خبرهای داغ:

توصیه شیخ نخودکی به زائری که از امام رضا(ع) حاجت داشت

یکی از شاگردان فرزند شیخ حسنعلی نخودکی گفت: شیخ ارتباط مستقیم با امام رضا (ع) داشتند یک بار به زائری پولی از سوی امام رضا (ع) دادند و گفتند که این پول را بگیر، ولی دیگر هرگز با امام رضا (ع) گستاخانه صحبت نکن!
کد خبر: ۸۵۴۰۲۵۶
|
۲۱ تير ۱۳۹۴ - ۱۲:۵۱
به گزارش خبرگزاری بسیج، حجت‌الاسلام محمدمهدی تاج لنگرودی از شاگردان فرزند شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی در برنامه ضیافت عنوان کرد: کراماتی که در رابطه با شیخ شنیده می‌شود به دلیل تقوایی بود که همیشه در حفظ آن کوشیدند

وی علت شهرت شیخ نخودکی به این عنوان را زندگی ایشان در دره‌ای به نام نخودک دانست و گفت: جالب این است که گاهی می‌دیدم برخی خانم‌ها بر مزار ایشان نخود پخش می‌کنند در صورتی که هنخودک شهرتی بوده که به دلیل محل تولد به ایشان داده شده است.

وی درباره کرامات ایشان توضیح داد: گفته می‌شود فردی از طلاب خدمت حضرت ابالفضل العباس(ع) در حرم ایشان می‌رسد و از آقا می‌خواهد که بدون درس خواندن و تحصیل به درجاتی بالا برسد، در عالم رؤیا می‌بیند که آقا به این طلبه می‌فرماید «لیس للانسان الا ما سعی». پس بدون زحمت کسی مانند شیخ حسنعلی اصفهانی به چنین درجاتی نمی‌رسد.

وی همچنین گفت: فردی به نام قطب در مشهد واعظ بودند یک بار همین طور که در نزد ایشان نشسته بودیم بحث و گفت‌وگو به سمت آقای نخودکی رفت، این آقا تعریف می‌کردند که دختر خانمی مریض شد و بیماری به اندازه سه ماه طول کشید و هیچ پزشکی نتوانست این دختر را درمان کند، در نهایت به او گفتند که معطل نمان و برو نزد شیخ حسنعلی نخودکی. اگر چاره‌ای باقی مانده باشد او انجام می‌دهد، برادر این دختر خدمت شیخ رسید و جریان را تعریف کرد، مرحوم شیخ نصف استکان آب به او داد و گفت این را به خواهرت بده، همین که این دختر آب را نوشید حالش خوب شد.

حجت‌الاسلام لنگرودی افزود: سه ماه این دختر حالش کاملا خوب شده بود اما دوباره بعد از سه ماه سرش درد گرفت، برادر دوباره به هدف دیدن شیخ به در خانه ایشان رفت، اما آقای نخودکی در منزل نبودند، گفتند که آقا به حرم امام(ع) رفته‌اند. این فرد به حرم رفت و آقا را در بست پایین دید و گفت آقا خواهرم سردرد دارند، مرحوم شیخ گفتند بگذارید من به حرم بروم و آن‌جا برای خواهرتان دعا کنم. هر دو با هم به داخل حرم رفتند، آقا بعد از مدتی به آن برادر گفتند، آقا خواهر شما فوت کرده‌ است. برادر گفت مگر ممکن است خواهرم فقط سردرد داشت. شیخ گفتند من خدمت امام رضا(ع) اجازه خواستم تا برای ایشان دعا کنم. امام رضا(ع) فرمودند خواهر شما فوت کرده و روحش را به ایشان عرضه کرده‌اند و به بالا برده‌اند.

 

وی با اشاره به اینکه فرزند شیخ مسائل زیادی را درباره پدرش بیان می‌کرد، گفت: از جمله این که در قم و در زمان آشیخ عبدالکریم حائری، آقایی بود به نام شیخ ابراهیم ترک. که این آقا سالی یک بار به مشهد سفر می‌کرد و سه ماه آن جا می‌ماند. یک بار که به مشهد رفت موقع برگشت کرایه ماشین و پول سوغات نداشت. با خودش فکر کرد که باید برای به دست آوردن این مقدار پول چه کار کند؟ بهتر است نزد استاندار مشهد برود و در وصف او شعری بخواند و پولی به دست بیاورد.

نزدیک استانداری با خود گفت: وقتی امام رضا(ع) اینجا هستند چه طور ممکن است من راضی شوم در مدح کس دیگری شعر بخوانم، پشیمان شد و برگشت. آمد در حرم و زیارت‌نامه خواند و عرض ادب کرد و احتیاجش را گفت که من 60 تومان کرایه ماشین و 60 تومان نیز برای سوغات می‌خواهم. هر چه نیازش را مطرح کرد جوابی نگرفت، دوباره درخواست کرد بازهم نتیجه‌ای به دست نیاورد. آخر سر به امام رضا(ع) عرض کرد آقا کاش من این اشعار را برای استاندار می‌گفتم. داشت از حرم بیرون می‌آمد که دید شیخی تند تند به سمت او می‌آید، به او که رسید مبلغ را به او داد و گفت این پول را بگیر، اما دیگر هرگز با امام رضا(ع) گستاخانه صحبت نکن. هم پول را گرفت و دید 120 تومان در پاکت است. آشیخ رفت و آن مرد از یکی از خدام پرسید که این آشیخ چه کسی است؟ خادم گفت، ایشان آشیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی است که با امام رضا(ع) ارتباط مستقیم دارند.

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار