به گزارش خبرگزاری بسیج، عبدالحمید قدیریان، مدیر دفتر مطالعات کاربردی هنر حوزه هنری با تاکید بر اینکه باید به تعریفی که از هنر داریم بیشتر توجه کنیم و اگر نیازمند اصلاح است در آن بازنگری کنیم، گفت: اگر به تعریف هنر که در کتب درسی ما گنجاندهاند توجه کنیم، میبینیم که این تعریف از غرب گرفته شده؛ در حالی که خود غربیها به این تعریفی که به ما تحمیل کردهاند پایبند نیستند.
وی ادامه داد: آنها هنر را آن قدر مستقل تعریف کردهاند که آدم احساس میکند که هیچ ربطی به انسان اجتماعی ندارد و موضوعی بسیار شخصی است، در صورتی که خودشان در عمل با این تعریف تولید اثر نمیکنند. واقعیت این است که مدیریت هنر در غرب همانند مدیریت یک اتاق جنگ است.
قدیریان با تاکید بر اینکه تصور اتاق جنگ برای هنر در غرب خالی از حقیقت نیست، توضیح داد: اگر اتاق فکر متفکران غربی را همچون اتاق جنگ نشان دهیم و در آن نقشه بزرگی از جهان نصب کنیم به طوری که تمام دیوارها را بپوشاند و بر روی آن با علامتهای رنگی نقاط مختلف فرهنگ جهان را مشخص کنم و نقشه پیشرفت فرهنگ غرب به سمت تمدنهای دیگر را علامتگذاری کنیم، متوجه خواهیم شد که مجموعه متفکران غربی در چه فضایی مدام عملیاتهای جدید را با ابزار فرهنگی و هنری طراحی میکنند تا سنگرهای فرهنگی نقاط مختلف جهان را فتح کنند.
مدیر دفتر مطالعات کاربردی هنر حوزه هنری افزود: ما هم اواخر قرن بیستم را تجربه کردهایم و هم اوایل قرن بیست و یکم را. اگر به اتفاقات بنگریم، احساس میشود که استراتژی غرب در قرن بیستم با قرن بیست و یکم تفاوت پیدا است. غرب در قرن بیستم بیشتر شبیه یک شطرنجباز عمل میکرد، یعنی مهرهها را به گونهای طراحی میکرد و حرکت میداد که دشمن او به خطر بیفتد و مات شود، بدون اینکه خود غرب هزینه کند. ولی در قرن بیست و یکم شاهد اتفاقات دیگری هستیم. مثلا در اوایل این قرن وقتی شاهد انفجار برجهای دوقلو هستیم میبینیم استراتژی غرب تغییر میکند. آن ها در این قرن برای اهدافشان نه تنها هزینه میکنند، بلکه هزینههای سنگینی را هم متحمل شدهاند.
این نقاش و طراح صحنه ادامه داد: این تغییر استراتژی در هنر غرب هم تغییراتی را رقم زده است. در این قرن غرب کاملا کنشگرانه و فعال به میدان آمده و آموزههایش را در هنر پیش میبرد. اگر بخواهم مثالی در این باره بزنم باید به فیلم حضرت نوح اشاره کنم که توسط غرب ساخته شد. با دیدن این فیلم آدم کاملا احساس میکند، غرب استراتژی جدیدی را شروع کرده است که تمام معیارها را بر هم میزند.
قدیریان اظهار کرد: غرب با این تغییر استراتژی قصد دارد مباحث را جا به جا کند و مفاهیم را معکوس جلوه دهد تا از نظر فکری و معرفتی آشفتگی ایجاد شود. حتی ایجاد جریان های تندرو از جمله طالبان و داعش و... را میتوان بخشی از همین استراتژی محسوب کرد. سوال میکنم که «گفتمان کدام یک از این جریانهای تندرو با معیارها و گفتمان رایجی که در دانشگاههای غربی تدریس میشود تطبیق دارد؟» شما به تحرکات اسرائیل و بیحیایی در قتل عام کردن کودکان غزه نگاه کنید. یا حمایتهای آمریکا از اسرائیل را ببینید. اینها با کدام گفتمان رایج در غرب تطبیق دارد؟ پس معلوم است ما با یک تغییر رویکرد اساسی مواجهایم.
وی با اشاره به روند داستان فیلم «نوح» توضیح داد: بر مبنای این تغییر استراتژی شما میبینید که این فیلم نه تنها شخصیت حضرت نوح(ع) را به چالش میکشد، بلکه به صورت عجیب و غریبی جایگاه پیامبری را زیر سوال میبرد؛ یعنی به گونهای مصداقی کار نبوت حضرت ابراهیم(ع) و دیگر انبیاء را هم به چالش میکشاند.
قدیریان افزود: از سوی دیگر این فیلم، دقیقا حوادث و تعریف شخصیتها را جا به جا میکند و نوح را که پیامبر خداست منفی و ضدبشری معرفی میکند. اگر شما به فضاسازی این فیلم توجه کنید، میبینید که پوشش افراد به نوعی مدرن است، حتی در بعضی از لوکیشنها، سازههای بتنی و لولههای پالایشگاه مشاهده میکنید، که بسیار متعجبکننده است که چطور در دوران نوح این سازهها وجود داشته!
به گفته این هنرمند انقلابی نوع پوشش بازیگران در فیلم حضرت نوح مانند لباس های مردم مدرن غربی است، بدیهی است که در زمان قدیم این گونه لباسها وجود نداشته، کاپشن و کوله پشتی و شلوار و چکمه مدل آمریکایی و... اما فیلم ساز به دنبال همذاتپنداری مخاطب و انسان کنونی با موضوع فیلم است. با این همذاتپنداری فیلمساز به طور ناخودآگاه خواستگاه انسانها و پیامبران و خداوند را هم جا به جا میکنند و مفاهیم ارزشی در ادیان الهی را آن گونهای که میپسندند مورد تحریف قرار داده و ارائه میکنند.
قدیریان با طرح این سوال که وقتی غرب این گونه از هنر و هنرمندانش برای ارائه ایدئولوژی و استراتژیاش بهره میبرد، ما چرا استفاده نکنیم؟ گفت: تمام حرف من این است که هنرمند را بشناسیم و از او و هنرش بهرهمند شویم. سوال این است که چرا استراتژیستها و سیاستمداران جامعه اسلامی ما از هنرمندان در این زمینه استفاده نمیکنند؟ چرا از هنرمندان کار نمیخواهیم؟
وی در پایان گفت: کوچک ترین اتفاقاتی که در غرب رخ میدهد، مدیر هنری و فرهنگی آنجا سریع برنامهریزی میکند و آن اتفاق کوچک را از طریق هنر به گونهای بزرگ جلوه میدهد که تمام جهانیان تحت تاثیر آن اتفاق کوچک قرار میگیرند. آنها در راه باطلشان با قدرت هنر و هنرمند تاثیرگذارترین کارها را میکنند، چون میدانند قدرت هنر از قدرت موشک هم بیشتر است ولی ما هنوز به این مهم آگاهی پیدا نکردهایم.