مظهر بهار اینجاست/ احسن الحال دیدنی در کنار شهدا
به گزارش خبرگزاری بسیج از مازندران، علی ابراهیمی گتابی-نخواستند سال تحویل را در خانه بمانند، به سرشان که نزد، اما به دلشان برات شد که برای خانه تکانی دل، بیایند و در این خاکها، یک خانه تکانی اساسی داشته باشند. دلشان خواست سال نو را در کنار کسانی تحویل کنند که بهترین احسن الحال را داشتند. دلشان خواست لباسهای نو را در اینجا، خاکی کنند. دلشان خواست غمهایی که یک سال آزگار روی دل و جان شان تلنبار شده را بر دارند و بیایند و در اینجا سبک کنند.یک سالی که با همه فراز و نشیب ها گذشت و آنچه که به جا گذاشت، دل های مچاله شده ای بود که در فتنه یک عده نامرد مردم،غربت و مظلومیت یک کشور را به تصویر کشید.
در چشمهای هرکدامشان، سیلی از دلتنگی را میبینی که با نام هر شهید، جاری میشود. دلشان خواست هزار کیلومتر را بکوبند و بیایند و سفره هفت سین را در مشهد شهدا پهن کنند، رزمنده هایی که یک روز از خانه دل کندند و جلوی دشمن ایستادند تا مردم شهر آب توی دلشان تکان نخورد. دلشان خواست بیایند و همه دل خوشیهای اندکی که در این یک سال جمع کردند را به شهدا هدیه بدهند. اینجا هر کسی به هر نیتی آمده است. اینجا هرکسی با دعا و اشک آمده تا نگاه شهدا را بخرد.
مادری برای عاقبت بخیری جوانهای این مملکت دعا میکند. پیرمردی که جوانی اش را پای انقلاب گذشته برای سربلندی کشور و نابودی دشمنان دعا میکند. جوانی که برای اولین بار است سال را به دور از خانه در سرزمین شهدا تحویل میکند، برای سلامتی حضرت آقا دست به دعا میشود.
اینجا وقتی دستها برای دعا بالا میرود، زمین نفس تازه میکند انگار جانی تازه میگیرد، اینجا تمام دعاها به ربیع الانام ختم می شود، اینجا غنچه دعا برای ظهور بهار دلها، حضرت مهدی (اروحناه فداه) شکوفه میدهد. بهارطبیعت که با بهار رمضان گره بخورد، و حلقه وصل آن هم شهدا باشند، بگفته آن جوان دهه هشتادی، چه نور علی نوری بشود...
راستش دستم به نوشتن نمیرفت در این دقیقه های پایانی سال. وقتی حال و هوای زائرانی را میبینم که در این شب تاریک دراین پهنه دشت، با ستارههای نورانی آسمان شهادت، حالشان را گره میزنند به دعای تحویل و نجواهایی که این صحرا به یادگار در دل دارد، از ته دلم فقط میگویم خوشبحالتان...
مگر میشود این همه راه را بیایی و سفره هفت سین دلت را بر روی خاکهای تبدار اینجا پهن کنی و شهدا، عیدی ندهند. به گفته آن بانوی میانسالی که قاب عکس شهیدش را بدست گرفته و با گوشه چادرش گرد و غبار روی شیشه را پاک میکند، پسرم دست به جیب و خیلی خوش حساب است، قبل از آنکه سال تحویل بشود، عیدی را میدهد. در سرزمینی که وجب به وجبش به خون شهدا آغشته است، سال زودتر از هرجای دیگری تحویل میشود.
اگر قرار است سال نو، لحظه تحول سال را در یادمان شهدای شلمچه ،در یک جمله توصیف کرد باید گفت: مظهر بهار اینجاست. اگرچه سفرههای هفت سینی که خانوادهها با خودشان در لحظه تحول سال به هفت تپه آوردند کوچک است، اما همه شان دور سفره هفت سین بزرگی که نورچشمیهای خدا برایشان چیده اند، نشسته اند، هفت سینی از سربلندی، سعادت، سلامتی، سخاوت، سرافرازی، سرسبزی که همه آن در سیدالشهدایی بودن قاب عکسی که لبخند سردار دلها را نشان میدهد، خلاصه شده است.
حال و هوای اینجا تماشایی است ،بهار میخواهی اینجاست، شکوفههای سبز و سفید و سرخ را در اینجا ببین، عطر سیب را در این خاک بو کن، آرامش و یک لحظه حال خوب اینجاست.هر کسی آمده،تا قلبش را معطر به عطر بوی خوش شهید کند. اینجا قبل از آنکه بگویند سال تحویل شده است، تمام جان و دلت احس الحال را حس می کند. اینجا قبل از آنکه لب به دعا بگشایی، شهدا برایت یا مقلب القلوب می خوانند، دیگر چه میخواهی، تحویل سالی از این بهتر ؟! عیدی از این بالاتر؟!
انتهای پیام/