به گزارش خبرگزاری بسیج از همدان، حضرت امام خميني(ره) فرمود «مهمترين و دردآورترين مسئلهاي که ملتهاي اسلامي و غيراسلامي کشورهاي تحت سلطه با آن مواجه است، موضوع آمريکاست».
سيزده آبان يكي از روزهاي افتخارآميز انقلاب و ملت بزرگ ايران اسلامي و سمبل مبارزه با استكبار به سركردگي آمريكاي جنايتكار است. در چنين روزي سه رخداد بزرگ اتفاق افتاد تبعيد امام(ره) به تركيه، كشتار دانش آموزان و نامگذاري روز دانش آموز و تسخير لانه جاسوسي آمريكا در تهران.
تسخير لانه جاسوسي در تهران فرو ريختن يكي از مهمترين دژهاي توطئه آمريكا در ايران و منطقه بود كه خود طنين افكن فرياد حقانيت و اقتدار انقلاب اسلامي در ميان جهانيان گرديد و موجب شد قدرتهاي شيطاني و در راس همه آنها آمريكا در برابر اراده ملت مسلمان ايران احساس حقارت كنند.
بررسي روند تحولات ايران نشان ميدهد كه آمريكا پس از نخستين شكست خود از انقلاب اسلامي ايران، در حمايت از رژيم شاه و جلوگيري از سقوط رژيم پهلوي، سفارتخانه خود در تهران را به عنوان مقر و پايگاه طراحي و اجراي توطئه عليه انقلاب و نظام جمهوري اسلامي ايران قرار داد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و به دنبال اخراج بيش از 40 هزار مستشار نظامي و غير نظامي آمريكا كه به عنوان آنتنهاي اطلاعاتي و جاسوسي در ايران فعاليت مي كردند، سفارت آمريكا در تهران با ايجاد شبكه هاي اطلاعاتي و شبكه هاي جاسوسي سعي داشت كه حيات انقلاب اسلامي را متزلزل كند.
اعضاي اين سفارتخانه با استفاده از شيوه هاي مختلف همچون نفوذ در ارتش، هماهنگي با ليبرالها و جبهه ضد انقلاب، عليه انقلابيون مذهبي و انحراف افكار عمومي از خطرات شيطان بزرگ، فعاليتهاي خصمانهاي را عليه نظام نوپاي جمهوري اسلامي تدارك ديدند.
دخالتهاي مكرر آمريكا در ايران، حركت سازشكارانه دولت موقت و ديدار «مهدي بازرگان» با «برژينسكي» (مشاور امنيت ملي آمريكا) و پذيرش شاه از سوي آمريكا، خشم امام خميني (ره) و امت اسلامي را مضاعف كرد.
به دنبال اعلام مواضع حضرت امام (ره) در 12 آبان و در اعتراض به پذيرش شاه از سوي رژيم آمريكا، فرمودند دانشگاهيان، دانشآموزان و طلاب علوم ديني با تمام قدرت مبارزه عليه آمريكا را گسترش دهند، فرداي آن روز نمايندگان دانشجويان چهار دانشگاه امير كبير، تهران، شهيد بهشتي و صنعت شريف با تشكيل جلسه اي به برنامه ريزي براي تصرف سفارت آمريكا پرداختند.
ساعت 10:30 دقيقه صبح روز 13 آبان گروهي از دانشجويان كه در حال شعار دادن در خيابان آيت الله طالقاني به سوي دانشگاه (تهران) در حركت بودند، هنگامي كه جلوي درب اصلي سفارت آمريكا، مسير خود را تغيير دادند و پس از گشودن زنجيرهاي درب ورودي به داخل سفارت رفتند...
هر چند تصرف ساختمان با مقاومت چند ساعته و با پرتاب گاز اشك آور از جانب تفنگداران آمريكايي همراه بود، اما ساختمان اصلي سفارت تا ساعت 15 به تصرف كامل درآمد و از ساعت 16 آزاد كردن گروهي از ايرانياني كه به عنوان ارباب رجوع يا كارمند در داخل سفارت بودند آغاز شد و آمريكايي ها با چشم بسته به محل ديگري منتقل شدند...
لذا اشغال لانه جاسوسي آمريكا در تهران و گروگانگيري جاسوسان ديپلمات نماي كاخ سفيد، تنها يك حادثه سياسي در حد تعطيل شدن سفارتخانه يك كشور در كشور ديگر نبود، بلكه سرآغاز تحول عميقي بود كه در خاورميانه و در سطح جهان ايجاد شد، تحولي كه هنوز پس از 36 سال، سياستمداران آمريكايي از آن به تلخي ياد ميكنند.
آمريكا براي جبران شكست و جهت تنگنا قرار دادن ايران دست به يك سري اقداماتي زد:
الف: تمهيدات سياسي اقتصادي
ايجاد محدوديت هاي سياسي و اقتصادي عليه ايران:
سايروس ونس در اوايل ماه دسامبر 79(حدود10 آذر 58) به اروپا (لندن، پاريس، رم و بن) سفر كرد تا همكاري آنها را براي ايجاد فشارهاي اقتصادي عليه ايران جلب كند.
اين كشورها در مورد تحقير امريكا از طرف ايران با آنها همدردي كردند و خود نيز در وضع ناراحت كننده اي قرار داشتند، زيرا در عين نياز به نفت خاور نزديك و ايران نميخواستند سياست خود را جدا از امريكا يا در مقابل آن يا بي تفاوت نشان دهند.
در12 نوامبر 79(21 آبان 58) كارتر دستور قطع خريد نفت ايران را صادر كرد. اگر چه اين اقدام در داخل خود امريكا باعث كمبود نفت و بنزين و گراني و نارضايتي مردم شد. همچنين كارتر از كشورهاي غربي نيز خواست كه از خريد نفت اضافي ايران خودداري كنند و آلمان، فرانسه، ايتاليا و انگليس پاسخ مثبت دادند.
البته براي امريكا چشم پوشي از نفت ايران كه تنها 3% مصرف آن را تشكيل مي داد آسان بود زيرا صادرات سالانه 25 ميليون تن نفت ايران به آمريكا نسبت به 402 ميليون تن كل واردات نفتي امريكا ناچيز بود در صورتي كه همين مقدار نفت براي اروپاييها مهم بود.
بلوكه كردن اموال ايران:
به دنبال قطع خريد نفت از ايران، ايران تصميم گرفت سپردههاي خود را از بانكهاي امريكايي بيرون بكشد كه در روز 14 نوامبر (23 آبان 1358) كارتر دستور مسدود شدن دارايي هاي ايران در كليه بانكهاي امريكايي و شعب خارجي آن را صادر كرد و اروپايي ها هم از آن حمايت نمودند، در اين خصوص ديوان عالي لندن نيز دارايي هاي ايران در انگلستان را توقيف كرد.
در فرانسه نيز امانتهاي پولي ايران دچار اشكال شد. دولت ايران متقابلا در 23 نوامبر (2 آذر) اعلام كرد كه از بازپرداخت وامهاي خارجي خود سر باز ميزند و شكايتي براي باز گرداندن 56.5 ميليارد دلار اموالي را كه شاه از ايران خارج كرده بود به دادگاه عالي نيويورك تسليم كرد.
خروج شاه از امريكا:
خروج شاه و گرفتن بهانه از دست ايراني ها جزء ديگري از مرحله سياسي سناريوي امريكاييها براي رهايي گروگانها بود.
ونس (وزير خارجه) و مانديل (معاون رئيس جمهوري ) و تا حدودي براون معتقد بودند كه خروج شاه به حل مسئله كمك خواهد كرد و بهانه را از دست دانشجويان خواهد گرفت زيرا بهانه اصلي آنها براي حمله به سفارت ، حضور شاه در امريكا بود. از طرفي اين نگراني وجود داشت كه ايراني ها بگويند امريكا شاه را فراري داده و دست به تلافي عليه گروگانها بزنند.
