به گزارش خبرگزاری بسیج، همایش روز جهانی فلسفه با عنوان «حکمت و معنویت» عصر روز گذشته (دوشنبه، 25 آبان) با حضور حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، دکتر رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم، غلامحسین ابراهیمیدینانی چهره ماندگار فلسفه، آیتالله حسن رمضانی استاد عرفان حوزه علمیه، آیتالله سیدمصطفی محقق داماد استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی، حجتالاسلام حسین غفاری و سیدحسن شهرستانی از اعضای مؤسسه حکمت و فلسفه ایران و تنی چند از اساتید حوزه حکمت و فلسفه با همکاری انجمن و مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
آیتالله رمضانی درباره ارتباط بین «حکمت و معنویت» گفت: صحبت درباره بحث حکمت و معنویت برای بنده دشوار است چرا که از حکمت باید حکیم و از معنویت اهل معنا سخن بگوید و از ارتباط این دو باید کسی صحبت کند که از اینها بهرهای برده باشد، در هر صورت گرفتار شدم.
این استاد عرفان حوزه علمیه ادامه داد: حکمت، معنویت و خُبرویّت شاید معانی نزدیک به هم داشته باشند اما هر کدام بار معنی خود را دارد علم مطلق آگاهی است که ما در زبان فارسی به دانستن تعبیر میدانیم بنابراین به هر طور که باشد ما میتوانیم تحت عنوان علم یاد کنیم اما معرفت اینگونه نیست.
وی افزود: بنابراین معرفت مطلق آگاهی نیست، عالم بالله یک معنا و عارف بالله معنای دیگری دارد در همه اینها بحث از آگاهی به صورت دقیق و مبهم و ... است اما حکمت صرف آگاهی نیست بلکه آگاهی از حقایق اشیاء و عمل کردن به اقتضای آن آگاهی است. ملاصدرا در جلد سوم اسفار فرق بین حکمت و سایر واژهها را بیان کرده و گفته که در حکمت صرف آگاهی قابل توجه نیست بلکه در قدم نخست شخص باید به حقایق آشنا باشد و بعد براساس این آگاهی ملتزم باشد و به چنین شخصی حکیم میگوییم.
رمضانی توضیح داد: کسی که مجموعه اصطلاحات را جمع کرده و به قول حضرت امام شده ابلیس مجلس آراء، اما در مقام عمل به هیچ یک از اینها پایبند نیست، بنابراین لایق عنوان حکیم نیست. آقا شیخ ذبیحالله قوچانی از علمای مشهد که گه گاهی خدمت ایشان میرفتیم میفرمود: شخص با 10 برهان اثبات میکند که خداوند وجود دارد اما یک مقدار از این خدا پروا ندارد، این که نشد حکمت و حکیم!
وی با بیان اینکه معنا گاهی در برابر لفظ یا صورت است که ما هر کدام را در نظر بگیریم میتوانیم بگوییم معنا یعنی اصل و چیزی که اول و بالذات مورد توجه است، اظهار داشت: ارتباط بین معنویت و حکمت اینگونه قابل بیان است که شخص با توجه به حکمت و آشنایی به حقایق و التزام به این آشنایی تمام مرزهای ظاهری را پشت سر گذاشته و به اصل هدف دست یافته است. نمیتوان حکمت را از معنویت جدا دانست باید با این حکمت و اصطلاحات و جلسات مرزهای بین خود و هدف را برطرف کنیم.
شاگرد علامه حسنزاده آملی اظهار داشت: یادم میآید روزی سر درس اشارات، استاد حسنزاده آملی عبارت کتاب را خواندند و کتاب را بستند رو به جمع حاضر فرمودند که تصور کنید امروز ما صفحه آخر اشارات را خواندیم و کتاب تمام شد بعد از آن چه میشود؟ هدف همین ورق زدن و کتاب خواندن بود؟ اگر درس و تحصیل فلسفه ما به همین خلاصه شود که با اصطلاحات آشنا شویم مرز بین خدا را با هر ورقی که میزنیم یک حجاب برنداریم فرق ما با بقیه هیچ چیز نیست.
وی در پایان یادآور شد: بنابراین در این شرایط چه قدر از این نورانیت خود انسان لذت میبرد و دیگران نیز از حضور او لذت میبرند دورانی که انسان با یک انسان معنوی گذرانده لحظه به لحظه برایش شیرین و به یاد ماندنی است.