امام جمعه ماهدشت:

حضور پرشور در مجامع انتخاباتی متمم ایمان مردم است/بزرگترین مصادیق سنت نصرت خدا، مشارکت بالا در انتخابات است

حجت السلام والمسلمین رادمرد امام جمعه ماهدشت خطبه‌ای مبنی بر دهه فجر، انتخابات، ماه رجب و شعبان و ولایتمداری بیان کرد.
کد خبر: ۹۵۱۵۵۱۷
|
۲۰ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۶:۱۵

به گزارش خبرگزاری بسیج از البرز، متن خطبه حجت السلام والمسلمین رادمرد امام جمعه ماهدشت، مبنی بر دهه فجر، انتخابات، ماه رجب و شعبان و ولایتمداری، به شرح زیر است:
حضور پرشور در مجامع انتخاباتی متمم ایمان مردم است/بزرگترین مصادیق سنت نصرت خدا، مشارکت بالا در انتخابات است
در خطبه‌های هفته‌های گذشته پیرامون ظلم صحبت کردیم و تعریف و آثار و اقسام آن را بیان کردیم و اثرات فردی و اجتماعی آن را مورد بحث قرار گرفت البته به اختصار، چون ایام مبعث رسول خاتم، حضرت محمد (ص) است، نکاتی را پیرامون این حادثه عظیم عرض می‌کنم و آنجایی که مرتبط با بحث ما است، را تقدیم می‌کنم.
حضرت آقا در بیاناتشان به نکته دقیقی اشاره می‌کنند و می‌فرمایند در مسئله‌ی مبعث یک نکته‌ای وجود دارد و آن، این است که از؛ ارسال رسل در قرآن تعبیر شده به «بَعث»؛ لَقَد مَنَّ اللهُ عَلَی المُؤمِنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسولًا؛ (آل عمران/۱۶۴) هُوَالَّذی بَعَثَ فِی الاُمِّیّینَ رَسولًا (جمعه/۲) وَ لَقَد بَعَثنا فی کُلِّ اُمَّةٍ رَسولًا؛ (نحل/۳۶) و این نکته‌ی مهمّی دارد: «بَعث» یعنی، برانگیختن است، این برانگیختن یک حرکت معمولیِ تنها درس‌آموزو تزکیه نیست. پیغمبری که در جامعه‌ای ظهور میکند، فقط این نیست که آمده تا یک چیز‌هایی را به مردم یاد بدهد؛ بله، «یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة» هست، «یُزَکّیهِم» هست، امّا همه‌ی این‌ها در قالب یک بعثت است، در قالب یک حرکت عظیم است. آنچه که مطلب را دقیق می‌کند وو حائز اهمیت جهت این برانگیختگی چیست؟ سَمت و سوی این برانگیختگی چیست؟ سَمت و سو و جهت را هم خود قرآن مکرّر بیان کرده است: وَ لَقَد بَعَثنا فی کُلِّ اُمَّةٍ رَسولًا اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت؛ اوّلاً عبودیّت خدا، یعنی چهارچوب حیات را در خدمت اوامر الهی و نواهی الهی قرار دادن؛ و [ثانیاً]اجتناب از طاغوت.
طاغوت کیست؟ همه‌ی ظالمان، همه‌ی پادشاهان خبیث، در مثل امروزی همه‌ی رؤسای جمهور کشور‌های مستکبر و غیر الهی مثل این‌هایی که امروز در آمریکا و در بعضی از کشور‌های دیگر هستند -این‌ها همان طواغیتند- معنای اجتناب از طواغیت این نیست که دامنت را از آن‌ها دور کن تا آلوده نشوی؛ معنایش این است که یک خطّی در مقابل خطّ توحید و خطّ عبودیّت الهی وجود دارد و آن، خطّ طاغوت است. کفر به طاغوت، همراه و ملازم با ایمان بالله است؛ این، جهت بعثت انبیا است.
اگر این در زندگی مسلمانان و مومنان به خدا نباشد، جهت بعث محقق نشده، هر چند درراه تعلیم و تزکیه راه‌های فراوانی طی کرده باشند و البته اگر این جهت نباشد در همان راه تعلیم و تزکیه هم کارشان به ثمر نخواهد رسید، آن تعلیم و تزکیه آن‌ها را عاقبت بخیر هم نخواهد کرد.