كارتر در ابتدا ميگفت تا وقتي گروگانها در اسارت هستند، شاه را وادار به خروج از امريكا نخواهد كرد اما ونس سرانجام او را قانع كرد كه بازگشت شاه ممكن است به تسريع در آزادي گروگانها كمك كند و كارتر كه مانند ساير مقامات امريكا نمي خواست كمترين شانس را از دست بدهد متقاعد شد.
اگر چه شاه مايل بود به مصر برود اما مقامات امريكا شديدا با آن مخالفت ميكردند زيرا بيم آن داشتند كه حضور شاه موقعيت سادات را به خطر افكند و در روند اجراي كمپ ديويد خللي بوجود آيد و در نتيجه به زيان منافع منطقه اي و جهاني امريكا تمام شود.
مقامات امريكا به مدت دو هفته با رهبران بسياري از كشورهاي اروپايي و غير اروپايي براي قبول شاه در آن كشورها مذاكره كردند اما هيچ كشوري حاضر به پذيرش شاه نشد تا اينكه هاميلتون جردن با استفاده از سابقه آشنايي كه در جريان امضاي قرارداد كانال پاناما با ژنرال عمر توريخوس مرد قدرتمند اين كشور بسيار كوچك حوزه امريكاي لاتين پيدا كرده بود توانست با سفر به پاناما او را راضي به پذيرش شاه نمايد.
شرح تفصيلي بي خوابي ها و آوارگي هاي هاميلتون جردن و دوره گردي او به منظور يافتن پناهگاهي براي شاه و جزئيات مربوط به جلب موافقت پاناما در كتاب او بنام بحران خواندني است.
شاه با اين شرط كه در صورت نياز به عمل جراحي مجدد و تشخيص پزشكان دوباره به امريكا مراجعه كند ، روز 15 دسامبر 79 (14 آذر 58 ) با يك هواپيماي نظامي به پاناما پرواز كرد.
دانشجويان پانامايي در اعتراض به حضور شاه دست به اعتراض زدند و دوباره پس از ده سال براي اولين بار پاناما شاهد اغتشاش و درگيري خياباني بود.
احساس ناامني شاه پس از دو ماه و نيم اقامت در پاناما و ترس او از تحويل دادنش به مقامات ايران موجب شد با اكراه تمام، سفر شاه به مصر را بپذيرد كه انور سادات از او درست مانند يك شاه استقبال كرد و به گرمي او را پناه داد.
پيدا كردن كانالهاي مذاكرات محرمانه با ايرانيان:
امريكاييها از طريق وكيل فرانسوي بنام كريستيان بورگ و بازرگان آرژانتيني بنام هكتور ويلالون كه با بني صدر و قطب زاده كه از اعضاي شوراي انقلاب بودند ارتباط داشتند، در اوج نااميدي راه تازهاي را يافتند، در 18 ژانويه 1980 (28 دي 1358) هاميلتون جردن و هال ساندرس معاون وزارت خارجه امريكا در امور خاورميانه و آفريقا (براي ديدار محرمانهاي با اين دو تن به لندن رفتند. از هنگامي كه با بورگه و ويلالون آشنا شدند به مدت دو ماه هر لحظه چشم به راه خبر تازهاي از مذاكرات محرمانه آنها با قطب زاده بودند. اشتباه امريكاييها اين بود كه قطب زاده را نماينده انقلاب اسلامي مي دانستند و منتظر شنيدن اخباري از مذاكرات با او بودند. بهر حال پس از دو ماه، با عزيمت شاه از پاناما اين مذاكرات هم شكست خورد زيرا رهبران ايران معتقد بودند كه امريكا شاه را از پاناما فراري داده و اين تصور، مواضع آنها را شديدتر كرد و همه راه ها براي قطب زاده و بورگه و ويلالون بسته شد.
جنگ رواني ايران و تهييج افكار عمومي آمريكاييها
با توجه به وجود تبعيض نژادي در امريكا و رفتار سفيد پوستان با سياه پوستان و نيز نقش زنان بعنوان كالاي تبليغاتي در غرب، ايران در مقابل تدابير سياسي و بسيج امكانات فشار عليه ايران، پيامهاي انساني انقلاب را به دنيا اعلام كرد و به منظور نشان دادن منزلت زن و نفي تبعيض نژادي در ديدگاه اسلامي حكومت ايران به دستور امام خميني(ره) در روز 18 و 20 نوامبر از 66 گروگان امريكايي، 13 تن از سياهپوستان و زنان را آزاد كرد و 53 تن در سفارت امريكا ماندند.
بدينوسيله در افكار عمومي امريكا شكافي ايجاد شد و اهداف ايران را از اين مبارزه مشخص تر و انسانيتر كرد.
مهم تر از آن اين بود كه در ايران صحبت از محاكمه برخي از گروگانهاي عضو سازمان سيا بعنوان جاسوس به ميان آمد و اين اقدام مورد تائيد امام خميني (ره) قرار گرفت.
اين تصميم چنانكه دولتمردان امريكا در كتابهاي خود نوشته اند وحشت عجيبي در آنها بوجود آورد. آنها در برابر ايران يك گام به پيش و دو گام به پس مي رفتند و هدف هاي ايران به آرامي پيش ميرفت .
ب: تمهيدات نظامي
آمريكائي ها با آزمودن همه راههاي سياسي و اقتصادي و به بن بست رسيدن مذاكرات محرمانه، ديگر چاره اي براي توسل به روش قهرآميز نمي ديدند.
كارتر در روز هفتم آوريل 1980 اعضاي شوراي امنيت ملي را فرا خواند و گفت افكار عمومي در امريكا ديگر بي قرار شده و همه خواهان اقدام قاطع و مستقيم هستند و ديگر زمان دست زدن به اقدام جدي فرا رسيده است.
بدنبال آن امريكا تحريم اقتصادي عليه ايران و قطع كامل روابط ديپلماتيك با ايران را اعلام كرد. متحدين اروپايي امريكا چه در مورد فشارهاي بين المللي و چه تحريم اقتصادي و قطع روابط ديپلماتيك با ايران، با امريكايي ها همراه نبودند زيرا آنرا بي حاصل و موجب دشوارتر شدن مسئله و بهره برداري روسها و افزايش نفوذ آنان در ايران مي دانستند كه ممكن است ايران را در نهايت به دامن شورويها بيندازد.
روز جمعه يازدهم آوريل، كارتر در جلسه شوراي امنيت ملي و تصميم گيري براي عمليات نجات گروگانها ميگويد :«آبرو و حيثيت ملي ما به خطر افتاده و سادات (رئيس جمهور مصر) به او گفته است كه اعتبار و موقعيت بين المللي امريكا بعلت سستي در اين كار لطمه شديدي خورده است».
عمليات نجات از آغاز تا شكست طبس:
آمريكايي ها چون اميدي به مجاري ديپلماتيك نداشتند و از طرفي با رهبري و هدايتهاي امام خميني قاطعانه مواجه بودند كه بي هيچ قيد و شرطي خواستار استرداد شاه، عذرخواهي امريكا و باز گرداندن اموال بلوكه شده و اموالي كه شاه از ايران خارج كرده بود، بودند اما امريكايي ها به منظور رعايت اصل غافلگيري در عمليات نظامي همچنان تظاهر به تمايل براي حل مسالمت آميز مسئله مي نمودند. برژينسكي و هاميلتون جردن در يادداشتهاي خويش متذكر مي شوند كه در روزهاي پيش از آغاز عمليات نجات، مجدداً باب مذاكره تازهاي را با ايرانيها گشودند تا آنها را اغفال كنند و ايراني ها احتمال ندهند كه امريكا قصد اجراي عمليات نظامي را دارد و همزمان به امريكايي هاي مقيم ايران از طرق مختلفي توصيه مي كردند كه ايران را ترك كنند.
برژينسكي مينويسد : «طرح عمليات كه پس از هفته ها بررسي و تحليل تهيه شده بود جمعا دو روز (از 24 تا 26 آوريل 1980 برابر با 4 تا 6 ارديبهشت 1359 ) بطول مي انجاميد. در شب اول هشت هلي كوپتر و سه هواپيماي سي – 130 در عمق خاك ايران در وسط بيابان فرود مي آمدند. هلي كوپتر پس از سوختگيري شبانه به نقطه اي در نزديكي تهران پرواز مي كردند و تمام روز را در انتظار فرا رسيدن شب در اين نقطه توقف مي نمودند. حمله بسوي سفارت كه محل نگهداري گروگانها بود ،در شب دوم با وسايل نقليه اي كه قبلا تدارك شده بود انجام مي گرفت و يك گروه جداگانه هم براي نجات «بروس لينكن» كاردار سفارت و دو تن از همكارانش به محل وزارت خارجه ايران مي رفتند. برنامه دقيقي براي ورود به ساختمان سفارت و آزاد ساختن گروگانها پيش بيني شده بود و گروگانها پس از رهايي و شايد به همراه چند اسير از اشغالكنندگان سفارت به استاديومي كه در نزديكي سفارت قرار داشت منتقل مي شدند و به وسيله هلي كوپتر به يك فرودگاه مجاور پرواز مي كردند. قرار بود اين فرود گاه شبانه بوسيله يك گروه كماندويي اشغال شود و گروگان ها و كماندوها با هواپيماهاي مستقر در فرود گاه به پرواز درآيند. تمام مراحل عمليات بوسيله گروه ورزيده اي كه داوطلب انجام اين ماموريت شده بودند، همه ما به نتيجه آن اميدوار بوديم.»
عمليات نجات قرار شد توسط گروه رزمي مشتركي كه متشكل بود از گروه دلتا و بخش هايي از نيروي هوايي ، دريايي و رنجرها انجام شود.
طرح عمليات:
نام رمز ماموريت براي آزاد كردن گروگان ها «پنجه عقاب» بود طرح از اين قرار بود 3 هواپيماي ام سي – 130 حامل نيروها و سه هواپيماي ئي سي – 130 حامل سوخت (جمعا 6 هواپيما) جزيره مصيره واقع در سواحل شيخ نشين عمان را ترك مي كنند و بسوي ايران به پرواز در مي آيند و در محلي در كوير طبس فرود و در آنجا منتظر ورود هشت هلي كوپتر آر- اچ 53 دي بمانند.
عليرغم همه پيش بيني ها، دقتها، تمرينها، محاسبات، كمك هاي خارجي و ... عمليات نجات با وقوع يك رويداد بسيار ساده شكست خورد و نتايجي كاملا معكوس به بار آورد.
ترديدي نيست شكست امريكا در اين عمليات يك معجزه بوده و تنها امدادهاي الهي در تاريكي شب كه همه نيروهاي مسلمان انقلابي در خواب بودند به ياري ملت ايران شتافته و با شن هاي روان پيچيده ترين سيستم تكنولوژي را از كار انداخت و بار ديگر داستان عام الفيل را در اذهان مسلمانان زنده نمود.
آغاز جنگ تحميلي و بسيج نيروها و امكانات براي دفع تجاوز دشمن خارجي، مرگ شاه كه مسئله بازگرداندن وي به ايران براي محاكمه منتفي شده بود . امام راحل ( ره ) تعيين شرايط و نحوه حل مسئله را بر عهده مجلس شوراي اسلامي كه در شرف تشكيل بود ، گذاشت. مجلس شوراي اسلامي هم با تعيين شرايط چهارگانه آزاد نمودن دارائيها و اموال ايران، برگرداندن اموال به سرقت رفته ملت از شاه و خاندانش، لغو محاصره اقتصادي و تعهد امريكا در مورد عدم مداخله در امور داخلي ايران به دولت ماموريت داد تا از طريق دولت الجزاير مذاكرات لازم را انجام و موضوع حل و فصل شود.
از طرف ديگر با برگزاري انتخابات رياست جمهوري امريكا و نهايتا شكست كارتر و پيروزي ريگان تنها فرصت باقيمانده تا انتقال قدرت به رياست جمهوري جديد آمريكا در اختيار طرفين بود كه با شرايط مناسبي موضوع حل و فصل شود.
اهداف سياسي از اشغال لانه جاسوسي كاملا محقق شده بود و امريكا به شكست خود در اين ماجرا از يك دولت كوچك اعتراف كرده و بازتاب داخلي آن در امريكا سقوط كابينه كارتر و حزب دمكرات بود.
نگهداري گروگانها بيش از اين مدت و در شرايط جنگي ديگر به صلاح نبود. با اين وجود مسئله مزبور در آخرين روزي كه كارتر ميرفت كه كاخ سفيد را ترك كند و درست در لحظه تحويل مقام رياست جمهوري به ريگان با امضاي بيانيه هاي الجزاير توسط دولتين ايران و امريكا حل شد و گروگانها پس از 444 روز در فرودگاه مهر آباد در حالي كه با شعارهاي «مرگ بر آمريكا» از آنها بدرقه ميشد، اين ماجرا فيصله پيدا كرد.
دستاوردهاي نظام از تسخير لانه جاسوسي:
٭ از نظر داخلي اشغال لانه به عمر حاكميت ليبرالها و ميانهروها پايان داد. روند حركتي كه در آن دوره شروع شده بود ميرفت تا با كند كردن حركت انقلاب، به تدريج مردم را از صحنه خارج نموده و همچون نهضت مشروطيت و ملي شدن صنعت نفت بصورتي ديگر با برقراري سيستمي ليبرال منش و متمايل به غرب مسير انقلاب را از اهداف اصلي و اعلام شده آن منحرف سازد.
٭ برملاسازي ماهيت حقيقي بسياري از ليبرالهاي حاكم بر نظام جمهوري اسلامي كه تا اين زمان چهره واقعي آنها بر مردم پوشيده مانده بود.
٭ انفعال در ميان ضد انقلاب داخلي از جمله گروه هاي چپ ، زيرا اين جريان تنها حربه اي كه براي بر چسب غربي زدن به انقلاب و انقلابيون ميزد با اين عمل خنثي شد و مدتها نيروي چپ گرا را در انفعال سخت فرو برد.
٭ سقوط دولت موقت و افشاي اسرار لانه جاسوسي موجب شد نيروهاي غير انقلابي و ضد انقلابي از دستگاه هاي دولتي به سرعت تصفيه شوند و راه براي حاكميت افراد متعهد هموار گردد.
٭ اخلال در سيستم اطلاعاتي و جاسوسي امريكا در كل منطقه و لو رفتن شگردهاي خاص آنها
٭ اشغال لانه موجبات اتحاد و انسجام همه نيروهاي متعهد و حزب الله را فراهم آورد تا در قبال تهديدي بزرگتر و مبارزه اي وسيعتر با همه توان ايستادگي نمايند.
٭ عزم راسخ و اراده بي پايان ملت بويژه جوانان برومند ايران اسلامي در حفظ استقلال و آزادي ميهن و مقابله با نفوذ جريانهاي مرعوب و دسيسهگر
٭ اقدام شجاعانه دانشجويان مسلمان خط امام در تسخير لانه جاسوسي موجب شد تا موج بزرگي از استكبار ستيزي در تمامي دنيا ، تسري يابد و مردم كشور هاي تحت سلطه ، جان تازه اي در مبارزات ضد استكباري خود بيابند.
٭ الهي بودن اين اقدام در نظر امام راحل ( ره ) در قسمتي از فرمايشات امام در قبال اين حركت آمده است :«در هر صورت من از شما ها تشكر ميكنم كه خودتان بدون اينكه غير از خدا كسي وادارتان بكند خودتان وارد اين ميدان شديد ، اين چيزي است كه از مبدا الهي جوشش پيدا كرده»
٭ ايجاد فضاي رسانه اي و تبليغي به نفع انقلاب و امام ، تسخير لانه جاسوسي از آن وقايعي بود كه انقلاب اسلامي را در يك جريان رسانه اي وسيعي در جهان قرار داد. تسخير لانه جاسوسي آمريكا ، انقلاب را براي جهانيان معرفي كرد و روياروي منطق ضد استكباري و ضد امپرياليستي انقلاب اسلامي را به جهانيان شناساند . اين واقعه توانست مرزها و سدهاي رسانه ها را بشكند و به نوعي نفوذ و تكثير انقلاب در جهان بود .
