یک آزاده دوران دفاع مقدس، دوران اسارت را دانشگاه بیبدیل صبر و استقامت تشبیه کرد و گفت: دوران سخت و دردناکی بود اما زمانی که یاد شهامت و استقامت اسرا و رزمندگان میافتم، احساس غرور و لذت وصف ناشدنی در من ایجاد میشود.
به گزارش بسیج، 26 مرداد ماه سال 69، روزی خاطرهانگیز و آشنا برای تمام مردم ایران اسلامی است و یادآور استقامت و شهامت فرزندان این مرز و بوم در تحمل رنجها و سختیهای «دوران اسارت» است.
آزادگان، گنجینههای نایابی هستند که در سینههایشان فرهنگ انسانساز دوران اسارت نهفته است؛ ثبت وقایع اسارت، پلی بی بدیل برای انتقال فرهنگ استقامت و صبر از درون اردوگاهها به شهرهای میهن اسلامیمان، ایران است و بیان فرهنگ اسارت، موضوعی حیاتی در ترویج فرهنگ ایثار، شهادت و مقاومت در جامعه است.
ابراهیم پرسیان در آن سالها دانشجوی تربیت معلم و رزمندهای از رزمندگان لشگر 58 تکاور ذوالفقار بود؛ وی در گفتوگو با فارس، در خصوص نحوه اسارتش اظهار داشت: 31 شهریور سال 67 در ارتفاعات 402 نفت شهر به همراه 3 نفر دیگر از رزمندگان طی عملیاتی غافلگیرانه به اسارت نیروهای بعثی در آمدیم.
وی افزود: ما را با نفربر در حالی که دستهایمان بسته بود به شهر مندلی عراق منتقل کردند و به همراه 65 نفر دیگر در یک آسایشگاه کوچک نگهداری کردند.
پرسیان با تشریح رفتارهای غیر انسانی و وحشیانه نیروهای بعثی در حق اسرای ایرانی گفت: نیروهای بعثی، اسرایی که زخمی بودند را ناجوانمردانه به شهادت می رساندند و من خود شاهد بودم که به بسیاری از مجروحان تیر خلاص شلیک و آنها را نیمه جان رها میکردند.
وی افزود: نزدیک به 3 ماه در اردوگاه بعقوبه با بدترین شرایط بهداشتی بودیم که متأسفانه 12 نفر از اسرا به خاطر شرایط نامناسب بهداشتی شهید شدند.
انتقال به اردوگاه تکریت تحت عنوان مفقود الأثر
پرسیان در ادامه سخنان خود به بیان خاطرات انتقال خود به اردوگاه 16 عراق در تکریت پرداخت و افزود: بعد از 3 ماه بدون هیچگونه اطلاعی به صلیب سرخ، با بیان اینکه قصد رها کردن ما را دارند با چندین اتوبوس استتار شده ما را به اردوگاهی در بیابانهای تکریت بردند.
وی تصریح کرد: نزدیک به 900 نفر با بدترین شرایط در این اردوگاه مستقر بودیم که متأسفانه به خاطر شرایط بد بهداشتی و روانی 375 نفر از اسرا در این اردوگاه به درجه رفیع شهادت نایل شدند.
پرسیان در پاسخ به پرسشی پیرامون نحوه خاکسپاری جنازههای مطهر شهدا، گفت: بعثیها میگفتند که این جنازه ها را در بیابانهای تکریت دفن میکنند تا اگر روزی روابطشان با ایران مناسب شد آنها را تحویل ایران دهند.
از صفهای 8 ساعته برای دستشویی تا یک استکان چای برای 11 اسیر
این آزاده دفاع مقدس به نحوه رسیدگی و برخورد ظالمانه نیروهای بعثی با اسرای ایرانی پرداخت و گفت: در اردوگاهی که 900 اسیر بازداشت بودند تنها 2 دستشویی وجود داشت و صبحها از ساعت 8 صبح تا 12 ظهر صف های طولانی ایجاد می شد.
پرسیان اظهار داشت: برای هر 11 نفر اسیر یک دیس غذا و یک استکان چای تهیه میکردند و هر 40 ساعت یکبار با تانکر آب آشامیدنی میآوردند که آن را هم با توهین و ضرب و شتم های بسیار به ما می دادند.
وی افزود: وضعیت بهداشتی در اردوگاه ها به شدت نامطلوب بود به طوری که اگر فردی بیمار و مسموم میشد، به اکثر اسرای دیگر هم سرایت میکرد و آنها هم بیمار میشدند.
پرسیان ادامه داد: اصولا چیزی به نام استحمام و حمام در اردوگاهها وجود نداشت و هر چند هفته یکبار در محوطه اردوگاه، ماشینهای آب پاش میآوردند و بچهها زیر آن دوش میگرفتند.
توکل به خداوند و یاری رساندن به یکدیگر مهمترین دلایل استقامت اسرا
این آزاده دفاع مقدس به تشریح روحیات و شرایط معنوی اسرای دربند رژیم صدام پرداخت و افزود: نماز جماعت در اردوگاهها ممنوع بود و اگر مشاهده میشد اسرا به نحوه وحشیانه شکنجه میشدند.
وی تصریح کرد: اسرا چلههای صلوات و دعای توسل میگرفتند و در بعضی شرایط و بدون دید نگهبانان مراسم دعا و نیایش برگزار میشد.
پرسیان با اشاره به همکاری نگهبانان شیعه با اسرا گفت: البته این نگهبانان با ترس بسیاری به اسرا کمک میکردند و آوردن برخی وسایل رفاهی و غذا از جمله یاری رساندن آنها بود.
وی با بیان اینکه در جمع اسرا، پزشک، مهندس، روحانی و پاسدار وجود داشت، تصریح کرد: زمانی درد دندان شدیدی داشتم به طوری که بسیار برایم دردناک و آزار دهنده شده بود. فردی از اسرا که پزشک بود به وسیله سیم های خاردار و چراغ علاءالدین دندانم را کشید که با وجود درد شدید در ابتدای آن، دنداندردم خوب شد.
شنیدن خبر فوت امام(ره)، ناگوارترین خبر دوران اسارت
پرسیان با اشاره به ماجرای شنیدن خبر فوت امام خمینی(ره) در زمان اسارت در اردوگاههای صدام، گفت: اولین بار یک پزشک اردنی به ما خبر داد که رهبر شما از دنیا رفته است؛ ما با توجه به اخبارهای دروغی که بسیار به ما میگفتند این خبر را باور نکردیم، اما در اردوگاه، تلویزیون آوردند و ما از طریق اخبار، این خبر ناراحت کننده را شنیدیم.
شناسایی توسط صلیب سرخ پس از 3 سال اسارت مخفیانه
این آزاده دفاع مقدس، اعلام خبر آزادی خود و دیگر اسرا را در تاریخ 15 شهریور سال 69، بهترین خبر در زمان اسارتش دانست و گفت: از طرف صلیب سرخ، اسامی ما را نوشتند و با اتوبوسهایی تا مرز خسروی آوردند.
وی تصریح کرد: در ابتدا باور نمیکردیم که آزاد شدهایم اما زمانی که از اتوبوسها خارج شدیم و پاسداران کشورمان را در مرز مشاهده کردیم، به سجده افتادیم و خدا را بابت رهایی شکر کردیم.
پرسیان ادامه داد: از خانوادهام تنها شماره محل اشتغال برادرم در خاطرم بود. زمانی که به آن جا تماس گرفتم برادرم باور نمی کرد که من زندهام و تا چند دقیقه قدرت صحبت کردن نداشت.
دوران اسارت، بهترین دانشگاه صبر و استقامت زندگی
این آزاده دفاع مقدس دوران اسارت را دانشگاه بیبدیل صبر و استقامت تشبیه کرد و افزود: دوران سخت و دردناکی بود اما زمانی که یاد شهامت و استقامت اسرا و رزمندگان میافتم، احساس غرور و لذت وصف ناشدنی در من ایجاد میشود.
دستگیری و اعدام صدام؛ عبرتآمیز
پرسیان یکی از بهترین لحظات زندگی اش را شنیدن خبر دستگیری صدام دانست و افزود: طبق وعده الهی ظلم و ستم در دنیا بدون پاسخ نخواهند ماند و ما مطمئن بودیم که روزی صدام به خاطر تمام فجایع و کشتن هزاران انسانهای بیگناه به سزای اعمالش خواهد رسید که دستگیری و اعدام وی، برای ما هم شیرین بود و هم عبرت آمیز.
دوران پس از اسارت، معلمی و تحصیل
وی در خصوص دوران زندگانیاش بعد از رهایی از اسارت در زندانهای رژیم بعث عراق، گفت: ابتدا در سال 70 در دانشگاه تربیت معلم خوارزمی شروع به تحصیل نمودم و تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی ادامه تحصیل دادم.
پرسیان افزود: بعد از اتمام درس، چند سالی در پایههای ابتدایی و دبیرستان به تدریس دانش آموزان مشغول بودم و هم اکنون به عنوان معاون پژوهش و برنامه ریزی اداره آموزش و پرورش شهرستان آمل به نظام جمهوری اسلامی ایران خدمت میکنم.
آزادگان، گنجینههای نایابی هستند که در سینههایشان فرهنگ انسانساز دوران اسارت نهفته است؛ ثبت وقایع اسارت، پلی بی بدیل برای انتقال فرهنگ استقامت و صبر از درون اردوگاهها به شهرهای میهن اسلامیمان، ایران است و بیان فرهنگ اسارت، موضوعی حیاتی در ترویج فرهنگ ایثار، شهادت و مقاومت در جامعه است.
ابراهیم پرسیان در آن سالها دانشجوی تربیت معلم و رزمندهای از رزمندگان لشگر 58 تکاور ذوالفقار بود؛ وی در گفتوگو با فارس، در خصوص نحوه اسارتش اظهار داشت: 31 شهریور سال 67 در ارتفاعات 402 نفت شهر به همراه 3 نفر دیگر از رزمندگان طی عملیاتی غافلگیرانه به اسارت نیروهای بعثی در آمدیم.
وی افزود: ما را با نفربر در حالی که دستهایمان بسته بود به شهر مندلی عراق منتقل کردند و به همراه 65 نفر دیگر در یک آسایشگاه کوچک نگهداری کردند.
پرسیان با تشریح رفتارهای غیر انسانی و وحشیانه نیروهای بعثی در حق اسرای ایرانی گفت: نیروهای بعثی، اسرایی که زخمی بودند را ناجوانمردانه به شهادت می رساندند و من خود شاهد بودم که به بسیاری از مجروحان تیر خلاص شلیک و آنها را نیمه جان رها میکردند.
وی افزود: نزدیک به 3 ماه در اردوگاه بعقوبه با بدترین شرایط بهداشتی بودیم که متأسفانه 12 نفر از اسرا به خاطر شرایط نامناسب بهداشتی شهید شدند.
انتقال به اردوگاه تکریت تحت عنوان مفقود الأثر
پرسیان در ادامه سخنان خود به بیان خاطرات انتقال خود به اردوگاه 16 عراق در تکریت پرداخت و افزود: بعد از 3 ماه بدون هیچگونه اطلاعی به صلیب سرخ، با بیان اینکه قصد رها کردن ما را دارند با چندین اتوبوس استتار شده ما را به اردوگاهی در بیابانهای تکریت بردند.
وی تصریح کرد: نزدیک به 900 نفر با بدترین شرایط در این اردوگاه مستقر بودیم که متأسفانه به خاطر شرایط بد بهداشتی و روانی 375 نفر از اسرا در این اردوگاه به درجه رفیع شهادت نایل شدند.
پرسیان در پاسخ به پرسشی پیرامون نحوه خاکسپاری جنازههای مطهر شهدا، گفت: بعثیها میگفتند که این جنازه ها را در بیابانهای تکریت دفن میکنند تا اگر روزی روابطشان با ایران مناسب شد آنها را تحویل ایران دهند.
از صفهای 8 ساعته برای دستشویی تا یک استکان چای برای 11 اسیر
این آزاده دفاع مقدس به نحوه رسیدگی و برخورد ظالمانه نیروهای بعثی با اسرای ایرانی پرداخت و گفت: در اردوگاهی که 900 اسیر بازداشت بودند تنها 2 دستشویی وجود داشت و صبحها از ساعت 8 صبح تا 12 ظهر صف های طولانی ایجاد می شد.
پرسیان اظهار داشت: برای هر 11 نفر اسیر یک دیس غذا و یک استکان چای تهیه میکردند و هر 40 ساعت یکبار با تانکر آب آشامیدنی میآوردند که آن را هم با توهین و ضرب و شتم های بسیار به ما می دادند.
وی افزود: وضعیت بهداشتی در اردوگاه ها به شدت نامطلوب بود به طوری که اگر فردی بیمار و مسموم میشد، به اکثر اسرای دیگر هم سرایت میکرد و آنها هم بیمار میشدند.
پرسیان ادامه داد: اصولا چیزی به نام استحمام و حمام در اردوگاهها وجود نداشت و هر چند هفته یکبار در محوطه اردوگاه، ماشینهای آب پاش میآوردند و بچهها زیر آن دوش میگرفتند.
توکل به خداوند و یاری رساندن به یکدیگر مهمترین دلایل استقامت اسرا
این آزاده دفاع مقدس به تشریح روحیات و شرایط معنوی اسرای دربند رژیم صدام پرداخت و افزود: نماز جماعت در اردوگاهها ممنوع بود و اگر مشاهده میشد اسرا به نحوه وحشیانه شکنجه میشدند.
وی تصریح کرد: اسرا چلههای صلوات و دعای توسل میگرفتند و در بعضی شرایط و بدون دید نگهبانان مراسم دعا و نیایش برگزار میشد.
پرسیان با اشاره به همکاری نگهبانان شیعه با اسرا گفت: البته این نگهبانان با ترس بسیاری به اسرا کمک میکردند و آوردن برخی وسایل رفاهی و غذا از جمله یاری رساندن آنها بود.
وی با بیان اینکه در جمع اسرا، پزشک، مهندس، روحانی و پاسدار وجود داشت، تصریح کرد: زمانی درد دندان شدیدی داشتم به طوری که بسیار برایم دردناک و آزار دهنده شده بود. فردی از اسرا که پزشک بود به وسیله سیم های خاردار و چراغ علاءالدین دندانم را کشید که با وجود درد شدید در ابتدای آن، دنداندردم خوب شد.
شنیدن خبر فوت امام(ره)، ناگوارترین خبر دوران اسارت
پرسیان با اشاره به ماجرای شنیدن خبر فوت امام خمینی(ره) در زمان اسارت در اردوگاههای صدام، گفت: اولین بار یک پزشک اردنی به ما خبر داد که رهبر شما از دنیا رفته است؛ ما با توجه به اخبارهای دروغی که بسیار به ما میگفتند این خبر را باور نکردیم، اما در اردوگاه، تلویزیون آوردند و ما از طریق اخبار، این خبر ناراحت کننده را شنیدیم.
شناسایی توسط صلیب سرخ پس از 3 سال اسارت مخفیانه
این آزاده دفاع مقدس، اعلام خبر آزادی خود و دیگر اسرا را در تاریخ 15 شهریور سال 69، بهترین خبر در زمان اسارتش دانست و گفت: از طرف صلیب سرخ، اسامی ما را نوشتند و با اتوبوسهایی تا مرز خسروی آوردند.
وی تصریح کرد: در ابتدا باور نمیکردیم که آزاد شدهایم اما زمانی که از اتوبوسها خارج شدیم و پاسداران کشورمان را در مرز مشاهده کردیم، به سجده افتادیم و خدا را بابت رهایی شکر کردیم.
پرسیان ادامه داد: از خانوادهام تنها شماره محل اشتغال برادرم در خاطرم بود. زمانی که به آن جا تماس گرفتم برادرم باور نمی کرد که من زندهام و تا چند دقیقه قدرت صحبت کردن نداشت.
دوران اسارت، بهترین دانشگاه صبر و استقامت زندگی
این آزاده دفاع مقدس دوران اسارت را دانشگاه بیبدیل صبر و استقامت تشبیه کرد و افزود: دوران سخت و دردناکی بود اما زمانی که یاد شهامت و استقامت اسرا و رزمندگان میافتم، احساس غرور و لذت وصف ناشدنی در من ایجاد میشود.
دستگیری و اعدام صدام؛ عبرتآمیز
پرسیان یکی از بهترین لحظات زندگی اش را شنیدن خبر دستگیری صدام دانست و افزود: طبق وعده الهی ظلم و ستم در دنیا بدون پاسخ نخواهند ماند و ما مطمئن بودیم که روزی صدام به خاطر تمام فجایع و کشتن هزاران انسانهای بیگناه به سزای اعمالش خواهد رسید که دستگیری و اعدام وی، برای ما هم شیرین بود و هم عبرت آمیز.
دوران پس از اسارت، معلمی و تحصیل
وی در خصوص دوران زندگانیاش بعد از رهایی از اسارت در زندانهای رژیم بعث عراق، گفت: ابتدا در سال 70 در دانشگاه تربیت معلم خوارزمی شروع به تحصیل نمودم و تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی ادامه تحصیل دادم.
پرسیان افزود: بعد از اتمام درس، چند سالی در پایههای ابتدایی و دبیرستان به تدریس دانش آموزان مشغول بودم و هم اکنون به عنوان معاون پژوهش و برنامه ریزی اداره آموزش و پرورش شهرستان آمل به نظام جمهوری اسلامی ایران خدمت میکنم.
منبع: خبرگزاری فارس
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار