خبرهای داغ:
سانتریفیوژهای ایرانی به روایت اسناد ویکی‌لیکس/

از سندپراکنی کنگره درباره موشک‌های ایران تا توصیه‌های مذاکراتی مقام آمریکایی به سولانا

«گالین رمینگتون» معاون وزیر خارج آمریکا و متخصص مذاکرات منطقه‌ای، توصیه‌هایی را در شش برگ برای خاویر سولانا مسئول اسبق سیاست خارجی اتحادیه اروپا ارسال کرد. نوشته‌های این مقام آمریکایی که در بهار 2008 نگاشته شده و احتمالاً کمی بعد به دست خاویر سولانا رسیده است، در مذاکراتی که در همان سال در ژنو انجام شده ، ظاهراً به صورت اتفاقی جامانده و بعداً به دست ویکی‌لیکس افتاده است.
کد خبر: ۸۵۸۳۵۰۶
|
۲۸ مهر ۱۳۹۴ - ۲۲:۱۷
به گزارش خبرگزاری بسیج، ویکی لیکس را همه می‌شناسیم، پایگاهی که چندسالی است بر سر زبان‌ها افتاده و گاهی دستمایه سؤالات جنجالی خبرنگاران از سیاستمداران می‌شود. در این کشکول، همه چیز یافت می‌شود. بنابر این پژوهشگری که می‌خواهد دستی در این کشکول ببَرد، باید هر چه بیشتر گزیده عمل کند. ما این کار را انجام دادیم و بدون اینکه بخواهیم محتوایی را سانسور کنیم، خلاصه اسنادی که مرتبط با مسأله هسته ای ایران است را در اختیار شما قرار می‌دهیم. این دومین گزارش با این موضوع است.

خبرپراکنی سانتریفیوژهای ایرانی در ویکی لیکس (2)


آزمایش موشکی هند و پاکستان و احتمال انتقال فناوری آن به ایران (1998 میلادی)

سرویس تحقیقاتی کنگره آمریکا در سال 1998 گزارشی را منتشر کرده است که موضوع آن، آزمایش‌های اتمی هند و پاکستان در همان سال است. نویسندگان پیش‌بینی کرده‌اند با توجه به پیوندهای نظامی میان ایران و هند و پاکستان، این احتمال وجود دارد که فناوری ساخت بمب هسته‌ای به ایران راه یابد. ایران به زعم سند یادشده، تنها کشوری است که در تلاش برای دستیابی به این فناوری از طریق دو کشور هند و پاکستان است. با این حال برخی موانع سیاسی وجود دارد که همکاری میان ایران با هند و پاکستان در این زمینه را دشوار می‌سازد و ایران را به سمت شریک‌های دیگر مانند چین، روسیه و کره شمالی سوق می‌دهد.

خبرپراکنی سانتریفیوژهای ایرانی در ویکی لیکس (2)

نویسندگان، مهمترین هدف ایران و کشورهای عربی در صورت دستیابی به سلاح هسته‌ای را اسرائیل می‌دانند. اگر تنش‌های میان اسرائیل با کشورهای اسلامی بالا گیرد و رقابت نظامی و مسابقه تسلیحاتی شدت یابد، بعید نیست پاکستان به برخی متحدان نزدیک خود در مانند عربستان سعودی در این زمینه کمک کند. مقامات ایران و عربستان در پی آزمایش هسته‌ای دو کشور جنوب آسیا، اظهاراتی مرتبط با تهدید اسرائیل بیان کردند.

معاون وزیر امور خارجه (اسبق) آمریکا در امور جنوب آسیا به نقل از این سند در کنگره آمریکا اظهاراتی را در مورد روابط ایران و پاکستان بیان کرده است. از آنجا که اکثر مردم پاکستان از اهل تسنن هستند، وی بزرگترین مانع در همکاری دو کشور را اختلافات مذهبی شیعه و سنی می‌داند. با این حال سفارت پاکستان در آمریکا از منافع ملی ایران حمایت می‌کند. هر دو عضو اکو هستند و در افغانستان از مجاهدین در برابر دخالت نظامی شوروی و در بوسنی و هرزگوین از مسلمانان بوسنی حمایت کردند.