توصيهها و راهكارها:
٭ روحيه آزادگي ، عدالت جويي ، آرمان خواهي و استكبار ستيزي دانشجويان انقلابي در برهه هاي مختلف دوران 27 ساله انقلاب همواره پشتيبان و مدافع انقلاب و جمهوري اسلامي ايران بوده و موضع گيري هاي ملي ، روشنفكرانه ، متعهدانه و پيشرو آنها موجب خسران و ياس دشمنان و نيز افتخار و سر بلندي نظام بوده و بايد قدر اين موضوع را دانست و با حساسيت آنرا دنبال كرد.
٭ اگر قرار باشد فعاليتي بالاتر از آنچه در سيزده آبان و جنگ به دست جوانان رخ دهد كه شدني هم هست بايد همان هويتي كه امام به جوانان ارائه كردند امروز به جوانان بدهيم . اگر اين كار صورت بگيرد ميتوانيم از جوانان معجزاتي را شاهد باشيم كه دنياي كفر و استكبار را دوباره بلرزاند . ما بخش كوچكي از هويت ديني را به جوانان لبناني داديم و نتيجه آنرا امروز داريم مشاهده مي كنيم يك مقدار از هويت انقلابي به فلسطين رفته تبديل شده به انتفاضه ،به لبنان رفت و شد حزب الله، خب اگر اين هويت امروز در ايران احيا شود به انقلابي شايد بزرگتر از انقلاب دوم منجر شود.
٭ بررسي علل انحراف و واخوردگي برخي از فعالان اين حركت و لزوم نگاه فرهنگي و اجتماعي و ساختار محور به اين حركت در كنار نگاه سياسي و كارگزار محور لازمه تحليل جامع پيرامون اين رخداد است.
نتيجهگيری:
يوم الله 13 آبان همیشه مورد توجه مردم بويژه دانشجويان و دانش آموزان بوده و ملت ايران درسهاي زيادي از آن آموخته است و بعد از اين نيز هم خواهد داشت ، امسال كه يكبار ديگر شاهد تهديدات پي در پي آمريكا عليه كشورمان هستيم ، بدون شك حضور جوانان و دانشجويان بار ديگر درس مقاومت ، ايستادگي در جهت تحقق آرمان هاي انقلاب را بروز خواهد داد و طعم تلخ شكست هاي پي در پي قبلي را در آستانه روز ملي مبارزه با استكبار جهاني به دشمن مي چشانند. در اين بين لازم است ، دانشگاه ها و وزارت آموزش عالي و آموزش پرورش با پرداختن به جنبه هاي مختلف اين رخداد عظيم و با يك نگرش علمي به پديدار شناسي انقلاب دوم براي نسل سوم بپردازند.
نهادهاي مرتبط كه وظيفه تبيين علمي و آكادميك چگونگي سه رويداد مهم 13 آبان بر عهده دارند تا با توليد فكر و انديشه ،پاسخ به شبهات ،تحليل علمي رويداد ها و آگاهي بخشي اذهان اقشار مختلف را نيز نسبت به اين موضوع بسيار ضروري آگاه نگهدارند . چون امروزه آمريكا و انگليس به عنوان نماد استكبار جهاني مطرح هستند اما ممكن است فردا استكبار، نماي ديگري داشته باشد؛ بنابراين روح استكبار ستيزي همواره در عمق و جان دانشجويان ، دانشگاهيان ، دانش آموزان و ملت زنده بماند .
شرايط حساس فعلي كه قدرت هاي استكباري و بويژه آمريكاي جهانخوار با بهره گيري از ترفندهاي گوناگون در صدد ضربه زدن به كيان نظام مقدس جمهوري اسلامي هست، يكپارچگي مردم و پايبندي آنان به اركان مقدس جمهوري اسلامي ايران ، اصلي است كه مي تواند همه نقشه هاي شوم قدرت هاي استكباري را نقش بر آب كند.
انتهای پیام/