در مسیر زندگی انسان بواسطه نیاز‌هایی که دارد، خیلی مسیر در برابر او قرار می‌گیرد، چون انسان نیاز به ارتباط با خدا دارد و عده‌ای با داشتن برخی تعلیم‌ها و تزکیه‌ها به گمان خودشان میخواهند انسان را به خدا برسانند، راه‌هایی را پیشنهاد می‌کنند، توصیه‌های اخلاقی و حتی دستورالعمل می‌دهند و ذکر و ... مطرح می‌کنند که حالا نسبت به درستی یا نادرستی آن مطلبی فعلا نمیخواهم بگویم، چون از بحث خیلی فاصله خواهیم گرفت که البته بحث زیاد است، لکن همین خط کش را شما بگذارید همین جهتی که، جهت بعثت است، اینکه راه شما را به سمت توحید و بندگی خدا أن إعبدوا الله و اجتناب از طاغوت ببرند و هر کدام از این‌ها یا هر دو تای این‌ها نبود، بدانید و پیش بینی کنید از ابتدای مسیر انتها را که به مقصد نخواهید رسید و کار این دکان داران کساد خواهد شد. در همه‌ی مسیر‌های زندگی تان در همه‌ی عرصه‌های که ورود می‌کنید، در همه‌ی عرصه‌های که پیش روی شماست مانند انتخابات، جریان و افرادی که این جهت را نداشته باشند و عمیقأ به آن معتقد نباشند بدانید اگر انتخاب شوند، عاقبت خوبی نتیجه نخواهد داد و کشور را به سمت و سوی دیگری خواهند برد، و اگر در زندگی فردی خودمان و در زندگی اجتماعی خودمان این جهت را نداشته باشیم، ظلم کردیم به خدا و رسول خدا و به انسان‌ها و این یک ظلم بزرگ است.
خدای متعال ما را در مسیر بعثت و جهت آن یعنی توحید و عبادت و بندگی خدا و اجتناب از طاغوت ثابت قدم بدارد.
(والعصر)
هفته پیش رو هفته‌ای است پر مناسبتی است، ۲۱ بهمن سالروز حماسه بزرگ مردم غیرتمند این منطقه (ماهدشت و محمد شهر) که مقابل لشکر ارتش استقامت کردند و سه شهید در این مسیر تقدیم شد یاد این عزیزان را گرامی می‌داریم، ۲۲ بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سه شنبه و چهارشنبه و پنج شنبه میلاد امام حسین علیه السلام و حضرت ابالفضل علیه السلام و امام سجاد علیه السلام که تبریک عرض می‌کنم.
کلمۀ شعبان که از سه حرف اصلی «ش ع ب» گرفته شده است و به معانی شعبه شعبه شدن، طریق، متفرع شدن، تقسیم و... آمده است. به همین جهت در بیانات نبوی صلی الله علیه و آله آمده است: «ماه شعبان، شعبان نامیده شده است، زیرا در آن روزی‌های مؤمنین تقسیم می‎شود و از این ماه خیر زیادی به رمضان سرازیر می‎شود» (إِنَّمَا سُمِّیَ شَعْبَانَ لِأَنَّهُ یَتَشَعَّبُ فِیهِ أَرْزَاقُ الْمُؤْمِنِینَ (أمالی صدوق، ص ۲۳)؛ إِنَّمَا سُمِّیَ شَعْبَانَ لِأَنَّهُ یَشَّعَّبُ فِیهِ خَیْرٌ کَثِیرٌ لِرَمَضَانَ (بحار الأنوار، ج ۵۵، ص ۳۴۱))، اما آنچه این ماه معظم را بسیار با شکوه می‌نماید، انتساب ویژه این ماه به وجود مبارک حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله است. ایشان فرمودند: «شعبان ماه من است خدا بیامرزد کسی‌که مرا به ماه من اعانت کند» (شَعْبَانُ شَهْرِی فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَنِی عَلَى شَهْرِی (المقنعة، ص ۳۷۰)) و به همین جهت، ماه شعبان ماهی است که رحمت و رضوان خدا گرداگرد آن را گرفته، به رحمت و رضوان الهی پیچیده شده و رحمت و رضوان الهی بر آن احاطه یافته است؛ این است که فرمودند این ماه محفوف به رحمت و رضوان است: «شَعْبَانُ الَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ»، فرمایش «شَعْبَانُ شَهْرِی» به این معنا است که ماه شعبان، فرصتی بسیار مبارک برای اتصال به نور وجود رسول الله (ص) است، رسول اللهی که وصال و معیت با او، غایت آرزوی اولیاء است، خدا متعال را شاکریم که توفیق بهره مندی از ماه مبارک رجب را عنایت فرمود و توفیق درک ماه عظیم شعبان را ان شاءالله عنایت بفرماید
یکى از شئونات مهم حضرات معصومین علیهم‌السلام، تحقق عینى این دستور عظیم الهى است: «وَجَاهِدُوا فِى اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ» (حج: ۷۸).