خبرپراکنی سانتریفیوژهای ایرانی در ویکی لیکس (2)
روبین رافل معاون سابق وزرات خارجه آمریکا


با این حال به زعم خانم روبین رافل، در افغانستان دغدغه ایران عمدتاً به گروه‌های شیعی معطوف است و دغدغه پاکستان به گروه‌های سنی. از این رو از سال 1995 و روی کارآمدن طالبان در دو سوم افغانستان، تنش میان دو کشور افزایش یافت. تا جایی که در سال 1997 میلادی افراد مسلح تبعه پاکستان به مرکز فرهنگی ایران در مولتان حمله بردند و همچنین پنج تکنیسین نیروی هوایی ایران را در راولپندی ترور کردند.

نویسندگان سند ایران را متهم کرده‌اند که طی قراردادی در 1987 میلادی، 39 دانشمند خود را به پاکستان فرستاده است تا در زمینه‌های مرتبط با انرژی هسته‌ای آموزش ببینند. در دهه 1980 میلادی رفت و آمد مقامات نظامی میان دو کشور افزایش یافت و در 1991، میرزا اسلم بیگ که بعدتر فرمانده ارتش پاکستان شد، سخن از همکاری هسته‌‌ای میان دو کشور به میان آورد. نویسندگان همچنین مدعی شده‌اند ایران و پاکستان در طراحی موشک‌های بالستیک با یکدیگر همکاری می‌کنند. هر دو به دنبال موشک M-11 چین هستند و هر دو از موشک نودونگ کره شمالی کپی‌برداری کرده‌اند. آخرین مورد همکاری آشکار، مانور نظامی مشترک در سال 1994 بوده است، ضمن اینکه گفته شده چند زیردریایی کوچک به ایران داده شده است.

00:00 00:45
آزمایش موشک‌ با قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای از سوی پاکستان
پاکستان در سال 2014 میلادی موشک های بالستیک با ظرفیت حمل کلاهک های هسته ای را آزمایش کرد

سرویس تحقیقاتی کنگره آمریکا پس از بیان این ظن و گمان‌ها، نتیجه می‌گیرد تقویت روابط ایران و پاکستان به ضرر آمریکا است زیرا راه را برای همکاری‌های نظامی و هسته‌ای بازتر می‌کند. آنها همچنین تأکید می‌کنند رقابت‌های تسلیحاتی به این زودی‌ها از جنوب آسیا به خاورمیانه سرایت نخواهد کرد و تقویت مناقشات در خاورمیانه نیز از آنجا که کشورهایی چون ایران و عربستان را به دستیابی به انرژی هسته ای تشویق می‌کند، به صلاح نیست. اگر تحریم‌های آمریکا به پاکستان صدمه بزند، بعید نیست در این دام بیافتد.


آمریکا که به تعهداتش در معاهده ان‌پی‌تی عمل نمی‌کند، چگونه می‌تواند بر ایران فشار آورد؟ (2006 میلادی)

بوش در سال 2005 میلادی با توجه به برگزاری اجلاس بازنگری در معاهده NPT گفت: «اعضای NPT باید قویاً جهت مقابله به تهدید نقض NPT اقدام کنند... ما نمی‌توانیم به دولت‌های سرکش اجازه دهیم که تعهدات خود را نقض کنند... و نقش اساسی NPT را در تقویت امنیت بین‌المللی تضعیف کنند.» سرویس تحقیقاتی کنگره آمریکا با استناد به این جمله، گزارشی تهیه کرده است در مورد راهکارهای جلوگیری از نقض NPT.

نویسندگان ابتدا ایران و کره‌شمالی را دو خطر اصلی در زمینه اشاعه تسلیحات هسته‌ای معرفی می‌کنند اما سپس اذعان می‌کنند که یکی دیگر از موارد نقض NPT، عدم خلع سلاح تدریجی کشورهای دارنده تسلیحات هسته‌ای طبق مفاد NPT است. واقعیت آن است که در بند آخر NPT، کشورهای دارنده تسلیحات هسته‌ای موظف می‌شوند علاوه بر دراختیارگذاشتن انرژی مسالمت‌آمیز هسته‌ای، خود نیز برای نابودسازی تدریجی بمب‌های هسته‌ای فکری کنند.

سرویس تحقیقاتی کنگره در این سند تأکید کرده است: «تعهدات اصلی کشورهای دارنده سلاح هسته ای این است که به کشورهای دیگر در رسیدن به تسلیحات هسته ای کمک نکنند (فصل 1)، موارد مرتبط با فعالیت هسته‌ای را انبار نکنند مگر اینکه تحت مراقبت‌های امنیتی معین قرار داشته باشند (فصل 3)، تجهیزات و تأسیسات لازم برای تبدیل انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای را فراهم کنند (فصل 4) و برای خلع سلاح تحت نظارت‌های بین‌المللی، مذاکراتی در اسرع وقت میان خود صورت دهند (فصل 5).». نویسندگان سپس اذعان می‌کنند معاهده NPT هیچ ابزار مشخصی برای نظارت بر عدم انتقال تسلیحات هسته‌ای توسط کشورهای دارنده این تسلیحات، ارائه نکرده است، کمااینکه برای تعهدات این کشورها در فصل 4 و 5 به ویژه خلع سلاح هسته‌ای نیز هیچ تعریف و معیار روشنی ارائه نداده است.


خبرپراکنی سانتریفیوژهای ایرانی در ویکی لیکس (2)
آمریکا مدعی است تعداد کلاهک‌های هسته ای خود را کاهش داده، اما دولت‌های دیگر می‌گویند مهم این است که آمریکا مشغول کار بر روی نسل‌های جدید بمب هسته‌ای است


نویسندگان به صراحت بیان می‌کنند «حتی از سال 2000 میلادی که در اجلاس بازنگری NPT اعضا بر "13 مرحله عملیاتی" جهت خلع سلاح توافق کردند، آمریکا از حمایت نسبت به برخی از آن مراحل خودداری کرد.». سرویس تحقیقاتی کنگره اعتراف کرده است گزارش‌های آمریکا در مورد کاهش کلاهک‌های هسته‌ای سودی ندارد و «دولت‌های دیگر، از عدم اطاعت آمریکا نسبت به NPT شکایت دارند زیرا این کشور به تحقیق و توسعه پیرامون نسل‌های جدید سلاح هسته‌ای می‌پردازد، ضمن اینکه در برابر تداوم کاهش کلاهک‌های هسته‌ای در نیروهای نظامی خود مقاومت می‌کنند».


توصیه‌های کلیدی رمینگتون به خاویر سولانا در مورد مذاکرات هسته‌ای (2009 میلادی)

گالین رمینگتون، متخصص مذاکرات منطقه‌ای توصیه‌هایی را در شش برگ برای خاویر سولانا مسئول اسبق سیاست خارجی اتحادیه اروپا ارسال کرد. نوشته‌های کارشناس آمریکایی که در بهار 2008 نگاشته شده و احتمالاً کمی بعد به دست خاویر سولانا رسیده است، در مذاکراتی که در همان سال در ژنو انجام شده ، ظاهراً به صورت اتفاقی جامانده و بعداً به دست ویکی‌لیکس افتاده است.

خبرپراکنی سانتریفیوژهای ایرانی در ویکی لیکس (2)

این نامه که با عنوان «منازعه ایران با ایالات متحده، اتحادیه اروپا و اسرائیل» ارسال شده، در ابتدا اشاره به اهمیت مذاکرات هسته‌ای برای «تغییر» در روابط ایران با اتحادیه اروپا و آمریکا و همچنین «پیشرفت» در منازعه اسرائیل با ایران کرده و سپس مطالب خود را در 41 بند تدوین نموده است. در اینجا به بندهای مهمتر اشاره می‌کنیم: (اصل این نامه را می‌توانید از اینجا دانلود و مشاهده کنید)

  • طبیعت انسان این گونه است که در مواقع تهدید، احتمال اینکه جنگیدن را انتخاب کند، بیش از تسلیم شدن است. تهدیدهای اسرائیل در مورد جنگ علیه ایران در صورت عدم توقف برنامه هسته‌ای آن، ممکن است به مقابله با ایران ختم شود و به نخستین جنگ هسته‌ای میان آمریکا و اسرائیل در یک طرف و ایران و چین و روسیه و پاکستان در سوی دیگر دامن بزند. آمریکا در دوره‌های مذاکرات گذشته مانند مذاکرات صلح میان اعراب و اسرائیل و میان خودش و ایران ناکام بوده و احتمال ناکامی آمریکا در این دوره مذاکرات هسته‌ای نیز دور از انتظار نیست. اسرائیل تنها گزینه جنگ را پیش روی خود می‌بیند و اگر اسرائیل جنگ علیه ایران را شروع کند، تلفات انسانی و خطرات آن برای منطقه را تقصیر آمریکا می‌دانند که گزینه‌های دیگر را ندیده و نتوانسته مذاکرات را پیش ببرد.
  • ما در مذاکرات با فقدان طرحی آمریکایی مواجه هستیم که بتواند در تعاملات حاشیه مذاکرات، تحقیر ایرانیان را کنار گذاشته، تهدید به تغییر رژیم سیاسی ایران را پایان دهد و غنی‌سازی اورانیوم را به رسمیت بشناسد. اگر چه آمریکا قدرتمندتر است، اما قراردادن یک طرف در موضع نابرابر در مذاکرات، فقط آتش خصومت را شعله‌ور می‌سازد. باید اقدام همزمان را به عنوان راهکاری برای پایان دادن به بن بست «چه کسی ابتدا اقدام کند» به کار گرفت. حتی اگر امتیازاتی که دو طرف در مذاکره می‌دهند، نابرابر باشد، باید ظاهر منصفانه و محترمانه را حفظ کرد.
  • باید هر طرف مشکلات موجود را از نظر خود تعیین کند و سپس هر دو طرف برای حل آن همفکری کنند. باید سوءتفاهم‌های مفهومی را برطرف ساخت و سپس با به رسمیت شناختن دیدگاه‌های متفاوت دو طرف، بر پیداکردن راه‌حل‌های مورد توافق برای اهداف مشترک تمرکز کرد. به جای سرکوب باید به دنبال سازگاری بود. باید در مورد دغدغه‌های غیرهسته‌ای گفتگو کرد مانند حمایت ایران از حماس و حزب الله و پول‌های بلوکه شده ایران در آمریکا. باید زور را کنار گذاشت و به جای آن به عادی‌سازی روابط میان ایران و آمریکا، سرمایه‌گذاری اقتصادی در ایران، پایان‌دادن به تحریم‌ها، تعهد آمریکا به عدم حمایت از کسانی که هدفشان تغییر رژیم ایران است و تعهد ایران به عدم حمایت از کسانی که با زور قصد تضعیف اسرائیل را دارند روی آورد.
خبرپراکنی سانتریفیوژهای ایرانی در ویکی لیکس (2)
خاویر سولانای اسپانیایی، فیزیکدان، وزیر خارجه، دبیر کل ناتو و مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا

  • فاکتورهای غیرعقلانی باید توسط دو طرف در تعاملات حاشیه مذاکرات هسته‌ای کنار گذاشته شود. این فاکتورها عبارت است از: من حق هستم و طرف دیگر باید محکوم شود؛ طرف مقابل توافقات بین‌المللی را زیر پا گذاشته است؛ من گرفتار خطاهای طرف مقابل شده‌ام؛ باید از عزت و شرافت ملی خود برابر طرف مقابل دفاع کنم. این رویکردها به جای پیشبرد مذاکرات به تقویت منازعه نظامی می‌انجامد.
  • آمریکا به اشتباه تصور می‌کند «ملت‌ها همان مردم نیستند بلکه بر مبنای منافع عقلانی حرکت می‌کنند». اما این اشتباه است. اقدامات ملی ممکن است توسط مردمی هدایت شود که انگیزه‌های سیاسی و فاکتورهای غیرعقلانی را ملاک عمل قرار می‌دهند.
  • آمریکا معمولاً ظرفیت روحیه ملی‌گرایی را دست کم می‌گیرد و نمی‌داند این روحیه چگونه گزینه‌ها را محدود کرده و نقشه‌ها را به هم می‌زند. آمریکا همچنین عقاید مذهبی را دست کم می‌گیرد و نمی‌داند مسلمانان چه توان زیادی برای حمایت از آنچه «مقدس» می‌دانند خرج می‌کنند.
  • به جای تأکید بر «تبادل امتیازات» [و تأکید بر اینکه چه امتیازی می‌دهم و چه امتیازی می‌گیرم]، باید بر چارچوب‌های همکاری تمرکز کرد.
  • تندروها در آمریکا گفتگو را مخالف وطن پرستی می‌دانند، چون فکر می‌کنند گفتگو یعنی وقتی در جایگاه برتر هستی، به دشمن شلیک نکنی. پس این کار را بی‌فایده می‌دانند و طرفدار إعمال زور هستند. آنها از جایگاه بالا، «تقاضاهایی» را مطرح می‌کنند و زمانی که طرف مقابل تسلیم نشد، می‌گویند «مذاکره شکست خورد». به خاطر همین است که مذاکرات تا کنون پیش نرفته است و به مرحله خطرناک رسیده و به جنگ نزدیک شده‌ایم.
  • اینکه دو طرف، همدیگر را به صورت رسمی به رسمیت بشناسند، نه یک توافق، نه یک امتیازدهی و نه لزوماً به معنای موازنه قوا میان ایران و آمریکا است، بلکه فضا را برای توافق آماده می‌کند. اینگونه است که اعتماد به تدریج ساخته می‌شود و گزینه‌هایی که در زمان تقابل در دسترس نبود، ایجاد می‌گردد. فقدان همین امر به شکست مذاکرات صلح ایرلند و روند مذاکرات اسلو انجامید.
  • رویکرد «با این طرح را بپذیر یا عواقب رد آن را بپذیر» نتیجه باور نادرست آمریکا به این مسأله است که برای رفع خطر نظامی ایران، باید پشت ایران را به خاک مالید. اما این رویکرد با کشوری چون ایران که به ارزش‌ها، تاریخ، شهرت، هماوردی، قابل احترام بودن و نقش رهبری در گذشته و حال افتخار می‌کند، جواب نمی‌دهد.
  • میانه‌روها در ایران و آمریکا به اشتباه تصور می‌کنند طرف مقابل را به جنگ نمی‌آورد، چون نتایج مخرب آن برای همه اطراف را بدیهی می‌دانند. اما فی المثل در آمریکا، تندروها پیش از مقامات اسرائیل، علناً طرح حمله اتمی به ایران را مطرح کردند. آنها می‌توانند افکار عمومی آمریکا را در این زمینه اقناع کنند. در چنین مواقعی که یک اقلیت تندرو به دنبال جنگ هستند، تاریخ نشان داده که یک حادثه مخرب پیش آمده و به طرف مقابل نسبت داده می‌شود و سپس خصومتی که داشت آرام می‌گرفت، دوباره شعله‌ور می‌شود. زیرا در چنین فضایی، این گونه القا می‌شود که تداوم مذاکره خلاف وطن پرستی است و حتی در اسرائیل، مخالفت با جنگ علیه ایران را «خیانت به اسرائیل» می‌خوانند. اگر مخالفت اکثر آمریکاییان با جنگ علیه ایران نبود (به خاطر ضررهایش و اینکه به پایان رساندنش با موفقیت دشوار است)، آمریکا وارد جنگ می‌شد و اشتباهی رخ می‌داد که در تاریخ بی‌سابقه بود.
  • منازعات میان ایران و آمریکا و میان اسرائیل و ایران و مسائل پیرامونی آن، به یکدیگر مرتبط است. بنابر این باید تغییر جامع و همه جانبه‌ای رخ دهد. چنین تغییر همه جانبه‌ای، نیازمند توجه بیشتر توسط مقامات آمریکایی است ولی آنها فکر می‌‌کنند «تنها در یک جلسه» می‌توانند همه چیز را تمام کنند. آنها می‌خواهند یک اولتمیاتوم داده و جلسه را ترک کنند!
  • عمده تیرگی روابط میان ایران و اسرائیل و میان ایران و آمریکا به رخدادهایی برمی‌گردد که به باور اکثر مردم، فقط یک سری اشتباهات در سیاست خارجی بود. آمریکا هیچ وقت اشتباهات خود را نپذیرفت و در صدد جبران برنیامد.
خبرپراکنی سانتریفیوژهای ایرانی در ویکی لیکس (2)
رمینگتون آمریکایی در نامه خود به سولانا به اشتباهات سیاست خارجی کشورش در تعامل با ایران اعتراف می‌کند

