خبرهای داغ:

احیای حصیربافی "بی‌بی منور" به همت بانوی کارآفرین کاشمری+تصاویر

احیای حصیربافی بی‌بی منور به همت بانوی کارآفرین کاشمری+تصاویر
 فاطمه ابراهیم‌زاده، بانوی کارآفرین و نوه "بی‌بی منور" با خلاقیت و پشتکار هنر حصیربافی(گِلوار بافی/ پوخَل بافی) مادربزرگ خود را در روستای عشرت آباد کاشمر احیا کرد و تا سطح استان خراسان‌رضوی توسعه داد.
کد خبر: ۹۶۳۵۴۹۷
|
۲۲ مهر ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۲
 

 

به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان-خراسان رضوی از کاشمر؛ کارآفرینی، کلیدواژه‌ای است که در سال‌های اخیر متأثر از مباحث اقتصاد مقاومتی به فرمایش مقام معظم رهبری در کشور پررنگ‌تر از گذشته شده است.

در میان کارآفرینان، زنان توانمندی حضور دارند که همپای مردان فعالیت می‌کنند و حتی در برخی عرصه‌ها از مردان جلو زده‌اند و نان دست و هنر خود را می‌خورند و بر سفره دیگران نیز نانی قرار داده‌اند.

در همین راستا، گفتگویی داریم با خانم « فاطمه ابراهیم‌زاده عشرت آبادی» بانوی 44 ساله که در یک خانواده هنرمند رشد یافته است و دغدغه هنر و احیای هنر را دارد و تنها خانه هنرمندان صنایع دستی شهرستان کاشمر در روستای عشرت آباد کاشمر را افتتاح و مدیریت می کند.

او در مورد گلوار بافی که اسم اصلی حصیربافی و سبدبافی امروزه است می گوید که خودش باعث احیای این هنر شده، هنری که کاملا رو به فراموشی بود و امروز به کمک او دوباره جان گرفته است.

بفرمایید از چه زمانی کار هنری را شروع کردید؟

ابراهیم زاده: حدود ۱۲ سال است که کارهای هنری را به صورت اصولی و همراه با تداوم انجام می‌دهم ولی از پنج سالگی مادربزرگم حصیربافی را به من یاد داد.

مادربزرگم نانوای روستا بود و من از مادربزرگم علاوه بر نانوایی، فرت بافی و گلیم بافی را هم یاد گرفتم و تنور مالی و خش مالی و آجرپزی را هم از پدربزرگم یاد گرفتم.

مردم روستا در قدیم، کارهایشان را خودشان انجام می دادند، خانواده من هم اهل هنر بودند، پدرم نقاش قالی بوده و نقشه فرش می‌کشید و طراحی می‌کرده است. برادرهایم یکی نقش روی آینه می‌کشد و سنگ مصنوعی تولید می‌کند و یک برادرم مجسمه سازی دارد و طراحی چهره انجام می‌دهد و عمویم نقاشی رنگ روغن می‌کشد. در مجموع خانوادگی به هنر علاقه داریم.

برایمان از شرکت تعاونی که راه اندازی کردید بگویید؟

«منور ترشیز» عنوان شرکت تعاونی ما است. در گروه همیار زنان سرپرست خانوار بهزیستی، تعداد هفت نفر هستیم که شرکت تعاونی به نام شرکت تعانی صنایع دستی و محصولات کشاورزی «منور ترشیز» در زادگاهم، روستای عشرت آباد راه‌اندازی کردیم.

عنوان شرکت را برای زنده نگه داشتن نام مادربزرگم، بی بی منور، گذاشتم و مطمئنم بی بی منور از وضعیتی که الان داریم، خیلی خوشحال است.

مادربزرگم به من هنری یاد داد که یک سرمایه ملی شد که نه فقط برای من بلکه برای همه ما باعث افتخار و رزق و روزی است.

 علاوه بر حصیربافی چه صنایع دستی دیگری آموزش می‌دهید؟

به غیر از حصیربافی که هنر خاص منطقه است، فرت بافی و تولید صابون محلی را هم در عشرت آباد احیا کردم. تولید ظروف حصیری، پارچه‌های فرت؛ حوله و دستمال، تولید صابون‌های محلی و صابون‌های گیاهی، صابون حلزون و عنبرنسارا، کرم حلزون، خشکبار، محصولات خانگی مثل شیره، رب انار، عروسک سازی، تولید کیف و  پخت نان سنتی از هنرهایی است که در روستا انجام می‌دهم و بانوان روستا هم استقبال بسیار خوبی کردند و کلاس های آموزش ما همچنان دایر است.

 مواد اولیه حصیرها را چگونه تهیه می‌کنید؟

مواد اولیه حصیرها از خوشه گندم است، قسمت بند بالای خوشه و بند اول را هم جدا می‌کنیم و از غلاف می‌کشیم، قسمت اول آن که از پُخَل گندم ( یعنی ساقه گندم) است و بافت سفت و محکمی دارد برای خصیربافی استفاده می‌کنیم.

ساقه جو یا برنج، استقامت ساقه گندم را ندارد و فقط باید ساقه گندم باشد. ساقه‌های گندم را حدود ۲۰ دقیقه در آب گرم می‌گذاریم تا حالت چسبندگی و انعطاف پذیری بگیرد و در مرجله بعد برای حصیربافی استفاده می‌کنیم.

پخل گندم را از شهرستان تهیه می‌کنم و چنانچه لازم باشد از استان اصفهان و قم هم دوستان بسیار خوبی دارم که در تهیه ساقه گندم یاری‌ام می‌کنند.

 چگونه هنرتان را وسعت دادید؟

در زمان گذشته سبد بافی‌ها، تنوع شکلی نداشت و فقط یک مدل به صورت ظرف بزرگ و خمره‌ای درست می کردند و داخل آن پنبه یا پشم می‌گذاشتند و کمی نم می زدند و به عنوان مثال تخم مرغ‌ها را داخلش می گذاشتند و در سایه می‌گذاشتند و این سبدها مثل یخچال عمل می‌کرده است.

به مرور زمان و در حین کار، ایده‌ شکل های مختلف به ذهنم می‌آمد و تنوع همراه با خلاقیت را در تولید سبدهای حصیری نشان می‌دادم و تا کنون استقبال بسیار خوبی شده است.

اوایل مردم روستا سرزنشم می‌کردند که اینقدر درگیر پوخَل‌ها هستم و می‌گفتند: می‌خواهی چیکار کنی؟! ولی الان که صدایم را در تلویزیون و رادیو می‌شنوند به من افتخار می‌کنند و تشویقم می کنند.

اوایل خودم از صفر شروع کردم، کم کم با مشارکت تولیدیار روستا و بسیج روستا و فرمانده سپاه نمایشگاه برگزار می‌کردیم و همین امر باعث شد که با اداره میراث فرهنگی آشنا شوم و میراث فرهنگی هم از هنرم، استقبال بسیار خوبی کرد و به من گفت «تو از کاه، کوه ساخته‌ای» و این شروع وسعت کار من شد.

 تا کنون چند نفر را آموزش دادید؟ و شرایط آموزش تان چگونه است؟

تا کنون بیش از ۸۰ نفر را مستقیم آموزش دادم و با تعامل و همکاری متقابلی که داشتیم و همچنان ادامه دارد، هنرجویانم به دیگر علاقه‌مندان آموزش دادند بنابراین نمی‌شود آمار دقیقی ارائه داد. به عنوان مثال حدود ۱۵ نفر در قوژد با ما همکاری می‌کنند و ۱۵ نفر در ریوش و سه نفر هم از شهرستان بردسکن آموزش دادم که فروش محصولاتشان و حتی تهیه مواد اولیه‌شان بر عهده خودم است و دغدغه‌ایی از این بایت ندارند.

دوره آموزش ۱۰ روزه است و برای هر دوره آموزشی با همکاری بسیار خوب نهادهای مربوطه، مدرک میراث فرهنگی و مدرک فنی حرفه‌ای صادر می‌شود.

از همان سنین کودکی تا خانم ۶۰ الی ۷۰ ساله می‌توانیم آموزش دهیم و تا کنون در رده‌های سنی مختلفی، هنرجو داشتیم و همه قشر جامعه می‌توانند به توسعه هنر حصیربافی کمک کنند؛ مردان می‌توانند گندم درو کنند، گروهی می‌توانند ساقه‌ها را جدا کنند، گروهی ببافند و گروهی بحث فروش را داشته باشند.
در خانه صنایع دستی روستای عشرت آباد علاوه بر حصیربافی، هنرجویانی داریم که فرت می‌بافند و نزدیک ۱۰ نفر از معلولین در همین خانه هنر، به سبدبافی مشغول هستند.

 فروش محصولات چگونه است؟

برای فروش محصولات در نمایشگاه‌های فصلی کاشمر و مشهد شرکت می‌کنیم و از ظرفیت فضای مجازی هم برای فروش تولیدات هنری هنرجویان استفاده می‌کنیم. یک مغازه هم در بازار روز داریم و تعدادی از بچه ها در پارک بانوان هستند. الان به خاطر افتتاح بازار روز شهرداری فروش بهتر است چون اکثر جنس هایمان را با تخفیف کارگاهی می‌فروشیم و از شهرداری شهرستان بخاطر راه اندازی این بازار تشکر می‌کنم.
خودم هم مسئول تولید و خرید و فروش مواد اولیه هستم و هنرجوی ما، دغدغه مواد اولیه و فروش محصولاتش را ندارد. خدا را شکر محصولاتمان همیشه به فروش رفته و حتی بازار تقاضا بیشتر از توان تولیدی ما است. مشکل فعلی ما، قیمت مواد اولیه است که به خاطر خشکسالی، مواد اولیه کمتر به دست می‌آید و قیمت بالا رفته است.

توصیه شما برای افرادی که می خواهند به این حرفه وارد شوند چیست؟

هر کاری سختی ها و مشکلاتی دارد، قبل از اینکه این شغل را داشته باشم شغل اصلی‌ام خیاطی بوده است، ولی خوشحالم از اینکه الان در این جایگاه هستم یعنی شغلی دارم که هم شاد است و هم متنوع و هر روز دوستان و آشنایان زیادی از استان‌های مختلف پیدا می‌کنم. به نظرم زندگی برای هنرمند سخت است ولی همین که می‌توانی چیزی خلق کنی و آفریننده‌ای باشی خیلی لذت بخش است و همین که از طریق این هنر می‌توانم به همسرم و بچه‌هایم کمک کنم برای من بزرگترین لذت است.

به نظر من شغل پربرکتی است؛ برای من هم لذت و هم سود داشته؛ اینقدر که فکر می‌کنم مابقی کارها اینقدر برکت ندارد و این برکت هم از دعای بی بی منور، مادربزرگم بوده که مدیونش هستم و واقعا در حق ما دعا کرد ضمن اینکه گندم هم برکت دیگری دارد.

چه نهادهایی تا کنون از شما حمایت کردند؟

تا کنون حمایت خوبی از ما شده مخصوصا اداره بهزیستی کاشمر که ۷۵ میلیون وام بلاعوض داده که مواد اولیه خریدیم و مبلغی هم جهت تعمیرات کارگاه استفاده کردیم. بهزیستی سازمانی است که واقعا از ما حمایت کرد و همچنان این حمایت ادامه دارد، هم از نظر سرمایه کار و هم پرداخت وام بلاعوض و هم معرفی برای وام چهار درصد برای گروه همیار و شرکت تعاونی که ثبت کردیم پشتیبان ما بودند.

علاوه بر بهزیستی، شهرداری شهرستان، اداره میراث فرهنگی، اداره فنی و حرفه‌ایی و کمیته امداد امام خمینی (ره) با ما همراهی خوبی دارند.

به مرور زمان می‌خواهیم کارگران را بیمه کنیم و فعالیت‌های ما بیشتر می‌شود و اکنون که دو سال است به عنوان شورا انتخاب شدم و رابط بهزیستی و تسهیلگر جهاد و رابطه کمیته امداد و راهبر هم هستم و امیداورم بیشتر از این، بتوانم این کار و هنر را گسترش دهم.

 از انگیزه و عوامل موفقییتان بگویید؟

بیشترین انگیزه ام این بود که اسم مادربزرگم همیشه پایدار و زنده بماند. پدربزرگم همیشه می‌گفت: «هنر بِه، هنر بِه، هنر از مال و میراث پدر بِه ».  من به عنوان یک نوه با اینکه ۳۰ سال در آن خانه زندگی کردم و از من حمایت کرد و تا حد دیپلم از من حمایت کرد که درس بخوانم و در ادامه با اینکه بسیار علاقه داشت که درسم را ادامه بدهم و به دانشگاه بروم اما واقعا در توانش نبود و من قدردان زحمات پدربزرگ و مادربزرگم هستم.

زحمات بی‌منت پدربزرگ و مادربزرگم، انگیزه ای شد برای من که دنبال پیشرفت و علایق هنری ام باشم و سعی کنم سنت‌های قدیم را احیا و زنده نگه دارم.

یکی دیگر از عوامل موفقیتم همراهی و حمایت همسرم است که همیشه پشتیبانی‌اش باعث دلگرمی و احساس امنیت من بوده، بویژه که به خاطر حضور در نمایشگاه‌های سایر استان‌ها، باید به شهرهای دیگر بروم و پشتیبانی همسرم بسیار در موفقیتم تأثیرگذار بوده و است.

زنان روستای عشرت آباد را چگونه معرفی می کنید؟

همه زنان و بانوان روستای عشرت آباد، هنرمند و نیک اندیش و خیر هستند. اگر ۸۰۰ نفر خانم هستند فقط ۷۰۰ نفر قالی‌بافی داریم که در این هنر فعالیت می‌کنند و به عبارتی در هر خانه‌ دو نفر به هنر قالیبافی مشغول هستند و حدود ۵۰ نفر از بانوان روستا به هنر آرایشگری و خیاطی مشغول هستند و حدود ۵۰ نفر هم با ما همکاری می‌کنند.

از این جهت گفتم زنان روستای عشرت آباد خیر هستند که در تکیه این روستا برای امام حسین (ع) قالی می‌بافند و هر سه ماه یک قالی بافته می‌شود.

فرمانده پایگاه بسیج روستا سرکار خانم خانی، طرح کمک به حرم امام حسین (ع) را  اجرا کردند و تا اکنون حدود هفت قالی با دستان هنرمند بانوان روستا، نقش انداخته‌ و تحویل ستاد عتبات عالیات دادند.

طرح دیگری هم با همکاری خانم‌های روستا داریم که سرهای شیشه نوشابه را جمع می‌کنیم و با همراهی سرکار خانم رئیس زاده، فعال محیط زیست و مدیر عامل مؤسسه زیست محیطی زادسرو ترشیز که از سال 95 تا حالا دوتا ویلچر تهیه کردیم و به معلولین هدیه دادیم و سومین ویلچر را هم به امید خدا به زودی خریداری می‌‌کنیم.

 حرف آخر

ابراهیم زاده عشرت آباد؛ آرزوی قلبی من این است که در زادگاهم، روستای عشرت آباد خانه هنرمندان را که راه اندازی و در همان اوایل ساخت، 200 میلیون هزینه کردم که سنتی و کاهگلی باشد، تبدیل به یک اقامتگاه بومگردی شود و عمده تولید و فروش محصول ما در همین مکان انجام شود.

متأسفانه برای اقامتگاه به ما مجوز نمی دهند و می گویند که جاذبه‌های دیدنی و سنتی عشرت آباد از بین رفته است ولی هفته گذشته گروهی از گردشگرها فقط برای دیدن همین صنایع دستی به کارگاه ما آمدند.

صنایع دستی واقعا برای مردم مهم است. وقتی از شهرستان‌های مختلف کارهای ما را می‌بینند خیلی ذوق می‌کنند و خاطراتشان زنده می‌شود. هنر ما طوری است که از پوخَل بی‌ارزش، با هنر و خلاقیت خود خلق آثار می‌کنیم. بنابراین می‌توان از هنر لذت برد و می‌توان گفت: هنر‌های یک قوم و جامعه سنتی، همان صنایع دستی است.

در پایان گفت‌و‌گو بهتر است به این مهم اشاره کنیم که حصیربافی به معنی بافت رشته‌های حاصل از الیاف گیاهی به کمک دست و ابزار ساده دستی است که طی آن محصولات مختلفی مانند زیرانداز، سفرهٔ حصیری، انواع سبد، انواع ظرف و تولید می‌شود. حصیربافی خود پَخَل بافی، بامبوبافی، مرواربافی، تِرکه بافی، چم بافی و سبد بافی را نیز شامل می‌شود. چیغ‌بافی نیز در زیرمجموعهٔ حصیربافی قرار می‌گیرد با این تفاوت که در روند بافت علاوه بر الیاف گیاهی از نخ پشمی رنگ شده نیز برای ایجاد نقش و طرح‌های سنتی استفاده می‌شود.

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار