به گزارش خبرنگار بسیج، شبکههای اجتماعی مجازی در جهان ارتباطی امروز نهتنها بهعنوان ابزارهایی برای برقراری ارتباط میان انسانها به کار برده میشوند، بلکه میتوان آنها را عضوی از خانوادهها دانست؛ عضوی مهم که بهویژه در خانوادههای ایرانی، شاید بیش از هر فرد دیگری سروکارمان با او میافتد!
فضای مجازی در دنیای امروز جای خود را بهخوبی در ارتباطات انسانی گشوده است و کمتر کسی حتی در کشورهای کمترتوسعهیافته دنیا پیدا میشود که روزانه سراغ ابزارهای فراهمآمده توسط فناوریهای نوین نرود.
در میان همه کاربردهایی که برای فضای مجازی و یکی از دستاوردهای مهم و پرکاربرد آن، یعنی شبکههای اجتماعی مجازی، فهرست میشود، ایرانیها این شبکهها و این فضای غیرحقیقی را به محلی برای بیان نظرها، ایدهها، نقدها، گلایهها و مطالبههای خود مبدل ساختهاند؛ امری که البته در میان همه معایب غیرقابل اغماض آن، محاسن بیشماری را نیز به همراه داشته است.
بخش مهمی از مطالبههای مردمی، امروز از طریق شبکههای اجتماعی مجازی مطرح میشود و به گوش مسؤولان و مدیران حاکمیتی و دولتی میرسد؛ برخی مدیران رسانهایتر و معتقدتر بهسرعت به خواستههای مردم در این فضا توجه کرده و به آنها ترتیب اثر میدهند و برخی هم البته بهراحتی و بیتفاوت از کنارش میگذرند!
اما در این میان، آنچه بیش از همه خودنمایی میکند، نوع اقدام برخی وابستگان به جریانات سیاسی یا اقتصادی و عاملان اجرای فرامین عدهای از مخربان اعتماد عمومی است که ازقضا با نقاب فعال رسانهای یا با ژستهای بهاصطلاح مدعی عدالتخواهی و مطالبهگری رخ مینمایاند.
ابزار کار این «مدعیانِ همیشه» نیز شبکههای اجتماعی مجازی است و آنها هرازگاهی با دستاویز قرار دادن یک خواسته جدی مردمی، تلاش میکنند تا با اسم رمز «#مطالبهگری»، ماهی خود را با ابزار فضای مجازی صید کنند و در نهایت، بهراحتی و در غفلت مسؤولان امر به وحدت پایدار، امید و نشاط و اعتماد عمومی جامعه لطمه بزنند.
هیچ فردی در جامعه ایرانی، از مدیر و مسؤول گرفته تا اقشار عادی مردم، امروز مخالف مطالبهگری نیست. رهبر معظم انقلاب بهعنوان عمود خیمه نظام اسلامی، مطالبه گری صحیح را امری لازم و ضروری برای جامعه میدانند و بر آن صحه میگذارند.
معظمله خطاب به تشکلهای دانشجویی میفرمایند «پرچم آرمانخواهی و مطالبهگری را زمین نگذارید؛ اما مراقب دشمن باشید» یا باز فرمایش میفرمایند که «مطالبهگری راه نجات کشور است»؛ اما این مطالبهگری الزاماتی دارد که کمتر بدان توجه میشود.
این روزها با فراگیرتر شدن استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی، نوع مطالبهگریها نیز دستخوش دگرگونیهای ساختاری شده است؛ اما در این میان، پاسخ به یک پرسش مهم همواره مغفول میماند: چه وقت «مرگِ مطالبه» فرامیرسد؟
انتشارات «معارف» با چاپ یک اثر قابلتأمل از «محسن مهدیان»، به دنبال پاسخی کامل برای این سؤال بنیادین رفته است که «چرا با رشد کنشگریهای اجتماعی و نظارتهای مدنی و عدالتخواهی در سطح حاکمیتی، امید به اصلاح کمتر، احساس بیعدالتی و تبعیض بیشتر و تلقی فساد سیستمی مضاعف شده است؟».
شاید با مطالعه متن سؤال، مفاهیم مختلفی در ذهن هر یک از ما شکل بگیرد؛ اما با مطالعه کتاب «سواد مطالبه؛ دستگاه محاسباتی در عدالتخواهی امیدآفرین»، نگاه ثابت و جامع نسبت به اصول فراگیر این ماجرا در سطح جامعه پیدا میکنیم و پس از واکاوی مشکل، با شیوههای صحیح «نقد خیرخواهانه» و «مطالبهگری سازنده» و «افشاگری اخلاقی» و در نهایت «سواد رسانهای عدالتخواهی» آشنا میشویم تا بهترین واکنش سازنده را برابر اخبار منفی از خود نشان دهیم.
با مطالعه این کتاب، نگاهی ثابت و جامع نسبت به اصول فراگیر مطالبهگری در سطح جامعه پیدا میکنیم. یکی از این اصول، لزوم پرهیز از توهین و هتک جایگاه بزرگان و مؤثران در میان تودههای مردم است.
این روزها که در شبکههای اجتماعی مجازی، تلاشهای قابلتوجهی از سوی برخیها برای ایجاد یک خط منسجمِ توهین به بزرگان استان سمنان ترسیم شده است و گویا گرچه زیرپوستی، اما با قدرت هم پیگیری میشود، شاید باید کمی بیشتر به سواد مطالبه فکر کرد.
اگر مطالبهگر دقیقی باشیم، حتماً بعد از دوری از شورِ نوپایِ پرسشگری در صفحات تازهکارِ مجازی یا در گعدههای طراحی عملیات علیه این و آن، خواهیم دانست مطالبهای که با هتک حرمت مخلوط شده باشد، از بنیان مورد اقبال عمومی قرار نمیگیرد؛ این زمان است که «مرگِ مطالبه» فرامیرسد!
*مرتضی مزینانی-فعال رسانه