فلسفه حج و جهاد از دیدگاه امام رضا (علیه السلام)
امام علیبنموسىالرضا(علیهالسلام): «اگر کسی بپرسد چرا مردم باید حج بگزارند، گفته میشود که علت وجوب حج، کوچ کردن بهسوی خداوند و زیادت طلبیدن و بیرون شدن از آلودگیهای گناه است و اینکه انسان از گذشتۀ ناصواب خود روی برگرداند و همهچیز را از نو آغاز کند.
فایدۀ دیگر حج، هزینه کردن اموال و به زحمت افتادن بدنها و ممنوعیت از شهوات و لذتها و نزدیکی به خدای تعالی و اظهار فروتنی و افتادگی و انکسار در برابر پروردگار و رهسپار کوی دوست شدن در گرما و سرما و در حال امنیت و ناامنی و بیم خطر است؛ بهگونهای خستگیناپذیر و پیوسته.
حج تأمین منافع تمام انسانها و ایجاد شوق و رغبت به خداوند و ترس از عظمت او را در خود دارد. آدمی در حج سنگدلی و گستاخی نفس و بییاد خدا بودن و ناامیدی و بیعملی را از خود دور میکند و رسیدگی به حقوق دیگران و خودداری از فساد نفس را بر خویشتن ضروری میداند.
مصالح و منفعت تمام انسانها در غرب و شرق گیتی در خشکیها و دریاها، حجگزار باشند یا نباشند، همه در گرو انجام مراسم حج است، از بازرگان و واردکننده و فروشنده و خریدار و کاسب تا مستمند و چاروادار و نیازمند. همچنین تأمین مایحتاج مردم اطراف مکه و محل های ممکن برای اجتماع حاجیان وابسته به برگزاری مراسم حج است تا همگان بهرههای خویش را دریابند.
افزونبر این، پیگیری مسائل دینی و نقل روایات امامانالله به هر گوشه و ناحیهای نیز از فواید بزرگ حج است؛ همچنان که خدای تعالی میفرماید: «فَلَوْلا نَفَرَ مِن کُلَّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طَائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ؛ پس چرا از هر گروه ایشان عدهای رهسپار نمیشوند که در دین آگاهی و بصیرت یابند و چون نزد قوم خود بازگردند، آنان را بیم دهند؟ باشد که بترسند و خودداری کنند!» و تا منافع خویش را دریابند.
اگر کسی بپرسد چرا هنگام حج، دهۀ نخست ذوالحجه است، گفته میشود چون خداوند دوست دارد در ایام تشریق با اعمال حج پرستش شود. در این روزها بود که فرشتگان برای نخستین بار حج گزاردند و بیتالله را طواف کردند؛ پس خداوند مقرر فرموده است که این تا قیامت سنت و هنگام گزاردن حج باشد. پیامبران یعنی آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد(علیهمالسلام) و نیز دیگر انبیای الهی هم در این زمان، حج به جای آوردند و این تا قیامت میان فرزندان ایشان یک سنت و قانون باقی ماند.»
علت احرام
امامرضا(علیهالسلام) فرمودند: «اگر کسی بپرسد چرا مردم باید احرام ببندند، گفته میشود برای اینکه پیش از ورود به حرم خدای تعالی و فضای امن آن، تسلیم و فروتن باشند و به چیزی از جلوههای دنیا و زینتها و لذتهای آن، سرگرم و مشغول نشوند و با همۀ وجود خود و با تلاش و جدیت تمام به کاری بپردازند که قصد آن دارند و بدان روی کردهاند.
افزونبر این، حجگزاران با احرام بستن، خدای تعالی و خانهاش را بزرگ میدارند و خویشتن را به هنگام توجه به خداوند و کوچیدن بهسوی او ذلیل و بیمقدار مینمایانند. امیدوار به پاداش الهی و ترسان از عذاب او و با اظهار درماندگی و عجز و افتادگی، بهسوی معبود خویش ره میسپارند و به او روی میکنند و صلیاللهعلیمحمدوآلهوسلم.»
لبیک گفتن در حج
سلیمان بن جعفر میگوید که ازابوالحسنرضا(علیهالسلام) دربارۀ لبیک گفتن و علت آن پرسیدم که فرمودند: «وقتی مردم جامه احرام بر تن میکنند، خداوند بزرگ آنان را ندا میدهد و میفرماید: ʼبندگان من، همچنان که شما برای من احرام بستهاید، من نیز بیگمان آتش را بر شما حرام کردهام.ʻ آنان در پاسخ این ندای نویدبخش الهی میگویند: ʼلَبَّیْکَ اَللَّهُمَّ لَبَّیْک.ʻ»
علت طواف
امامرضا(علیهالسلام) در پاسخ پرسشهای محمد بن سنان نوشتند: «علت وجوب طواف کعبه آن است که خدای تعالی به فرشتگان فرمود: ʼإنّی جَاعِلُ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ؛ من در زمین خلیفه و جانشینی خواهم گماشت. گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که تباهی میکند و خونها میریزد؛ درحالیکه ما تو را با سپاس به پاکی میستاییم و تقدیس میکنیم؟!ʻ»
فرشتگان از این پاسخ دادن خود در برابر خداوند شرمنده شدند و به عرش پناه بردند و آمرزش خواستند؛ ازاینرو خدای متعال میخواست که مردم به عبادت فرشتگان او را بپرستند. پس در آسمان چهارم در برابر عرش خانهای به نام «ضُراح» بنا کرد و آنگاه در برابر ضراح، در آسمان دنیا خانهای به نام «المعمور» بنیان نهاد و پساز آن در برابر بیتالمعمور، روی زمین کعبه را ساخت و آدمها را به طواف کردن آن مأموریت داد. آدم(علیهالسلام) کعبه را طواف کرد و خداوند توبهاش را پذیرفت و این عمل تا قیامت در میان بنیآدم مرسوم و معمول شد.
از احمد بن موسی بن سعد نقل است که به هنگام طواف، با ابوالحسن رضا(علیهالسلام) همراه شدم. چون به مقابل رکن یمانی رسیدیم، امام ایستادند و دستانشان را به دعا بلند کردند و عرضه داشتند:
«یَا اللَّهُ، یَا وَلِیَ الْعَافِیَهِ، وَ یَا خَالِقَ الْعَافِیَهِ وَ یَا رَازِقَ الْعَافِیَهِ وَ الْمُنْعِمَ بِالْعَافِیَهِ وَ الْمَتَانَ بِالْعَافِیَهِ وَ الْتَفَضَّلَ بِالْعَافِیَهِ عَلَیَّ وَ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِکَ یَا رَحْمَانَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ رَحِیمَهُمَا صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ارْزُقْنَا الْعَافِیَهَ، وَ دَوَامَ الْعَافِیَهِ، وَ تَمَامَ الْعَافِیَهِ، وَ شُکْرَ الْعَافِیَهِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ؛
خداوندا، ای دارندۀ عافیت، ای آفرینندۀ عافیت، ای روزیکنندۀ عافیت، ای بخشندۀ عافیت، ای منتگذارنده به عافیت و ای افزوندهندۀ عافیت به من و تمامی بندگان! ای رحمان و ای رحیم دنیا و آخرت! بر محمد و خاندان محمد درود فرست و در دنیا و آخرت به ما عافیت و دوام و کمال و شکر عافیت ارزانی کن، ای مهربانترین مهربانان!»
وجوب جهاد
امامرضا(علیهالسلام) به مأمون عباسی نوشتند: «جهاد با حضور پیشوای عادل، واجب است و هرکس بهخاطر حفظ اموال خود کشته شود، شهید به شمار میرود. در زمان و سرزمین تقیّه، حتی یک تن از کافران و ناصبیها را نباید کشت؛ مگر اینکه قاتل باشد و در پی تبهکاری و فساد برود.
این جواز نیز درصورتی است که دربارۀ خود و اصحاب و بستگانت احساس ترس و خطر نکنی. تقیه کردن در زمان و موقعیت تقیه واجب است و هرکس برای دور کردن ظلم و ستم از خود از روی تقیه سوگند بخورد، شکستن آن گناه نیست و کفاره ندارد.»
حرمتِ گریختن از حملۀ دشمن
امام علیبنموسیالرضا(علیهالسلام) در پاسخ به پرسشهای محمد بن سنان مرقوم داشتند: «خداوند گریختن از میدان جهاد را حرام فرموده است. زیرا این کار باعث سستی و سهلانگاری در دین و بیارزش شدن کار پیامبران و پیشوایان عادل و یاری نکردن آنان در برابر دشمنان است.
این برای گریختگان عذاب و کیفر بهدنبال دارد که با فرار خود عملاً دعوت پیامبران به اعتراف به ربوبیت و آشکار کردن عدالت و ستم نکردن و خشکاندن ریشههای فساد را نادیده گرفتهاند و انکار کردهاند و این البته دشمنان را در برابر مسلمانان گستاختر میکند و در آن اسارت و کشتار و تباه شدن دین خدا و مفاسد بسیار دیگر است.»
منبع: کتاب چشمه حکمت رضوی اثر محمدباقر پورامینی