفت:

«امثال حاج حسن تهرانی مقدم‌ها می‌آیند و پا به عرصه می‌گذارند به عنوان الگوهای جدید مدیریتی در کشور ما، در ایران ما معرفی می‌شوند که با گوش دادن به صحبت‌ها و رهنمودهای فرمانده‌شان و استفاده از مبانی ناب اسلام، موشک را می‌سازند و بر علیه دشمن، همان موشک را در همان زمان جنگ استفاده می‌کنند.

موشک سوخت‌ مایعی که با خطای بالا اما کاربردی و تاکتیکی استفاده شد و امروز به جایی رسید که موشک سوخت جامدِ بُرد بلند، با قدرت تخریب مناسب و حتماً نقطه زنی هست. پهبادی که با چسب و چوب و یونولیت و موتورهای الکتریکی یا سوختی خیلی ساده در زمان جنگ تولدش توسط دانشجویانی مثل شما رقم می‌خورد و از عقبه دشمن به جای جنگنده F4 ارتش، عکس تهیه می‌کند و عملیات های مهمی مانند کمیل به واسطه عکس این پهباد، پیروز می‌شوند.»

خیلی جالب بود.

نگاهی به عقب سالن انداختم.

همه سراپا گوش بودند و گوش.

صحبت‌های راوی به قدری جذاب و شنیدنی بود که انگار خود ما هم در وسط جنگ و عملیات بوده‌ايم. پر بود از هیجان و افتخار. افتخار غرورآفرین که حاصل فکر و کار و تلاش جوانان بود. جوانان کشور خودمان. جوانان غیور ایرانی.

دوباره گوشم را به راوی سپردم.

راوی ادامه داد:

«سامانه بومی پدافندی را ما در ایران می‌سازیم و با آن شکار اسطوره‌ای را انجام می‌دهیم که امروز در این نمایشگاه به صورت تاکسیدرمی شده قرار دارد و قدرت پوشالی آمریکایی‌ها را نشان می‌دهد. گران‌قیمت‌ترین و بلند پروازترین پهباد دنیا با سامانه کاملاً ایرانی ساقط می‌شود.

و در جمع همه این‌ها، ما امروز در باشگاه فضایی‌های دنیا هستیم با ماهواره بومی نو که در مدار لِئو در پانصد کیلومتری زمین در حال پرواز است و هر یک ساعت و نیم یک بار بر دور کره زمین می‌گردد. در نمایشگاه موقعیت آنلاین این ماهواره نمایش داده می‌شود. نه برای یک بار، بلکه با تمام شدن عمر یک ساله برای بار دوم در جو قرار داده می‌شود.

ببینید عزیزان، این‌ها خیال و رویا نیست.

این‌ها واقعیت و حقیقت جمهوری اسلامی ایران است که امروزه در دنیا مطرح است و دنیا الان خواهان تسلیحات و تجهیزات این چنینی ایران ما شده است.

عزیزان! اینجا قطعاً جایی است که شما می‌توانید یک گام دیگری که انقلاب ما برداشته است را شاهد باشید و ببینید که ایران، به نقطه‌ای رسیده است که امروز باعث شده هرکسی که انقلاب اسلامی ایران را دوست دارد، نه! اصلاً هرکسی که روحیه ضداستکباری دارد در دنیا به این قدرت ببالد و افتخار کند. این‌هاست که اذهان عموم مردم را می‌تواند به آرامش برساند.

در این جنگ و در این غوغای رسانه‌ای و فضای مجازی، همين‌هاست که می‌تواند این حجمه و حمله سنگین دشمن را در آن فضا دفع کند.»

در ادامه راوی به پهبادی اشاره کرد:

«همه این‌ها در نمایشگاه، واقعیتی را به ما می‌گوید. این پهباد شبیه همان پهباد آمریکایی بود که حاج قاسم را شهید کرد.

در عوض ما نیز با پهبادهای خود بود که کمر داعش را خم کردیم و شکستیم.

جنوب حلب با پهباد شاهد 119 که به حلب سوریه معروف است، نجات یافته است. یک سری از پهباد‌ها را ما از دست داعشی‌ها گرفتیم.