در حقیقت باید گفت عمر شریف ائمه اطهار علیهم‌السلام در عمل به این امر اعظم الهى سپرى شده است. این امر الهى به قدر جامع و اعم است که مى‌توان گفت مهم‌ترین شأن حضرات در راستاى هدف «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» (نحل: ۳۶)، اداء حق جهاد است، لذا در زیارت جامعه کبیره آمده است: «وَ جاهَدْتُمْ فِى اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ» و همه توان خود را راه خدا، آن‌گونه که شایسته است، به کار گرفتید
در خصوص عظمت شخصیت حضرت سیدالشهداء علیه السلام مى‌بینیم با این‌که امام حسن علیه السلام برادر بزرگ‌تر و امام زمان آن‌حضرت بود، فوق‌العاده به شخصیت ایشان احترام مى‌گذاشت.
ابوحازم الاعرج، سلمة بن دینار، دانشمند، قاضى و بزرگ مدینه نقل مى‌کند: «امام حسن (ع)، امام حسین (ع) را آن‌قدر گرامى مى‌داشت که گویى امام حسین (ع) از ایشان بزرگ‌تر است.
روزى ابن عباس از ایشان علت این همه احترام نسبت به امام حسین (ع) را پرسید.
حضرت مجتبى (ع) فرمودند: «من عظمت و شُکوه و مهابتى مانند مهابت امیرالمؤمنین علیه السلام در او می‌بینم.» بار‌ها اتفاق افتاده بود که در جلسه‌اى در محضر امام حسن (ع) بودیم، اما همین که امام حسین (ع) وارد مى‌شدند، رنگ چهره مبارک امام حسن (ع) تغییر مى‌کرد» به بیان رهبر معظم انقلاب، مبناى مهم قیام حسینى (ع) تبیین بود: «امام حسین را فقط به جنگ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین است. به تبیین او، امر به معروف او، نهى از منکر او، توضیح مسائل گوناگون در منى و عرفات، خطاب به علما و نخبگان باید شناخت» بسیارى بر این باورند که قیام سالار شهیدان از مقطع مرگ معاویة بن ابى سفیان در ۱۵ رجب سال ۶۰ هجرى و به‌حکومت رسیدن یزید وارد مرحله عملیاتى شد، ولى با یک نگاه تحلیل تاریخى، مى‌توان گفت شروع نهضت عاشورا از مقطع خطبه آن‌حضرت، در سال ۵۹ ه. ق، یک سال قبل از مرگ معاویه در سرزمین منا است. در این سال، حضرت به‌همراه عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر به حج رفتند.
امام مردان، زنان، یاران بنى‌هاشم و آن عده از انصار را که او و خاندانش را مى‌شناختند جمع کرد. سپس چند نفر را فرستادند و به آن‌ها امر فرمودند: همه کسانى را که امسال از اصحاب پیامبر (ص) معروف به صلاح و عبادت‌اند و به حج آمده‌اند، نزد من جمع کنید. در پى این دعوت بیش از هفتصد نفر که بیشتر آنان از تابعین و حدود دویست نفر از اصحاب پیامبر (ص) بودند در منا در خیمه آن‌حضرت گرد آمدند و امام در میان آنان براى ایراد خطبه برخاستند و مسائل مهم و مورد نظر خودشان را مطرح کردند و هدف خودشان را هم در آن زمان مطرح می‌فرمایند که: اللَّهُمَ‌ّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنْ مَا کَانَ مِنَّا تَنَافُساً فِى سُلْطَانٍ خدایا! تو مى‌دانى که آنچه از ما سرزد، براى رقابت در فرمانروایى وَ لَا الْتِمَاساً مِن فُضُولِ الْحُطَامِ و نیز دسترسى به مال بى‌ارزش دنیا نبود، وَ لَکِنْ لِنُرِیَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِکَ بلکه از آن‌روست که نشانه‌هاى آیین تو را بنمایانیم وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بِلَادِکَ و سروسامان‌بخشى را در سرزمین‌هایت آشکار سازیم وَ یَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِکَ تا بندگان ستمدیده تو آسوده گردند وَ یُعْمَلَ بِفَرَائِضِکَ وَ سُنَّتِکَ وَ أَحْکَامِکَ و به فرایض و سنن و احکام تو عمل کنند فَإِنَّکُمْ إِلَّا تَنْصُرُونَا وَ تُنْصِفُونَا و شما (اى مردم!) اگر ما را در این راه مقدس یارى نرسانید و با ما همراه نباشید قَوِیَ الظَّلَمَةُ عَلَیْکُمْ وَ عَمِلُوا فِی إِطْفَاءِ نُورِ نَبِیِّکُمْ، ستمگران بیش از پیش بر شما نیرو گیرند و در خاموش کردن نور پیامبر شما بکوشند. خیلی از معارف اسلام در زمینه‌های مختلف بر زمین مانده است و به میدان‌های اجتماعی و فرهنگی و سایر عرصه وارد نشده که می‌طلبد حوزه علمیه تلاش مضاعفی کند و مفاهیم ارزشمند اسلامی را در سطح جامعه توسعه دهد و ما هم بتوانیم با عمل و پیاده کردن آن ارزش‌ها در جامعه روز بروز جامعه و اجتماعمان را به سمت اسلام ناب و حقیقی پیش ببریم.
ایام دهه مبارک فجر همیشه گویای ضرورت این نکته است که حضور مردم در صحنه انقلاب لازم است، تا این قیام الهی همچنان زنده بماند، چون خداوند وظیفه مردان با ایمان را چنین ترسیم، فرمود: «اِنَّمَا المُؤمِنونَ الَّذینَ ءامَنوا بِاللهِ وَ رَسولِهِ وَ اِذا کانوا مَعَهُ عَلی اَمرٍ جامِعٍ لَم یَذهَبوا حَتّی یَستَأذِنوهُ» مردان با ایمان و مؤمنان راستین کسانی‌اند که از لحاظ اعتقاد، به خدا و پیامبر او ایمان آورده باشند و از حیث عمل، هرگاه مطلب مهمّ اجتماعی و حکم جامع امّت اسلامی فرا رسد، هرگز صحنه را رها نمی‌کنند؛ حتّی اگر معذور باشند، بدون تحصیل اذن رهبر مسلمانان از صحنه اجتماع خارج نمی‌شوند.
مؤمنان معذور که با اذن قبلی غیبت می‌کنند، دارای ایمان واقعی به خدا و پیامبرند.
از این آیه کریمه چنین برمی‌آید که حضور مردم در مجامع سیاسی و مانند آن‌ها متمّم ایمان آنان و بدون آن ایمانشان ناقص است، بنابراین وظیفه مردم همانا حضور در صحنه‌های اجتماع دینی است.
اگر مردم در صحنه سیاست و اجتماع دینی حاضر نبوده و نسبت به سرنوشت نظام حاکم بی‌تفاوت باشند و با پندار جدایی دین از سیاست یا بهانه‌های دیگر از حضور در صحنه محروم گردند، آن نظام سرنگون خواهد شد و رقیب خون‌آشام آن چیره می‌گردد، چنان‌که حکومت حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام) نشانه خوبی برای این تجربه تلخ است، زیرا گرچه رهبر معصوم مُفتَرَضُ الطّاعه از نظام الهی بود، مردم بر اثر اختلاف داخلی به جنگ با یکدیگر مشغول شدند؛ یا بر اثر عدم احساس وظیفه، انزوا را اختیار کردند، لذا حضرت امیرمؤمنان (علیه السلام) از آن‌ها خسته شد و به خداوند شکایت برد و در نیایش ویژه از خدا درخواست کرد، تا او را از مردم بگیرد و مردم را نیز از او جدا کند (فَأَبْدِلْنِی بِهِمْ خَیراً مِنْهُمْ وَ أَبْدِلْهُمْ بی‌شَرّاً مِنِّی (نهج البلاغه، خطبه ۷۰)) خداوندا! به جاى آنان، افرادى بهتر به من عنایت فرما و به جاى من، بدتر از من، بر سر آن‌ها مسلّط فرما.