  • رمینگتون ادعا کرده است در ایران و اسرائیل، سیاست خارجی به دست کسانی است که قصد انتقام از طرف مقابل را دارند و حاضرند به هزینه جان‌های بسیار، به طرف مقابل صدمه بزنند. وی تعاملات در حاشیه مذاکرات هسته‌ای را برای کاهش این تنش‌ها مؤثر می‌داند. اما معلوم نیست این تنش‌ها باید از سوی ایران تخفیف یابد یا اسرائیل که نه در مذاکرات حضور دارد و نه به مذاکره‌کنندگان آمریکایی اعتماد دارد!
  • رمینگتون مدعی است دکتر احمدی‌نژاد بارها سخن از «ضرورت» حذف اسرائیل از نقشه گفته است اما به تدریج، این تهدید را پس گرفته و عنوان کرده که اسرائیل، بدون نیاز به اقدام از خارج، فروخواهد پاشید. وی راه حل این منازعه را، پایان دادن به تلقی دو طرف از یکدیگر به عنوان «تهدید» و «مقصر منازعه» در طول مذاکرات هسته‌ای می‌داند.
  • رمینگتون همچنین مدعی شده که ایران اگر از تغییر جامع، مطمئن شود و به عنوان رهبر کشورهای پیرامونی و ملتی قابل احترام مانند سایر ملت ها شناخته شود، حاضر است دست از حق غنی سازی اورانیوم بکشد، چون دیگر نیازی به آن نمی‌بیند.
  • وی اذعان کرده که هر مرحله از اقدامات همزمان پس از توافق هسته‌ای، باید سودش بیش از ضررش باشد، برای هر کدام از اطراف توافق. این تنها در صورتی رخ می‌دهد که آمریکا شیوه پدرسالارانه و اجبارگرایانه اش را کنار بگذارد. رمنیگتون تصریح می کند آمریکا این شیوه را نه تنها پس از انقلاب بلکه در زمان شاه نیز با تحمیل وی به ایرانیان و عدم توجه به اراده سیاسی اکثر ایرانیان بکار می‌گرفت. از آن جالب‌تر اینکه به صدام که حکومتی اطلاعاتی و سرکوبگرانه مانند شاه داشت، کمک کرد تا به ملتی انقلابی در ایران حمله کند. رمینگتون اینها را اشتباهاتی می‌داند که زمینه نزدیک شدن به جنگ هسته‌ای در خاورمیانه را ایجاد کرد. آمریکا اشتباهات گذشته‌اش را نمی‌پذیرد تا بتواند اشتباهات جدیدی را مرتکب شود.

توصیه‌های رمینگتون نشان می‌دهد بزرگترین مانع در مسیر مذکرات هسته‌ای، رویکردهای نادرست آمریکا به ایران است که موجب شده رویکرد طرفین نسبت به مذاکرات هسته‌ای، ابزاری برای تحکیم خواسته‌های خود و انتقام از طرف مقابل شود. اعتراف های او نسبت به سرکوبگری آمریکا، جنگ طلبی اسرائیل و توطئه‌های تندروان در آمریکا بیسابقه است. جالب اینکه مذاکرات هسته‌ای زمانی در وین به نتیجه رسید که این رویکرد عوض شد و بسیاری از آنچه رمینگتون گفته بود، در دستور کار قرار گرفت. این برخلاف نظر بسیاری از تحلیل گران است که تغییر رویکرد ایران را دلیلِ به نتیجه رسیدن مذاکرات می‌دانند و مقاومت‌های ایران در سال‌های گذشته برای پیشبرد برنامه هسته‌ای خود را مانع اصلی در پیشبرد توافق و عامل اصلی در حرکت به سمت جنگ معرفی می‌کنند. بعید نیست سولانا این توصیه‌ها را جاگذاشته بوده تا خود را از ناکامی در مذاکرات تبرئه کند.


احتمال حمل تجهیزات هسته‌ای به سودان (2012 میلادی)

یک دیپلمات سعودی که در سفارت این کشور در سودان فعالیت می‌کند، مدعی شده است ایران مقداری تجهیزات هسته‌ای شامل تعدادی سانتریفیوژ را با هواپیما به خارطوم منتقل کرده است. این سند که با عنوان «بسیار محرمانه» نوشته شده است، مربوط به فوریه 2012 است. در این سند همچنین اشاره شده که « انتظار می‌رود محموله دوم نیز طی هفته جاری برسد.»

خبرپراکنی سانتریفیوژهای ایرانی در ویکی لیکس (2)
تحریم ایران فقط برای ایران ضرر نداشت


ویکی لیکس برنامه دارد تا بیش از نیم میلیون سند از مکاتبات نهادهای سعودی را منتشر کند. سند یادشده یکی از آنها است. مقامات سعودی اعلام کرده‌اند ممکن است برخی از آنها تقلبی باشد. ویکی لیکس در ادامه آورده است که این سند نیز ممکن است تقلبی باشد زیرا هیچ اطلاعات تفصیلی در سفارت عربستان در این مورد وجود ندارد و هیچ سند دیگری در مورد حمل تجهیزات هسته‌ای ایران به سودان از منابع دیگر اطلاعاتی به دست نیامده است، جدا از اینکه سودان نیز ظاهراً هیچ‌گونه برنامه هسته‌ای ندارد.

با این حال رخدادهای دیگری در سودان پیش آمده که به باور ویکی لیکس ممکن است به سند یادشده مرتبط باشد. 8 ماه پس از ثبت سند یادشده توسط دیپلمات سعودی، یک کارخانه مهمات سازی در سودان به صورت مشکوکی منفجر شد. دولت سودان حادثه انفجار را به حمله هوایی جنگنده‌های اسرائیلی منتسب کرد. با این همه هیچ شاهدی بر ارتباط کارخانه یادشده با مسائل هسته‌ای در دست نیست.

ویکی لیکس مدعی شده این سند را با یک مقام ایرانی در میان گذاشته است و وی از اظهارنظر خودداری ورزیده است.

جمع بندی

طبیعتاً ویکی‌لیکس در ارائه اسناد خود ملاحظاتی را در نظر می‌گیرد و طبیعتاً همه اسناد آن قابل اعتماد نیست، کمااینکه مسؤولان پایگاه اینترنتی ویکی لیکس نیز در توضیح برخی از اسناد تأکید می‌کنند «ممکن است این سند، تقلبی باشد». با این حال هر سندی می‌تواند گوشه‌ای از فضای مبهم عالم سیاست را روشن‌تر سازد و سرنخی باشد برای رسیدن به حقیقت. ما نیز تلاش کردیم برخی از جنبه‌های کمتر‌شنیده‌شده از پرونده هسته‌ای ایران را برای شما روشن کنیم و از آن مهمتر، فضای مبهم و پر از خبرهای راست و دروغ را که سیاستمداران در آن به تصمیم‌سازی می‌پردازند، تا حدودی برای شما تجسم ببخشیم. منتظر گزارش‌های بعدی ما از دنیای شگفت‌انگیز ویکی لیکس باشید.

منابع:

https://wikileaks.org

http://www.reuters.com/article/2015/06/23/us-saudi-wikileaks-iran-sudan-idUSKBN0P31QZ20150623


فیلم

پاکستان در سال 2014 میلادی موشک های بالستیک با ظرفیت حمل کلاهک های هسته ای را آزمایش کرد
http://www.presstv.ir/detail/2014/11/13/385851/pakistan-tests-nuclear-capable-missile

آخرین توافق آمریکا و روسیه برای خلع سلاح
http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/europe/russia/5756773/Russia-and-US-agree-nuclear-disarmament-deal-wording.html
ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار