مشرق قصد دارد در آینده نزدیک برای شناخت بیشتر مردم و مسئولین از این گروه
مسلمان در آمریکا گزارش هایی را منتشر کند تا شاید تصویر اشتباهی را که طی
سالهای گذشته توسط فیلم سینمایی و کتاب مالکم ایکس در ایران به وجود آمده
است اصلاح کند.
گروه
ها و رهبران سیاهپوست در آمریکا یکی پس از دیگری توسط اف بی آی و سایر
نهاد های امنیتی آمریکا دچار انحراف شدند و همین مساله باعث دلسردی و
ناامیدی سیاهپوستان برای ادامه مبارزه شد اما گروه امت اسلامی توانست با
سازماندهی بسیار خوب حداقل تاثیر را از این نفوذ بپذیرد و خود را حفظ کند.
شناخت
بیشتر گروه مسلمان امت اسلام در آمریکا به این جهت اهمیت دارد که این گروه
در آمریکا مقبولیت بالایی میان سیاه پوستان و مسلمانان دارد و می تواند پل
ارتباطی قوی میان ملت ایران و مسلمانان و سیاهپوستان آمریکا برقرار کند.
لوئیز
فراخان رهبر فعلی امت اسلام طی فراخوانی از طرفداران خود خواست طی یک حضور
بدون خشونت در خیابان های واشنگتن حضور پیدا کنند و با وجود جو سازی های
شدید رسانه های آمریکا برای ترساندن مردم برای حضور در این مراسم چیزی حدود
یک میلیون نفر در این مراسم شرکت کردند.
"کمی
سبا" فعال سیاسی فرانسوی، در شهر استراسبورگ این کشور
متولد شد. وی تا سن 14 سالگی در کمپهای مختلف در فرانسه زندگی میکرد و
همانجا
نژادپرستی و خشونت علیه آفریقاییهای ساکن این کشور را لمس کرد. "سبا"
از 14 سالگی تا 30 سالگی در مناطق حومه شهرها به فعالیتهای ضدنژادپرستی
مشغول
بود. اولین تجربهای که در مسیر آشنایی با اسلام داشت، عضویت در جنبش "امت
اسلام" به عنوان جوانترین عضو شاخه فرانسوی این جنبش بود. "سبا"
سال 1999 به امت اسلام پیوست و بعد از دو سال از آن خارج شد. کمی سبا در
مراسم 13 آبان امسال در مقابل لانه جاسوسی سخنرانی کرد و در ابتدای سخنرانی
خود به روح امام حسین(ع) و امام خمینی(ره) درود فرستاد.
خبرنگار بینالملل مشرق در خصوص عضویت "کمی سبا" در "امت اسلام"، اختلافات و جدا شدنش از این سازمان و همچنین فعالیتهای کنونی وی با این فعال سیاسی فرانسوی گفتگو کرده است. متن این مصاحبه به شرح زیر است.
"کمی سبا" فعال سیاسی فرانسوی
سؤال:: آیا "امت اسلام" هنوز هم به اندازه گذشته قوی است و در کشورهای مختلف شعبه دارد؟
این جنبش تا کنون هیچگاه به اندازه امروز در آمریکا عضو نداشته است. اینها در میان جوامع سیاهپوست در آمریکا و اروپا بسیار فعال هستند. اگرچه رسانهها طی سالهای گذشته در اینباره خبری منتشر نکردهاند، اما مثلاً خود من دو سال در جلسات این جنبش شرکت داشتم و حتی دوره دیدم که چگونه مقابل جمعیت صحبت کنم و یا در برخوردهای خیابانی با مردم چگونه حرف بزنم.