یکی از بزرگترین مصادیق سنت نصرت خدا، مشارکت بالا در انتخابات است.
سنّت الهی یعنی قانون؛ قانون چه جوری عمل می‌کند؟ قانون یک موضوع دارد، یک حکم دارد؛ یک موضوع دارد، یک نتیجه دارد. شما اگر خودتان را با آن موضوع منطبق کنید، نتیجه قطعاً مترتّب خواهد شد. قرآن می‌فرماید: «اِن تَنصُرُوا اللَهَ یَنصُرکُم» (محمد:۷). «تَنصُرُوا اللَه» موضوع است و حکم و نتیجه آن «یَنصُرکُم».
اگر شما خودتان را با این تطبیق کردید، حتماً آن نتیجه مترتّب خواهد شد؛ بروبرگرد ندارد. وعده‌ی الهی است دیگر. شرط این است که شما خودتان را منطبق کنید با آن موضوع؛ اگر منطبق کردید، آن نتیجه حاصل می‌شود. هر وقتی پیروز شدیم، این جوری حرکت کردیم؛ یعنی خودمان را با یک مصداق سنّت الهی منطبق کردیم و خدای متعال هم نتیجه را مترتّب کرد. سنّت‌های خدای متعال انواع و اقسامی دارد؛ در جایی می‌فرماید: «لَئِن شَکَرتُم لَاَزیدَنَّکُم»، بعد می‌فرماید: «وَ لَئِن کَفَرتُم اِنَّ عَذابی لَشَدید» (ابراهیم: ۷)؛ این هم سنّت است. اگر خودمان را بر طبق هر کدام از دو موضوع شکر نعمت یا کفر نعمت قرار دادیم، آن نتیجه یعنی ازدیاد و برکت نعمت یا عذاب شدید، بر آن مترتّب خواهد شد، یعنی هر دو طرفش سنّت الهی است» (نک: ۰۷/۰۴/۱۴۰۱).
انتخابات هم یک نعمت بزرگی است که مثل همه نعمت‌ها، دو طرف دارد و مشمول سنت و قانون «لَئِن شَکَرتُم لَأَزیدَنَّکُم وَ لَئِن کَفَرتُم إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ» می‌شود.
همین نکته را هم به مسئولان تذکر می‌دهیم و آن اینکه مسئولیت که در اختیار شماست یک نعمت است برای خدمت به مردم، اگر با خدمت صادقانه و بدون منت و برای رضای خدا کار کردید، نه رضای فلان شخص و فلان گروه سیاسی، عزیز می‌شوید و عزت پیدا می‌کنید، اما اگر خدمت از روی منت گذاردن به مردم بود و فلان شخص و جریان سیاسی ملاک عمل بود، درست است چند صباحی خواهید بود، ولی در عاقبت بخیر شک است، چون لَئِن کَفَرتُم إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ، و از طرفی هم کسیکه مسئول است، عمل او جزئی از نصرت دین خدا است، در کنار حرکت مردم که در مسیر نصرت دین باشد، اما اگر شما کم گذاشتید و کم کاری کردید و ندانم کاری کردید در حوزه مسئولیتتان، همه را گرفتار خواهید کرد.
برای انتخابات پیش رو هم کسانیکه کاندید شده اند این ملاحظه را داشته باشند که در چه وادی قدم می‌گذارند، مردم هم باید از افکار آن‌ها و عملکرد آن‌ها آشنا باشند که آیا ایمان به مسیر و راه مردم که از امام عزیز گرفته اند و در این مسیر جانفشانی و فداکاری کردند، آیا آن کاندید هم ایمان دارد و عیار ایمانش چه اندازه است؟ به خوبی مردم می‌فهمند و از الان هم می‌شود متوجه شد چه کسی برای خدمت آمده و چه کسی برای کار دیگر، اولین و مهم‌ترین شاخصه ایمان به راه است، راه امام و انقلاب و شهدا که همان راه دین خدا یعنی اسلام است.
نکته پایانی: شهرستان شدن ماهدشت یکی از مطالبات به حق این مردم است و بودن دستگاه‌های اجرائی، ما با حساسیت تمام مطلب را دنبال می‌کنیم، هم وجود همین اداراتی که در ماهدشت داریم و هم مجموعه‌هایی که با شهرستان شدن ماهدشت باید اضافه شوند و در مسیر خدمت رسانی به اقشار مختلف مردم فعال شوند.

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار