سروده نانیزاد درباره «حبیب سپاه» به این شرح است:
بادی از جانب خزان آمد
گیسوی شالها پریشان شد
کوچهها دسته دسته، سینه زدند
نوبت مویههای باران شد
عطر سیبی وزید، پرچمها لب گشودند و نوحه سر دادند
آسمان تیره شد، پرستوها
پر شکسته بهم خبر دادند
در جوانی میان صحنه جنگ
با شهامت، شبیه اکبر بود
مقتدای رشادتش بیشک
رجز رزمهای حیدر بود
سالها رفت و از می باقی
چه کسی گفت بینصیب شده؟!
خوش بر احوال و روزی سردار
در حرم مانده و حبیب شده
آرزومند بود لاله شود
متوسل به کربلا شد باز
علمی سرخ روی شانه گرفت
و علمدار نینوا شد باز
لحظه پر کشیدنش که رسید
عشق پرپر زد و تماشا کرد
«یا حسین»ی کشید و بی پروا
پر و بالی به آسمان وا کرد
قطرههای زلال بارانی
از محرم نشانه آوردند
چِقَدر با شکوه در تشییع
پیکرش را به شانه آوردند
«یا حسین شهید» میگفتند
آسمانِ گرفته ماتم داشت
بادها نوحهخوان او بودند
ابر هم روضه محرم داشت