یه گزارش خبرگزاری بسیج از البرز، متن خطبه حجت السلام والمسلمین رادمرد امام جمعه ماهدشت، مبنی بر دهه کرامت و مسائل شهری و منطقهای، به شرح زیر است:
در ادامه خطبهها که پیرامون دعای ۲۵ صحیفه سجادیه سخن میگفتیم، به این فراز مهم میرسیم که میفرماید: ویژگی سوم و جعلهم بُصَراء فرزندان ما را صاحبان بصیرت قرار بده.
اولین راهکار تقویت اعتقادات و باورهای دینی است، دومین راهکار کسب و ارتقاء بصیرت: تشخیص صحیح و دقیق حق و باطل درهفته گذشته پیرامون آیه ۱۷ سوره رعد چند نکته اساسی و مهم مطرح شد، اما در ادامه بحث بصیرت دو نکته مهم و بسیار با اهمیت دیگر عرض کنم.
نکته اول: انسان باید بصیرت پیدا کند این بصیرت به چه معناست؟ یعنی چه بصیرت پیدا کند؟
چه جوری میشود، این بصیرت را پیدا کرد؟ این بصیرتی که در حوادث لازم است و در روایات و در کلمات امیرالمؤمنین هم روی آن تکیه و تأکید شده، به معنای این است که انسان در حوادثی که پیرامون او میگذرد و در حوادثی که پیش روی اوست و به او ارتباط پیدا میکند، تدبر کند؛ سعی کند از حوادث به شکل عامیانه و سطحی عبور نکند؛ به تعبیر امیرالمؤمنین، اعتبار کند: «رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً تَفَکَّرَ فَاعْتَبَرَ وَ اعْتَبَرَ فَأَبْصَرَ»؛ فکر کند و بر اساس این فکر، اعتبار کند.
یعنی با تدبر مسائل را بسنجد - «وَ اعْتَبَرَ فَأَبْصَرَ» - با این سنجش، بصیرت پیدا کند.
حوادث را درست نگاه کردن، درست سنجیدن، در آنها تدبر کردن، در انسان بصیرت ایجاد میکند؛ یعنی بینائی ایجاد میکند و انسان چشمش به حقیقت باز میشود.
امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در جای دیگر میفرماید: «إنّما البَصیرُ مَن سمِعَ فتَفَکّرَ، و نَظرَ فأبْصرَ»؛ بصیر آن کسی است که بشنود، گوش خود را بر صداها نبندد؛ وقتی شنید، بیندیشد.
هر شنیدهای را نمیشود به صرف شنیدن رد کرد یا قبول کرد؛ باید اندیشید. «البَصیرُ مَن سمِعَ فتَفَکّرَ، و نَظرَ فأبْصرَ».
نَظَرَ یعنی نگاه کند، چشم خود را نبندد، ایراد کار بسیاری از کسانی که در لغزشگاههای بیبصیرتی لغزیدند و سرنگون شدند، این است که نگاه نکردند و چشم خودشان را بر یک حقایق واضح بستند.
انسان باید نگاه کند؛ وقتی که نگاه کرد، آنگاه خواهد دید، ما خیلی اوقات اصلاً حاضر نیستیم یک چیزهائی را نگاه کنیم.
انسان میبیند منحرفینی را که اصلاً حاضر نیستند نگاه کنند، آن دشمن عنود را کار نداریم - بعضیها هستند که انگیزه دارند و با عناد وارد میشوند؛ خوب، دشمن است دیگر؛ بحث بر سر او نیست؛ بحث بر سر من و شما است که توی عرصه هستیم، ما اگر بخواهیم بصیرت پیدا کنیم، باید چشم را باز کنیم؛ باید ببینیم.
یک چیزهائی هست که قابل دیدن است و آن رخداد ها، حوادث پیرامونی ما است، اگر ما از آنها سطحی عبور کنیم، آنها را نبینیم، طبعاً اشتباه میکنیم.
نکته دوم: دشمنان انقلاب میخواهند کاری کنند که نظام اسلامی از عناصری که در درون او است و مایهی اقتدار او است، مانند ایمان، استقامت، بصیرت و ...، تهی بشود و خالی بشود.
وقتی ضعیف شد، وقتی عناصر قدرت در او نبود، وقتی اقتدار نبود، دیگر از بین بردنش و کشاندنش به این سَمت و به آن سَمت، کار مشکلی برای ابرقدرتها نخواهد بود؛ میخواهند، او را وادار کنند به تبعیّت.
اینجا جای همان جهاد کبیر است بنابراین جهاد کبیر یعنی این؛ جهاد برای عدم تبعیّت، برای عدم دنبالهروی از دشمن.
پس مسیر و جهتگیری ما باید؛ مسیر انقلابی، مسیر انقلابیگری، تعقیب راه انقلاب، تحکیم اسلام، تحکیم دین خدا باشد.
دشمن را باید شناخت و در مقابل کارهای او باید حسّاسیّت نشان داد؛ حتّی اگر نسخهی اقتصادی هم به ما میدهند، باید با احتیاط برخورد کرد؛ مثل این است که دشمنی بیاید به انسان یک دارویی را بدهد و بگوید آقا، این دارو را بخور برای فلان بیماری؛ شما احتیاط میکنید؛ احتمال دارد در داخل این دارو زهر گذاشته باشد.
نسخهی سیاسی و نسخهی اقتصادی دشمن هم باید با احتیاط مورد توجّه قرار بگیرد؛ حسّاسیّت در مقابل دشمن این است. طبعاً این حسّاسیّت وقتی بود، دیگر تبعیّت نخواهد بود، واین همان جهاد کبیر است.
این آموزهی دین ماست و البته یک حساسیت و احتیاط عقلائی، برخی برای اینکه این مفهوم بسیار دقیق را از کار بیاندازند، آن را اینگونه تفسیر میکنند که ما با ارتباط گیری با کشورهای دنیا مخالفیم، و خودشان را کار بلد در این حوزه معرفی میکنند، البته ادعاها را هم شنیدیم، عمل شان را هم دیدیم.
میشود ارتباط با کشورها داشت، اما تبعیت به این معنا هم نداشت.
وقتی از بین ۲۰۰ کشور دنیا ۵ کشور را انتخاب میکنیم، میشود همین آشفته بازار که الان مواجه هستیم؛ بنابراین مسئله بصیرت اینقدر مهم است که نباشد کشور را سقوط میکشاند و اگر باشد حالت صعودی بخود میگیرد.
وقتی فرزندانمان را با این بینش آگاه کردیم و متناسب با سن او این مفاهیم ارزشمند را در اختیار او بگذاریم در آینده مطئنا اثر گذار خواهد بود و رفتار او تعیین کننده، بانضمام راهکار مهم اول که مسئله تقویت باورهای اعتقادی بود.
امام رضا علیه السلام «رحِمَ اَللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا قُلْتُ کَیْفَ یُحْیِی أَمْرَکُمْ قَالَ یَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ یُعَلِّمُهَا اَلنَّاسَ فَإِنَّ اَلنَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلاَمِنَا لاَتَّبَعُونَا» (عیون اخبار، ج ۱، ص ۳۰۷)
یکی از گزارههای عمیق و راهبردی در راستای همین حقیقت است که علاوه بر اشاره به جاذبه ذاتی آموزههای اهل بیت (ع) به نقش آگاهیبخشی در جلب پیروی انسانها تأکید دارد.
این حدیث نهتنها بیانگر جایگاه کلام معصومین (ع) است، بلکه چراغی برای تبیین راهبردهای تبلیغی و فرهنگی در عرصههای دینی و اجتماعی به شمار میرود و دارای ابعاد مختلف فلسفی، تربیتی، روانشناسی و جامعهشناختی است.
تعبیر «مَحَاسِنَ کَلَامِنَا» اشاره است به هماهنگی با فطریات آفرینشی انسان از قبیل: عدالت، مهربانی، اخلاق و...، جامعیت و عمق ناظر به پاسخگوی نیازهای مادی و معنوی انسان در همه زمان ها و تلفیق عقل و نقل و همگرایی آنها در پرتو وحی.
امام (ع) شرط اصلی پیروی مردم را «علم» به این زیباییها میدانند.
این بیان نشان میدهد که مقاومت برخی افراد در برابر حق، نه از بیاعتباری آموزههای اهل بیت (ع)، بلکه از جهل به عمق و جذابیت این معارف سرچشمه میگیرد.
این حدیث راهبردی بر ضرورت تبلیغ مبتنی بر معرفی «محاسن» تأکید دارد، نه صرفاً تکرار کلیشهای شعارها یا تقابلهای مذهبی.
امام رضا (ع) در دوران خود با مناظرات علمی و پاسخگویی به شبهات، الگویی عملی از این شیوه ارائه دادند.
امروزه نیز تبیین فلسفه احکام، پاسخ به پرسشهای نسل جدید و عرضۀ معارف اهل بیت (ع) در قالبهای هنری و خلاق، مصداق همین راهبرد است و همچنین کرسیهای آزاد اندیشی که رهبر معظم انقلاب مطرح کردند که هنوز جایش خالی است.
جمله «لَوْ عَلِمُوا» نیز نشان میدهد که وظیفۀ پیروان اهل بیت (ع)، ایجاد فرصتهای آشنایی برای دیگران است.
این امر نیازمند تعاملات داخلی گسترده، دیپلماسی فرهنگی فعال در خارج، گفتگوی بین ادیان و تعامل سازنده با جریانهای فکری مختلف است.
تعبیر «لَاتَّبَعُونَا» نیز فرا زمان است، هم گویای قابلیت جهانیشدن معارف اهل بیت (ع) است و هم دلالت بر توانمندی این نظام معرفتی برای پاسخ به نیازهای نوپدید؛ و دارای ظرفیت برای ایجاد وحدت امتها حول صحیحترین محور یعنی آموزههای ناب وحیانی.
استخراج این مفاهیم و ارائه آنها به زبان روز، جذابیت مکتب تشیع را افزایش میدهد.
آموزههای الهی در قالب ثقلین، توزیع حکیمانه بین قرآن مکتوب و قرآنهای ناطق است.
همچنانکه امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «هَذَا کِتَابُ اللَّهِ الصَّامِتُ وَ أَنَا کِتَابُ اللَّهِ النَّاطِقُ» (وسائل الشیعة، ج۲۷، ص ۳۴)؛ لذا کلید فهم قرآن و معارف اهل بیت (ع) ملاکی واحد دارد و میتوان آن را ملاک تفسیر ثقلین به ثقلین نامید.
حوزههای علمیه و مراکز فرهنگی قرآنی از این مسیر برای نشر معارف اسلامی و دینی حرکت کنند لذا یک کار تخصصی است، همچنانکه کار فرهنگی یک کار تخصصی است و باید براساس یک مبنا محکم و روشها و قالبهایی اتفاق بیفتد که جذب و تثبیت و رشد رخ بدهد، طبیعتا اگر نوع بیان و رفتار ما در مسیر تبیین معارف اهل بیت علیهم السلام درست و دقیق و هوشمندانه نباشد، اثر عکس میگذارد و اثرش دفع است نه جذب پف اثرش تزلزل اعتقادی و گرفتار چالشهای فکری است نه تثبیت، اثرش تهی شدن از همه خوبیهای رفتاری است نه رشد. این راهبرد مهم امام رضا علیه السلام یکی از اساسیترین اقدامات فرهنگیست که باید جدی گرفته شود.
اقتصاد کشورمان سالهاست در تله شرطیسازی گرفتار شده است؛ تلهای که هر روز اثرات مخرباش را بر معیشت مردم و ثبات بازارها نشان میدهد.
شرطیسازی اقتصادی یعنی اینکه تصمیمات و سیاستگذاریهای اقتصادی کشور نه بر اساس ظرفیتهای داخلی، بلکه بر پایه تحولات بیرونی و انتظارات ناشی از آن شکل بگیرد.
این وضعیت یک آسیب مزمن است، چون هر تغییر در محیط جهانی - چه مثبت چه منفی - میتواند اقتصاد را از مدار طبیعی خود خارج کند.
وقتی ساختار اقتصادی شرطی شود، عملاً توان برنامهریزی بلندمدت از بین میرود، سرمایهگذارها دچار تردید میشوند و مردم در عدم اطمینان دائمی زندگی میکنند، در چنین فضایی رشد اقتصادی پایدار محال است.
چند عامل کلیدی داریم، مهمترین عامل وابستگی تاریخی ما به درآمدهای نفتی است.
نفت یک منبع پر نوسان است و در کنترل ما نیست و قیمتش را بازار جهانی تعیین میکند.
عامل دوم، ساختار تصمیمگیری ماست که طی دههها به جای تمرکز بر توان داخلی، همواره نگاه به بیرون داشته است؛ مثلاً امیدوار بودهایم با یک توافق یا لغو تحریمی، مشکلات ساختاری اقتصاد حل شود.
عامل سوم هم ضعف در نهادسازی اقتصادی است، ما نتوانستهایم بازارهای داخلی را بهاندازه کافی مقاوم کنیم، در نتیجه کوچکترین خبر سیاسی خارجی، بازار ارز، طلا و حتی کالاهای مصرفی ما را تحت تأثیر قرار میدهد.
برای خروج اقتصاد کشور از شرطیسازی موجود سه محور اصلی وجود دارد: اول، تنوعبخشی به اقتصاد: باید از اقتصاد تکمحصولی فاصله بگیریم.
صادرات غیرنفتی، کشاورزی دانشبنیان، فناوری اطلاعات، گردشگری و صنایع تبدیلی، همه اینها باید سهم بیشتری در اقتصاد داشته باشند.
دوم، اصلاح ساختار مالیاتی و بودجهای: باید منابع درآمدی دولت متنوع و پایدار شود.
دولت باید مالیات عادلانه بگیرد، پایههای مالیاتی را گسترش دهد و هزینههای غیرضروری را کاهش دهد.
سوم، تقویت تولید داخلی: این هم نیاز به اصلاح نظام بانکی، تسهیل فضای کسبوکار، حذف قوانین دستوپاگیر و حمایت هوشمند از تولیدکنندگان واقعی دارد.
بدون این اصلاحات، همچنان اقتصاد ما در برابر تحولات خارجی آسیبپذیر خواهد ماند.
سه نکته پایانی:
نکته اول: خب، یکی از چالشهایی که امروز مردم و مسئولین ما درگیر آن هستند، مسئله برق است و البته مسئله آب هم در کلان کشور چالش وجود دارد، اولا نکتهای که باید مدنظر داشت مسئله صرفه جویی، باید همه دست اسراف کاری برداریم، برخی اوقات انسان میبیند، شستن داخل کوچه دم درب منازل، شستن داخل حیاط با آب و مصارف خانگی بی حد و حصر یا در برق مصرف بیش از حد اینها مسائلی هست که عموم مردم باید رعایت کنند.
مطلب بعدی در حوزه مسئولین عزیز است، مردم اگر واقعا علت این چالش را بدانند همراهی میکنند، مبهم گذاشتن علت و اینکه کلی گویی بشود، آمار کلی داده شود و این مسائل را حل نمیکند، همراهی ایجاد نمیکند، اگر قصوری بوده، خب عذرخواهی کنید و مردم تلاش شمارا درجهت حل مشکل ببینند، حس کنند، در بحرانها گفتگوی با مردم و بیان دلایل واقعی و تلاش و تحرک مناسب برای حل مشکل همراهی ایجاد میکند، در مدیریت بحران هم درست عمل کردن، اعلام منظم و مناسب قطعی برق، وقتی قطعی برق دست خود انسان است، پس میتواند برنامه بدهد و همه را مطلع کند، در جایی هم که خرابی غیر قابل پیش بینی رخ داده باز هم اعلام کنیم، دشمن از خلاءهایی که در میان است سوءاستفاده میکند، دشمن مثل مگس روی زخم مینشیند، همرامی مردم کمک بسیار خوبی برای عبور از بحرانها است که مسئولان برای ایجاد و تقویت آن باید تلاش کنند.
نکته دوم: مسئله ظرفیت مهم دانشگاه پیام نور است، خب ما در این شهر بواسطه تلاش مسئولان وقت و در ادامه هم مسئولان فعلی برخوردار از دانشگاه پیام نور شدیم و یک اعتبار برای شهر ما است و یک ظرفیت بواسطهی موفقیتهای علمی پژوهشی که داشته و رتبههای استانی و کشوری که دارد، لذا مردم باید از این ظرفیت حمایت کنند و برای ارتقاء آن تلاش کنند، در چند ماه گذشته بنیاد مستضعفان نسبت به زمین آن اشکالاتی گرفت و وارد جریان حقوقی شد و برای بازپس گیری زمین اقدام کرد، خب از وقتی دوستان دانشگاه ماهدشت متوجه شدند تا الان پیگیریهای مختلفی شد، جلساتی در استانداری و ...، خب این یک مطالبهی شهری است اولا ما نیازمند به وجود و حضور دانشگاه در شهر هستیم، این موضع قطعی اول، کسی یا شخصی چه در مسئولان یا افراد دیگر این موضع را دقیق متوجه باشند، دوم نمایندگان مجلس و استاندار در سطح کلان استان و کشور که الحمدلله پیگیری کردند و در جریان اقداماتشان هستم که جای تشکر دارد، میخواهیم که جدیتر و در اسرع وقت موضوع را حل کنند، در سطح کشور و سوم در رابطه با اقدام بنیاد مستضعفان هم حقیر اصلا توجیه نشدیم و بقیه هم همینطور که چرا این اقدام را کرده؟
عوض اینکه بیاید بگوید، خب زمین این مشکل را دارد، چون من میخواهم از این ظرفیت شهری و حتی استانی حمایت کنم، این اقدامات را انجام دهید تا مشکل حل شود نه اینکه در اولین فرصت اقدام قضایی کند برای خلع ید زمین!
این نقد ما به بنیاد است البته موضوعات و مسائل دیگری هم در شهر داریم که باید جدی و با نگاه مثبت برای حل مشکل مردم و شهر وارد بشوند و حل کنند.
نکته سوم: یکی دیگر از ظرفیتهای ماهدشت، ورزش کشتی است که در میان درخششها و موفقیتهای پر افتخاری که دارد، مورد غفلت هم قرار گرفته، ما قهرمانان جهانی داریم از پیشکسوتان ورزش گرفته تا جوانان و نوجوانان پر افتخار مانند آقایان مهدی رحیمی و امیرعلی مزرعه که هم تبریک میگوییم و از تلاش مربیان و همت و اراده خودشان تقدیر میکنیم، از استاندار و پر تلاش و مدیرکل ورزش و جوانان استان و فدراسیون کشتی تقاضا داریم، از این مظلومیت خارج کنند و با تأسیس خانه کشتی که اقداماتی هم در گذشته شده، در این شهر این ورزش تقویت و با رفع مشکلات ورزشکاران کشتی، انگیزه ورزشکاران را دوچندان و افتخارات را بیشتر و بیشتر کنند، به عنایت امام رضا (ع)، از همه پیشکسوتان و مربیان و ورزشکاران عزیز ماهدشتی تقدیر و تشکر میکنم.
نکته چهارم: اعلام ترامپ برای تغییر نام خلیج فارس برای ایجاد یا تشدید اختلافات ایران با کشورهای عربی و جلب توجه کشورهای عربی برای تقویت نگاههای اقتصادی و اثرگذاری بر مذاکرات و ...، خلیج فارس یک عمر بیش از ۵۰۰ ساله دارد که از عمر ایالات متحده آمریکا هم بیشتر است.
آنها هم مانند اسرائیل خبیت غاصب هستند که از سرخ پوستان بومی گرفتند و نسل کشی در همان زمان هم انجام دادند و اخیرا هم گوگل مپ در نرم افزارخودش شیطنتهایی کرده که ما این اقدامات را محکوم میکنیم و دشمنان بدانند که هویت و اصالت ما ایرانیها بیش از هویت بی اصل و ریشه شماهاست که حالا بخواهید با این کارها خدشه وارد کنید، جایی که عقاب پر بریزد از پشه لاغری چه خیزد.