یادداشت؛

بخشش جان یا احیای یک جامعه

چرا جان و جامعه به یکدیگر وابسته هستند، چرا باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که نجات جان یک نفر یا چند نفر، نجات جان یک جامعه است، روزی یک فرد در این محیط انسانی جان می‌دهد، تنها او از بین نرفته است، بلکه یک جامعه کوچک خانوادگی که زنجیره‌های دیگری دارد پاره خواهد شد و مسیر قطع شده به دیگران ضربه وارد خواهد کرد.
کد خبر: ۹۶۳۵۵۱۳
|
۲۲ مهر ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۱

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از کردستان، اصل و اساس زندگی را در همین یک بیت شعر از سعدی باید خلاصه کرد که چه زیبا گفته است، بنی‌آدم اعضای یکدیگرند… که در آفرینش ز یک پیکرند، زندگی به‌صورت یک زنجیره انسانی به یکدیگر متصل است و هر ضربه‌ای که به یکی از عضو‌ها وارد شود، سایر مجموعه در آرامش نخواهد بود و از همان حرکت تأثیر می‌گیرد.

در حدود یک دهه گذشته تا امروز با برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی متعدد در حوزه آگاهی‌بخشی جامعه و به‌ویژه خانواده‌ها، توانسته است که فرهنگ زیبای اسلامی را در میان مردم نهادینه کند و با افزایش سطح مهربانی و همیاری، نتیجه آن امروز به این موضوع بزرگ ختم شده است که روزی یک خانواده از قصاص جان قاتلی می‌گذرد یا با اهدای اعضای بدن جگر گوشه‌شان، این زنجیره پاره شده را ترمیم می‌کند.

همین دیروز بود که یکی از خانواده‌های بیجاری که هفت سال پیش‌ازاین، فرزند خود را در یک نزاع خیابانی ازدست‌داده بودند و در این میان یک جوان دیگر با عنوان قاتل دستگیر و زندانی شد و در بهت آن فرورفته بود که چگونه جان یک انسان را گرفته است و فردا باید در انتظار باشد که قصاص شود و جانش را قربانی یک اشتباهی هیجانی کند.

نمونه این موضوع را اگر بخواهیم کمی به عقب‌تر ببریم، می‌توانیم به اهدای عضو یک بیمار یا مصدوم تصادفی اشاره کنیم که به علت مرگ مغزی، با اعلام رضایت خانواده و اولیای دم، اعضای آن به بیماران نیازمند اهدا می‌شود و همین زنجیره بار دیگر با رفتن یکی، چندین عضو جدید را به خود اضافه می‌کند.

شاید گمان کنید که تصمیم‌گرفتن برای همین بخشش قاتل یا اهدای عضو عملی ساده و پیش‌پاافتاده باشد؛ ولی وقتی یک پدر یا مادر باشید دیگر قضیه آن‌قدر‌ها که فکر می‌کنیم، راحت نیست، وقتی داغی به دل نشسته است وقتی عزیزی در بستر بیماری است و تنها راه نجات او مرگ است، تصمیم‌گیری برای والدین به‌قدری سخت و گران تمام می‌شود که گوی فرزندشان دوباره کودکی یک‌روزه شده و به کمک نیاز دارد.

نجات جان اگر مقدس و شریف نبود، بهبود و توان‌یابی یک بیمار اگر لذت‌بخش و زیبا نبود، اگر بخشش و بزرگ‌اندیشی جایی در قلب‌های مردم نداشت، بدون شک زندگی ارزشی نداشت، زندگی با همه جان‌هایش ارزش دارد و بقای فردا را به‌روشنی دل‌هایی گره می‌زند که برای هم و در کنار یکدیگر می‌تپد.

از تپش قلب‌ها سخن گفتیم، قلب‌هایی که شاید در سینه‌های جدا از هم با هر سلیقه و دین و مذهبی که باشند، یک زنگ خاص به خود دارند، یک‌زبان مشترک دارند و از یک خط ویژه به خود استفاده می‌کند و هنگامی که به کمک نیاز دارد، آن‌چنان به درودیوار می‌زند که گویی می‌خواهد خود را به بیرون از بدن پرتاب کند.

وقتی که جای قصاص جان را یک بخشش بزرگ می‌گیرد، تنها تغییر و جابه‌جایی یک لغت نیست، بلکه یک فرهنگ برگرفته از دین اسلام است که قرن‌ها برای نجات جان یک انسان، جان داده است که امروز نتیجه آن این شده است که یک خانواده با همه مسائل و مشکلاتی که به علت از دست‌دادن بی‌دلیل عزیزشان، داغدار هستند و اگر نبود همان آموز‌های عمیق دینی در قلب‌هایشان، جان جوان دیگری گرفته می‌شد.

حال که مسئولین شهری با وساطت و میانجیگری و دیدار‌هایی که چندین نوبت ادامه داشته و باتوجه‌به موقعیت خانواده‌ها و وضعیت جاری زندگی امروز، بخشیدن قاتل پس از هفت سال، خبر از یک جهاد انسانی می‌دهد که هم توانست آلامی باشد برای جوانی که اسیر خاک است و هم‌خانواده‌ای که به علت یک اشتباه باید سال‌ها همین عذاب و فقدان را تحمل می‌کردند.

اهدای عضو هم را می‌توان بخشی دیگر از فداکاری نام گذاشت، بخشش اعضایی که می‌داند از تکه‌های بدن عزیزشان است و با زخمی که بر پیکر آن وارد می‌شود و جان به جان‌آفرین تسلیم می‎کند، می‌تواند چندین بیمار نیازمند پیوند عضو را درمان کند و با همان وصفی که برای خانواده عزا گفته شد، به یک شادی جانانه تبدیل کرد و زندگی را با همین مهربانی‌ها معنا کرد.

انتهای خبر/

ارسال نظرات
آخرین اخبار