سؤال:: سازمان "امت اسلام" چگونه هزینههای مالی خود را تأمین میکند؟
طبق آمارهایی که مقامات آمریکایی میدهند، امت اسلام حدود 300 هزار عضو دارد. البته من نمیخواهم اینجا به عنوان نماینده امت اسلام صحبت کنم، چون خود من با آنها روی یک سری مسائل اختلافنظر داشتم و به همین خاطر هم بود که گروه را ترک کردم. با این حال، نمیتوانم به شما بگویم که منابع مالی این جنبش از کجاست. هر عضوی از جنبش باید ماهانه مبلغی را به عنوان حق عضویت پرداخت کند. من باز هم نمیتوانم بگویم این مبلغ چهقدر است، اما هزینههای جنبش از همین راه تأمین میشود و اینگونه است که امت اسلام میتواند در هر زمینهای، موضع مستقل خود را بگیرد.
در آمریکا، اتفاقاً بسیار مراقب امت اسلام هستند، اما نمیتوانند با "لوئیس فراخان" رئیس این جنبش کاری بکنند. بسیاری از افرادی (مانند مالکوم ایکس عضو سابق) که در امت اسلام هستند، دارای سابقه جنایی هستند و اعضای گروههای مختلف حتی خلافکارها به اینها اعتقاد دارند، بنابراین اگر دولت کوچکترین خطایی بکند، آمریکا ممکن است به حمام خون تبدیل شود. البته واقعیت این است که مدتهاست که توانستهاند در امت اسلام نفوذ هم بکنند، مانند خیلی گروههای دیگر، به عنوان مثال، پلنگهای سیاه.
من قبلاً دو بار به دلیل فعالیتهای سیاسیام به زندان افتادهام، اما به علت جرم و جنایت، هیچگاه دستگیر نشدهام.
سؤال:: چگونه با امت اسلام آشنا شدید و دلیل جدا شدن شما از این جنبش چه بود؟
اولاً بگویم که رابطه من با امت اسلام، دو جنبه داشت: اولاً جنبه سیاسی و دوماً جنبه دینی. مشکل اول من با امت اسلام هم سیاسی بود، نه مذهبی، اگرچه که اختلافهای مذهبی هم بعداً با هم پیدا کردیم. با این وجود، اگر امت اسلام نبود، من شاید هیچگاه با اسلام آشنا نمیشدم.
شیوه آشنایی من با امت اسلام اینگونه بود که شبکه 2 تلویزیون فرانسه یک روز گزارشی درباره لوئیس فراخان و خالد محمد سخنگوی وقت امت اسلام پخش کرد. از آنجا بود که خیلی به این دو شخصیت علاقهمند شدم و با خودم گفتم اگر یک روز به آمریکا بروم، حتماً با این دو نفر دیدار خواهم کرد.
آن دو سالی که من در امت اسلام بودم، سیاست لوئیس فراخان مبنی بر این بود که از روشهای مختلف، پیام این جنبش را به کشورهای مختلف بفرستد، به همه کشورهایی که جمعیت آفریقایی و سیاهپوست دارند. با این حال، من تصمیم گرفتم مسیر خودم را بروم و سازمان خودم را تأسیس کردم. که نه تنها در مسیر ترویج اسلام، بلکه در فعالیتهای دفاع از سیاهپوستها هم حضور داشت.
"کمی سبا" فعال سیاسی فرانسوی
در سال 2006 فعالیت سازمان "پانآفریکن" که من عضو آن بودم، توسط سارکوزی (که آن زمان وزیر کشور بود) ممنوع اعلام شد. او میگفت من برای فرانسه و امنیت اجتماعی در این کشور تهدید محسوب میشوم. زمانی که تقریباً هیچکس درباره اسرائیل صحبتی نمیکرد، من خیلی مواضع مخالفتآمیزی درباره این رژیم میگرفتم و برای همین هم سال 2007 من را به زندان انداختند. در زندان که بودم، توانستم قرآن را بدون تأثیرپذیری از امت اسلام، مطالعه کنم. از زندان که آزاد شدم، به شاخه سوفی-آفریقایی اسلام سنی، نزدیک شدم.
بعد از مدتی، امت اسلام دید صحبتهای من برای مردم جذاب است و میتوانم افراد زیادی را به خودم جذب کنم، بنابراین ایندفعه آنها به سراغ من آمدند. اواخر سال 2008 یا اوایل 2009 بود که به سراغ من آمدند. به من گفتند، نماینده آنها در کشورهای فرانسویزبان باشم تا پیام سیاسی آنها را به مردم آن کشورها برسانم.
سؤال:: آیا امت اسلام هنوز هم انحرافهایی را دارد که دربارهاش گفته میشود؟ مثلاً گفته میشود که این جنبش، یک جنبش نژادپرست است و سیاهپوستها در آن با سفیدپوستها برابر و برادر تلقی نمیشوند.
من خیلی متأسف هستم که بگویم با بسیاری از اعضای این جنبش، اختلافنظرهای زیادی دارم، اما نباید دیدگاهی که ما درباره امت اسلام داریم، دیدگاهی باشد که رسانههایی مانند سیانان ارائه میدهند و میگویند این جنبش نژادپرست یا خشن است. من نماینده امت اسلام نیستم، اما اعتقاد هم ندارم که این جنبش، نژادپرست است.
فراخان برای پیشرفت داخلی در این جنبش بسیار تلاش کرده است. قبلاً اعضای جنبش، همه سفیدپوستها را بد میدانستند، اما امروز بحثی که در میان اعضا مطرح است، بیشتر روی نفوذ لابیهای یهودی و صهیونیست است. سال 1995 در یکی از مراسمهای امت اسلام، تعداد زیادی سفیدپوست هم حضور داشتند، در حالی که زمان مالکوم ایکس چنین چیزی اصلاً امکانپذیر نبود.
سؤال:: آیا امت اسلام در حال حاضر واقعاً به دنبال اسلام است و یا صرفاً تلاش میکند به قدرت سیاسی برسد؟
به نظر من، اگر امت اسلام به دنبال قدرت بود، میتوانست خیلی زودتر از اینها به قدرت برسد. لوئیس فراخان اولین کسی بود که توانست سال 1995 نزدیک به دو میلیون نفر سیاهپوست را در یک راهپیمایی به خیابانها بکشد تا سیاهپوستها در آمریکا به فعالیتهای جنایتکارانه و قاچاق مواد مخدر و جنگ با یکدیگر پایان بدهند. حتی مالکوم ایکس هم نمیتوانست این تعداد جمعیت را به خیابانها بیاورد.
سؤال:: وقتی دولت "مومیا ابوجمال" و یا "جمیل الامین" (هر دو از رهبران بزرگ مسلمانان آمریکا) را دستگیر میکند، چرا لوئیس فراخان را دستگیر نمیکند؟ آیا این شخص، خطری برای دولت آمریکا ندارد؟
این سؤال مانند این است که بپرسید اگر حزبالله لبنان خطرناک است، پس چرا سید حسن نصرالله را نمیکشند. دلیلش این است که نمیتوانند این کار را بکنند. وقتی یک جنبش خیلی خطرناک میشود، دیگر نمیتوان رهبرش را به همین راحتی کشت. مالکوم ایکس هم وقتی از امت اسلام خارج شد، ترورش کردند، چون دیگر حمایت این جنبش را نداشت. البته دلایل دیگری هم وجود داشت، اما دلیل عمدهاش همین از دست دادن حمایت امت اسلام بود.
"کمی سبا" فعال سیاسی فرانسوی
سؤال:: بعد از آنکه از شما درخواست کردند نماینده امت اسلام بشوید چه شد؟
من سال 2010 نماینده این جنبش در کشورهای فرانسویزبان شدم و هنوز هم من را با آن جنبش میشناسند. اکنون 4 سال است که میان کشورهای آفریقایی و اروپا مسافرت میکنم و تمرکزم روی سخنرانی در دانشگاهها و برنامههای تلویزیونی است که مخاطبین زیادی دارند.