این‌ها افسانه نیست.

امروز ایران به پهبادی سه برابر پهباد روسیه رسیده است.

امروز ایران این است و شعار ما؛

عزم دیروز

اقتدار امروز

 من خواهش میکنم همه 

برای ایران امروز، دست بزنید...»

کمی هم از ماموریت های پهباد‌ی دیدیم و شنیدیم.

اهداف این ماموریت ها جهت دهی به سامانه های راداری و پدافندی بود.

واقعاً جالب بود. 

به هر طرف از نمایشگاه که نگاه می‌کردی، موشک و ابزار و وسایلی به نمایش گذاشته شده بود که با خود میگفتی آیا واقعاً همه این‌ها برای ایران است؟ 

ایرانی که دشمنان می‌خواهند سرکوبش کنند.

پس این بود دلیلِ دشمنی کردنِ دشمنان با ما.

نمی‌توانند ایران قدرتمند را ببینند...

یکدفعه چشمم به تابلویی خورد که متنی بر رویش نوشته شده بود:

((یکی از شرایط توسعه‌ یک کشور، استقلال صنعتی آن است. به فکر خودمان تکیه کنیم، توانایی‌های خودمان را به کار بگیریم. هم‌چنین باید سرعت علمی کشورمان را حفظ کنیم. مقام معظم رهبری»

و باز هم تلنگری دیگر...

فکر می‌کنم ذهن‌هایمان با دیدن این نمایشگاه و شنیدن صحبت‌های راوی واقعاً باز شده بود.

دیگر مانند قبل راجع به ایران فکر نمی‌کردم.

شاید بهتر است بگویم که تا قبل از این اصلاً راجع به ایران فکری نمی‌کردم.

اما...

از اینجا به بعد است که ایران به من، به تو، به ما نیاز دارد.

ایران برای رشد ما را می‌طلبد.

و من هم از الان به بعد رشد کشورم را می‌طلبم.

و تابلویی دیگر که نوشته بود:

«روزی بر ما گذشت که به ما سیم خاردار هم نمی‌فروختند!

خیلی‌ها خبر ندارند که ما چه دوران‌هایی را گذراندیم.

مقام معظم رهبری»

در آخر راوی برایمان از شکل‌گیری تمامی این ماجراها گفت:

«قصه امروز و دیروز نیست. چهارده سده قدمت دارد این ماجرا...

داستان توانایی از پس دانایی است.

ماجرای جستن و یافتن است.

که علم جستن حتی به ثریا، همیشه مرام ما بوده است. مردمانی از ما، همواره آمده‌اند و جسته‌اند و یافته‌اند و نقش‌هایی چنین ماندگار بر جای گذاشته‌اند...»

فهمیدم که ماجرا، ماجرای مردمانی است که خواستند و از پس این خواستن علی رغم تمام سختی‌ها و فراز و نشیب‌ها به اتکای "ید الله فوق ایدیهم" و وعدهٔ "و کان حقا علینا نصرالمومنین" بسیار مجاهدت کردند و کوشیدند تا بشود.

و این هم شد.

امروز ما

دانشجویان دانشگاه های استان قزوین 

از هر شهر و با هر زبانی

با هر سبک زندگی‌ای

آمدیم و دیدیم.

دیدیم که چه ها بود و ما تا به الان ندیده بودیم.

دیدیم آنچه را که مایه پیشرفت غرورآفرین کشور ما شده است.

و به خود مفتخر شدیم.

که ما هم می‌توانیم.

ما هم می‌توانیم باشیم و گوشه ای از پرچم این سرزمین را دست بگیریم و بر فراز قله‌ها ببریم.

حالا متوجه بودم که راهیان پیشرفت یعنی چه.

ما به اینجا آمدیم که شاهد پیشرفت تنها گوشه ای از خاک کشورمان باشیم.

و در ادامه این خاک را ما رشد دهیم. ما شکوفاکنیم.

چرا که نه؟

ما می‌توانیم.

 

نگارنده: مرضیه عاملی

ارسال نظرات
پر بیننده ها