این روزها، چیز غریبی است حضور خانوادهها در کنار فرزندان. گویی دیگر خبری از سفرههای دسته جمعی و داستانهای مادربزرگها و خاطرات پدربزرگها از رزمهایش، خبری از قصه های شبانه رادیو و کارتون های ساعت پنج تلویزیون نیست.
در این میان با آمدن عمو صفا به شهر همدان، با دعوت سازمان بهزیستی و کانون مهدهای کودک همدان، خانواده ها همراه با کودکان گرد هم آمدند و فرصتی مناسب بود برای درک این موضوع که کودکان حق دارند مانند کودکان نسلهای قبل همراه با پدرها و مادرهای خود، خوشحال باشند و پدر و مادرها، شاهد درخشش آنها باشند.
امروز میشد برق شادی را در میان چشمان معصوم کودکان دید. امروز فرصتی بود برای اثبات تواناییهای کودکان در غرفههای بازی و شادی و سرگرمیهایی که سازمان بهزیستی تدارک دیده بود.
امروز میشد دید که پدر و مادرها، به صحبتهای عمو صبا درباره ارتباط والدین با کودکان، بازیهای والدین با کودکان گوش میدهند و شاید بعضیها به این فکر میکردند که چرا تا آن روز به فکر خودشان نرسیده که با کودک خود میتوانند بازی کنند.
پدران و مادران بالا پریدنها، شعر خواندنها، کاردستیها، نقاشیها، روابط اجتماعی کودکان خود را دیدند و برق امید در چشمانشان دیده میشد.گویا عده ای هم فهمیدند کودکان غیر از دو دست و دو چشم برای بازیهای رایانهای، دو پا برای دویدن برای تقویت توانایی تلاش کردن و ذهنی برای کاردستی برای تقویت مهارت ساختن و بهتر ساختن، گوشی برای شنیدن شعر برای تقویت توانایی بهتر شنیدن و... دارند.
میشود از این امروزها، زیاد داشته باشیم، با این شادی پردازیهای واقعی، کودکان را از فضای مجازی و بازیهای غیر اخلاقی دور کنیم؛ باشد تا از کودکان امروز، انسانهایی ایدهآل بسازیم.
کودکان با دیدن گروه سرود ناشنوایان، به تواناییها و مهارتهای خود پی بردند و با دیدن این گروه موسیقی فوق العاده قوی، به صورت رو در رو از ایشان تشکر کردند و حس همدلی در این مراسم ستودنی بود.
انتهای پیام/