سؤال:: درباره حزب پلنگهای سیاه هم توضیح بدهید. ظاهراً بعد از دستگیری مومیا ابوجمال بود که دولت توانست در حزب پلنگهای سیاه نفوذ کند.
خیر. قبل از دستگیری ابوجمال هم توانسته بودند در پلنگهای سیاه نفوذ کنند. سال 1989 گروهی تشکیل شد به نام "سازمان دفاع شخصی" که بسیاری از اعضای آن مسلمان بودند. سال 1996 هم عدهای از امت اسلام جدا شدند، چون معتقد بودند لوئیس فراخان به اندازه کافی، مواضع مقتدری نمیگیرد. اینها به دنبال خالد محمد رفتند که در آن زمان به عنوان رهبر حزب جدید پلنگهای سیاه انتخاب شده بود. خالد محمد در آن مقطع خیلی محبوبیت داشت و جوانان علاقه زیادی به او داشتند.
عده دیگری از اعضای حزب جدید هم مسلمانان سنی بودند. بخش دیگر، سیاهپوستهای انقلابی بودند که در حمایت از حقوق سیاهپوستها تلاش میکردند. وقتی خالد محمد فوت کرد، وارثان او، من را به عنوان رهبر بخش فرانسویزبان حزب جدید پلنگهای سیاه انتخاب کردند. البته الآن به عنوان مشاور آنجا هستم، چون تصمیم گرفتم وقتم را صرف رسیدگی به امور سیاهپوستان آفریقا و اروپا بکنم.
سؤال:: آیا حزب جدید پلنگهای سیاه توانسته است جای حزب قبلی را بگیرد؟
در حزب قدیمیتر، افرادی مانند امام جمیل الامین بودند که از این حزب جدید بسیار دفاع کردند و بسیار هم دوستدار خالد محمد بودند، اما برخی دیگر هم بودند که الآن از حزب جدید پلنگهای سیاه متنفر هستند. به همین فعالیتها مشغول بودم که دولت فرانسه من را از ادامه کارهایم ممنوع کرد و اجازه سخنرانی در مجامع عمومی را هم از من گرفت. من اجازه نداشتم از فرانسه خارج شوم و همینطور اجازه نداشتم وارد پاریس شوم. سال 2011 من پیشنهادی از یک سازمان آفریقایی دریافت کردم که علیه امپریالیسم کار میکرد. از من خواستند نماینده آنها در میان مردم شوم. بنابراین سال 2011 بود که قانون ممنوعالخروج بودنم را زیر پا گذاشتم و به سنگال رفتم.
زمانی که به آفریقا برگشتم، از آنجا که در اروپا خیلی مشهور شده بودم، در برنامههای تلویزیونی کشورهای آفریقایی شرکت کردم و به عنوان کارشناس مسائل مختلف صحبت میکردم. از این تریبون استفاده کردم تا حرفهایی را که خیلی از آفریقایی "فکر میکنند"، اما حرفش را نمیزنند، مطرح کنم. جالب است که وقتی در اروپا بودم، به این اندازه اخبار من را دنبال نمیکردند که الآن در آفریقا من را رصد میکنند.
