بزرگترین نقطه ضعف دولت تدبیر از دید حامیانش تمرکز زیاد بر پرونده هسته ای است؛ در حالیکه حسن روحانی و مشاورانش بر این باور بودند که پرونده هستهای ایران بزرگترین چالش است در حوزه رفع معضلاتی که دولت برای رتق و فتق امور کشور به حل اولیه آن نیازمند است.
از طرف دیگر محافظه کاری وزرای دولت در این روزنامه یک خطر محسوب و ناکارآمدی دولت در بخش اقتصادی مورد نقد واقع شده است.
متن کامل یادداشت روزنامه اعتماد در مورد نقاط ضعف دولت به شرح زیر است:
مروری بر عملکرد دو ساله حسن روحانی نشان میدهد که بزرگترین نقطه ضعف دولت او در دو سال گذشته تمرکز زیاد بر پرونده هستهای است. هر چند علت این تمرکز قابل درک است، چرا که حسن روحانی و مشاورانش بر این باور بودند که پرونده هستهای ایران بزرگترین چالش است در حوزه رفع معضلاتی که دولت برای رتق و فتق امور کشور به حل اولیه آن نیازمند است. مشکلات ناشی از پرونده هستهای ایران چند تاثیر مخرب از خود برجای گذاشته بود. مهمترین مساله تخریب تصویر سیاسی و بینالمللی ایران در جامعهجهانی بود که بدون حل این پرونده اصلاح آن تصویر ناممکن بود. مشکل دوم آن بود که تحریمها فشارهای مضاعف اقتصادی بر کشور وارد کرده بود که بدون رفع تحریمها هیچگونه امیدی برای برونرفت از بحران اقتصادی را متصور نمیساخت. مساله سوم نیاز کشور در سالیان گذشته به جذب سرمایهگذاری و ورود کمپانیهای چندملیتی و شرکت در پروژههای بزرگ ایران بود که بهطور مشخص در حوزههایی همچون مسکن، خودرو، نفت، گاز و پتروشیمی و صنایع فرسوده ایران برای آنها جا باز شده بود که بدون حل این مشکل نمیشد که به این افقها نیل پیدا کرد. پس قابل درک است که چرا پرونده هستهای ایران آنقدر برای دولت حسن روحانی مهم و حایز اهمیت بوده است و نسبت به آن صبوری به خرج داده است. اما این موضوع سبب شد تا دولت روحانی تمام تخممرغهایش را درون یک سبد گذارد. به اعتقاد من قطع ادامه رفتار دولت قبلی و اتخاذ یک رویکرد جدید از سمت حسن روحانی خود یک گام به جلو بود و ما را به یاد آن روایت پیامبر اسلام(ص) میانداخت که میفرمود: خواب مومن از بیداری جاهل ثواب بیشتری دارد. هر چقدر دولت گذشته به رفتارهای عملیاتی خود ادامه میداد ضررهای بیشتری را بر اقتصاد و چهره سیاسی ایران تحمیل میکرد. اما از این حقیقت نباید چشمپوشی کرد که یکی از بزرگترین مشکلاتی که دولت حسن روحانی با آن دست و پنجه نرم کرده است اصرار بر تعریفی از اعتدال بود که گاهی به جای آنکه مفهوم اعتدال را به ذهن متبادر کند نوعی رفتار خنثی را جلوهگر میکرد. بسیاری از وزرا، استانداران و چهرههایی که در ردههای میانی منصوب شده بودند هیچ تناسبی با مطالبات برآمده از انتخابات ٩٢ نداشتند. مشکل دیگر این است که حسن روحانی خود بهتنهایی بار تمام گفتمانهای سیاسی مبتنی بر دولت را بر دوش گرفته است، روحانی خود به تنهایی سیاسی بود و تلاش کرد مطالبات مردمی را که به او رای داده بودند، نمایندگی کند و همین مساله باعث شد تا وزرا و کابینهاش بهشدت محافظهکار شوند و تبدیل به مردان سیاسی خنثی شوند و این خود برای دولت روحانی یک خطر محسوب میشود. از سوی دیگر فروتنی در ارایه یک گزارش سیستماتیک از آنچه در سالهای گذشته بر کشور رفته است نهتنها منتقدان دولت را با خردورزی و اعتدال و انصاف دولت همراه نکرد بلکه آنها را جریتر کرد و امروز شاهد هستیم که تلاش خود را به کار بستند تا فشارهای بیشتری را بر دولت وارد کنند. مشکل دیگر آن است که به دلایل برشمرده شده دولت حسن روحانی برخلاف سایر دولتهای پس از انقلاب یک شناسنامه و هویت سیاسی روشن از خود ارایه نکرده است. در بخش اقتصادی هم به نظر میرسد دولت حسن روحانی مقداری دارای ناکارآمدی است. آنجایی که در وزارتخانههای اقتصادی دولت نوعی ناهماهنگی در سطوح مختلفش دیده میشود و از سوی دیگر سیاستهای اتخاذی با یکدیگر تناسب و همسویی ندارد و آنچه در دو سال گذشته شاهد بودیم شاهد یک رویکرد بنیادین در حل و فصل معضلات است. به نظر میرسد در فرصت باقیمانده دولت روحانی باید یک تجدید سازمان انجام دهد. بسیاری از گروههای اجتماعی هنوز تصویر روشنی از چگونگی رویکرد دولت در اختیار ندارند و در این میان هم بخش رسانهای دولت نتوانسته است به خوبی صدای رییسجمهور و تیمش را به گوش طبقات فرودست جامعه برساند. در رسانه یک اصل اساسی وجود دارد مهم نیست که شما چه میگویید، مهم این است که چه شنیده میشود. امروز صدایی که از دولت شنیده میشود بیانگر تمام راهبردها و سیاستهای دولت برای بخشهای آسیبپذیر نیست و این خطری است که دولت حسن روحانی را تهدید میکند. اگر دولت نتواند در این حوزهها به یک جمعبندی دقیق و هماهنگ دست پیدا کند همچنان زمزمههای بازگشت رفتارهای پوپولیستی میتواند تقویت شود، هرچند که بر این باورم حل پرونده هستهای ایران و ارتباط با جامعه جهانی فرصتهای جدید را رقم خواهد زد که تا سالها خطر پوپولیست را از ایران دور خواهد کرد اما با این همه همواره باید تاکید کنیم که تا زمانی که سیاستها تنها برای گروههای الیت قابل فهم است کمتر میتواند گروههای اجتماعی را که در حاشیه سیاست هستند با خود همراه کند. بنابراین پس از حل پرونده هستهای دولت روحانی نیازمند یک بازبینی در حوزه سیاستهای داخلی و اقتصادیاش است.