به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج شهرستان ایذه؛
سردارشهید زمان محمودی، سال ۱۳۳۸ در روستای ده كهنه، بخش سوسن از توابع شهرستان ایذه به دنيا آمد، پدرش کشاورزی با ايمانی بود، که اغلب اوقات خود را با تلاوت یا تدریس قرآن در روستا می گذراند، زمان در سن هفت سالگی پدر را از دست داد و ديری نگذشت که دو برادر خود را نيز از دست داد، ولی اين مصيبت ها و سختی ها، نه تنها وی راگوشه گير و افسرده نکرد، بلکه هر روز بيش از پيش با اراده ایی قوی به ادامه تحصيل و کارکشاورزی می پرداخت. وی از همان دوران کودکی چنان علاقه و اشتياقی به يادگيری قرآن و نماز داشت که تا سن ۷ سالگی نماز و قرآن را نزد پدرش فرا گرفت، تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش آغاز کرد، بعد از مدتی به مسجدسليمان مهاجرت کرد، و تحصیل را آنجا ادامه داد و در کنار تحصیل، کار هم میکرد تاهزینه زندگی خود و خانواده را تامین کند، با شناختی که از فساد و ستم رژيم منفور پهلوی داشت، فعالانه در تظاهرات و ساير برنامه های مبارزاتی حضور داشت، با تشکيل سپاه پاسداران از اولين عناصر تشکيل دهنده سپاه مسجدسلیمان و چند شهر اطراف بود، در واحدهای مختلف سپاه خدمت صادقانه می کرد، در زمستان ۱۳۵۸ حدود دو ماه جهت مبارزه با گروهکهای معاند به کردستان اعزام شد ، با اتمام مأموريتش به مسجدسليمان برگشت، سپس در دومين مأموريتش به شلمچه و خرمشهر رفته و حدود يک ماه در درگيری های نوار مرزی با ارتش متجاوز عراق حضور داشت، شهید محمودی ۱۸ارديبهشت ۵۹ازدواج کرد، پس از ازدواج نيز به کار مربيگری و آموزش نظامی به افراد پرداخت و توانست گروه های اعزامی به جبهه های جنگ را آموزش دهد، اما روح مبارزه طلبی و شوق مبارزه با متجاوزان بعثی باعث شد با اصرار فراوان موافقت فرماندهی را جهت اعزام به جبهه بگیرد و ۱۰ اسفند ۵۹ سرپرستی گروهی از پاسداران وبسیجیان مسجدسليمان اعزامی به جبهه ی فياضيه آبادان را به عهده بگیرد ، پس از اتمام اين مأموريت، با عشق و ايمانی که به اسلام و به جهاد با متجاوزان داشت کوچکترين خستگی را احساس نکرد و بار ديگرمأموريت را تجديدکرده و توانست حدود پنج ماه درجبهه ی آبادان بادشمن بعثی مبارزه کند.
پس از آن به سوسنگرد عزیمت نمود و در جبهه دهلاويه به جهاد ادامه داد و چهار ماه در دهلاويه سوسنگرد جنگید و با روحيه ای خستگی ناپذير در عمليات هاو پاتکهای بسياری حضور داشت وی با داشتن مسئوليت فرماندهی گردان امام محمد باقرعلیه السلام از تيپ عاشورا، دشمن را به عقب راند و سرانجام ۸آذر۱۳۶۰ در عمليات طريق القدس حین آزادسازی شهر بستان به فیض عظمای شهادت نائل آمد و پیکرمطهرش درقطعه شهدای قبرستان کلگه مسجد سليمان در جوار برادرش كه همزمان در همان عمليات به شهادت رسيد خاکسپاری شد.
۲_شهید هرمز محمودی، سال ۱۳۳۰ در خانواده ای متدين در روستای ده كهنه سوسن از توابع شهرستان ايذه ديده به جهان گشود، هرمز حدود ۱۵ سال سن داشت که پدر را از دست داد، پس از پایان تحصیلات ابتدایی، به همراه خانواده به مسجدسليمان مهاجرت کرد، لذا تحصیلات را با تمام مشكلات در مسجدسلیمان ادامه داد وموفق به اخذ ديپلم در رشته ی رياضی گرديد، با آغازفعاليت گروه های مبارز عليه رژيم او نيز در اين مبارزات حضوری فعال داشته و برای پيگيری اخبار و تحولات انقلاب به مسجد می رفت تا از نزديك در جريان مسائل روز قرار گيرد، شهید تشكيل خانواده داد و دو پسر و يك دختر از وی به یادگار مانده، در اداره جنگلبانی مسجدسليمان مشغول کار شده بود و پس از مدتی به استخدام بانك درآمد، پس از گذشت چند ماه از آغاز جنگ تحمیلی،وی دفاع از كشور را در اولویت قرار داد و لذا در سال ۱۳۶۰ از طريق بسیج مسجدسليمان به ميادين نبرد اعزام شد و در مناطق جنوب كشور مشغول مبارزه با دشمن متجاوز گردید، سرانجام همراه ديگر برادرش زمان محمودی ۸آذر۱۳۶۰ در منطقه ی عملياتی بستان حین عملیات طریق القدس به فاصله ی يك ساعت باشهادت برادر به فيض عظیم شهادت نائل آمد وپيكر مطهرش در قطعه ی شهدای قبرستان کلگه مسجدسليمان به خاک سپرده شد.