سؤال:: الآن مشغول چه فعالیتهایی هستید؟
فعلاً تحلیلگر تلویزیون و رادیو در مسائل ژئوپلتیک آفریقا و اروپا و روشهای جدید استعمار در آفریقا هستم. همچنین در بزرگترین دانشگاه شرق آفریقا کنفرانس میدهم و سخنرانی میکنم. بحثی که زیاد مطرح میکنم این است که در زمینه استعمار نوین در آفریقا، صهیونیستها روش حمله فیزیکی را تغییر دادهاند. امروز یک سری سازمانهای مردمنهاد را علم میکنند که خود را به عنوان دوست توده مردم آفریقا نشان میدهند. زمانی که احساس میکنند دیکتاتورها در یک کشور، خیلی منفور شدهاند، میآیند و مردم را جلب همین سازمانها میکنند تا دیکتاتور خودشان را سرنگون کنند. دارند کاری میکنند که آفریقاییها حس ضدامپریالیستی و ضداروپایی خود را از دست بدهند و آن را فراموش کنند. خیلی از کشورهای آفریقایی به دنبال آن چیزی هستند که با عنوان بهار عربی یا به قول ایران، بیداری اسلامی، در کشورهای عربی اتفاق افتاد.
"کمی سبا" فعال سیاسی فرانسوی
ایران متأسفانه در حمایت از دوستان خود در آفریقا غفلت کرده است. آمریکا و اروپا و صهیونیستها از افراد زیادی در کشورهای آفریقایی حمایت میکنند، اما ایران از دوستان خود حمایتی نمیکند. حتی آنها را نمیشناسد. در حالی که آنها از طریق رئیس جمهور سابق ایران را خیلی خوب میشناسند. شاید لزوماً ابعاد دینی هم نداشته باشند، اما انقلابیونی هستند که در ایران همان شرایطی را دارند که کوبا در دهه 60 به عنوان یک مرکز گرانش داشت. اینها احساس میکنند ایران الآن محو آمریکا و اروپا شده و فقط به دنبال همکاری با آنهاست. در آفریقا الآن جنگی میان روسها، چینیها، اسرائیلیها، آمریکاییها، فرانسویها و ونزوئلاییها برای پیدا کردن دوست و شریک به وجود آمده است، چرا که همه اینها میدانند این قاره در آینده ژئوپلتیک اهمیت زیادی دارد. میدانند که با نزدیکتر شدن به جوانان میتوانند به ثروتهای این قاره دسترسی پیدا کنند، اما انگار ایران اصلاً متوجه اهمیت ژئوپلتیک این قاره نیست.
سؤال:: شاید مردمی که این مطالب را میخوانند، بگویند ما باید به دنبال حل کردن مشکلات خود باشیم، نه اینکه به بقیه کشورهای دنیا کمک کنیم.
اتفاقاً زمانی هم که من در آفریقا از ایران دفاع میکنم، به من میگویند مگر ایران چه کمکی به ما کرده است؟ چرا باید به جای حل مشکلات خودمان، به دنبال حمایت از ایران باشیم؟ و من دوباره مجبور میشوم حرفهای کسانی را تکرار کنم که میگفت هر کجا در دنیا ظلمی هست، ما باید آنجا باشیم که البته اینها کلمات آیتالله خمینی است که انگار خیلیها در ایران یادشان رفته است.
سؤال:: اگر نماینده ایران در کشورهای فرانسویزبان بودید، برای شناساندن ایران به مردم مظلوم در آفریقا و اروپا و همینطور برای معرفی ظرفیتهای این کشورها به ایران چه حرفی به مقامات ایرانی میزدید؟
من را امروز به عنوان یک مدافع ایران در آفریقا و شاید رسانهایترین فردی که این کار را میکند، میشناسند. "حسن علیبخشی" سفیر ایران، یکی از افرادی است که به او "آفریقازده" میگویند. خیلی عاشق آفریقاست و آنجا دارد کار میکند. او میداند که من چگونه از ایران دفاع میکنم. به لطف او و چند نفر دیگر هم بود که من برای کنفرانس "افق نو" به ایران آمدم.
در پاسخ به سؤال شما، آنچه من به مقامات ایرانی میگفتم، این بود که فقط ببینید صهیونیستها چگونه دارند تلاش میکنند در پوشش دفاع از دموکراسی، با جوانان آفریقایی ارتباط برقرار کنند. اینها پول خرج میکنند تا بتوانند قلب جوانها را به دست بیاورند. همین باعث میشود جوانها از فعالیتهای ضدصهیونیستی فاصله بگیرند. روسیه هم یک سری طرحهایی دارد. ایران هم باید در همین مسیر دیپلماتیک فعال شود، از طریق تأسیس سازمانهای مردمنهاد، مانند آنهایی که صهیونیستها دارند تأسیس میکنند. ایرانیها باید بیایند از تأسیس مدرسه حمایت کنند، پروژههای فرهنگی پیاده کنند.
اگر حمایتهای ایران به افرادی برسد که دیگر برای تأمین بودجه نیازی به دست دراز کردن به سمت صهیونیستها نداشته باشند، آنوقت مدافعان ایران هم بسیار زیاد میشوند، همانطور که روسیه الآن در آفریقا بسیار محبوب است. حتی با وجود اینکه روسها گاهی نژادپرست هم هستند و از سیاهپوستها خوششان نمیآید، اما آفریقاییها الآن عاشق روسیه هستند. اگر ایران از این افراد حمایت کند، میتواند به معنای واقعی کلمه از همه مظلومین در دنیا دفاع کند.
سؤال:: شما درباره حزبالله و رهبر آن سید حسن نصرالله صحبت کردید. اینها را از کجا میشناسید؟
اولاً بگذارید بگویم که من اگر بخواهم بین امت اسلام و لوئیس فراخان، و حزبالله و سید حسن نصرالله یکی را انتخاب کنم، حتماً حزبالله را انتخاب میکنم. دلیلش هم این است که حزبالله سازمانی بود که توانست اسرائیل را شکست بدهد. تفاوت آن هم با امت اسلام همین است که امت اسلام هیچگاه درباره فلسطین اقدامی نکرده است، فقط در اینباره حرف میزنند. من یک بار دیگر هم بگویم که نماینده امت اسلام نیستم. گاهی خسته میشوم از اینکه همه من را با امت اسلام میشناسند. در آفریقا هیچکس حرفی از امت اسلام نمیزند، بلکه همه من را به عنوان یک متفکر انقلابی آفریقایی میشناسند.
"کمی سبا" فعال سیاسی فرانسوی
سؤال:: اگر الآن به شما بگویند سه آرزو میتوانید بکنید، آن سه آرزو چیست؟
اولین آرزویم این است که آفریقا به یک قاره آزاد تبدیل شود. آنچه 60 سال است در فلسطین اتفاق میافتد، 4 قرن است آفریقا را گرفتار کرده است. در خاورمیانه کسی متوجه این داستان نیست. به همین خاطر هم هست که صهیونیستها تلاش میکنند ما را از هم جدا کنند تا هر کس روی گرفتاری خودش تأکید کند. من اینجا (در ایران) هستم، چون بحث فلسطین برای من هم مهم است. دوست دارم مردم خاورمیانه هم بدانند همانطور که مردم فلسطین الآن تحت ظلم هستند، مردم آفریقا هم قرنهاست مورد ظلم واقع شدهاند؛ همانطور که آیتالله خمینی، رهبر ایران و احمدینژاد گفتهاند. دوست دارم به مسئله ظلم به آفریقاییها اهمیت داده بشود.
دومین آرزویم این است که صهیونیسم برای همیشه نابود شود. اگر نیروهای حزبالله، نیروهای خداوند هستند، صهیونیستها هم نیروهای شیطان هستند و دیر یا زود، شیطان شکست خواهد خورد. آرزوی سومم این است که یک برادریِ حقیقی در جهان اسلام به وجود بیاید. آنچه الآن فقط حرفش هست، یک روز به واقعیت تبدیل شود. حضرت محمد (ص) گفته است که هیچکس از کسی دیگر برتر نیست، مگر آنکه پرهیزکارتر باشد. اما متأسفانه در هیچ کجای جهان اسلام این طرز تفکر وجود ندارد.