خبرهای داغ:
گزارشی از دیدار جامعه قرآنی با خانواده شهید «علی‌محمد محمودی»

شهیدی که نحوه شهادتش را در دفترچه خاطرات ثبت کرد

از قُرّاء برجسته کشور بود، با آغاز جنگ به سوی جبهه‌ها شتافت و در کنار تلاوت به غواصی و شلیک با آرپی‌جی مشغول بود، در یکی از عملیات‌ها کتفش ترکش خورد اما به خانواده چیزی نگفت، سرانجام همانطور که خودش پیش‌بینی کرده بود در حین تلاوت قرآن به شهادت رسید.
کد خبر: ۸۶۲۱۴۷۸
|
۲۶ دی ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۵

به گزارش خبرگزاری بسیج، دیدار با خانواده شهید علی‌محمد محمودی مقصد این هفته جامعه قرآنی بود که هیأتی متشکل از رحیم قربانی رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ، حسین جعفری قاری قرآن کریم و نماینده معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای عرض ادب خدمت خانواده این شهید عزیز رسیدند.

 


تلاوتی از شهید علی‌محمد محمودی به سبک منشاوی

دریافت

 

رنج سفر برای حضور در جلسات استاد مولایی و استاد موسوی بلده

در این دیدار برادر شهید محمودی با بیان اوصافی از برادرش گفت: محمود برادر بزرگ من متولد سال 1345 ملایر است. وی از همان دوران کودکی علاقه زیادی به قرآن داشت و دیری نپایید که به یک قاری برجسته تبدیل شد. علاقه برادرم به قرآن تا حدی بود که وی برای حضور در جلسات استاد مولایی و استاد موسوی بلده مدام از شهرستان به تهران می‌آمد. در ملایر هم در جلسات مختلف شرکت می‌کرد و خودش هم جلسه‌ای برای عموم برگزار می‌کرد.

 

 

مجروحیتی که خانواده از آن خبر نداشتند

مهربانی، تقوا، دلسوزی، شجاعت و شهامت بخشی از ویژگی‌های شهید بود که درباره هر یک از این خصلت‌ها می‌توان چند ساعت صحبت کرد. با شروع جنگ بار سفر بست و راهی منطقه شد. چند نوبت به جبهه رفت حتی یک بار بر اثر اصابت ترکش به کتفش مجروح شده بود اما به ما چیزی نگفت و ما خبر نداشتیم تا اینکه یک روز با برادرم از جایی می‌آمدیم جلوی یک بیمارستان به من گفت: همین جا بمان من می‌روم و زود برمی‌گردم. به محض رفتن برادرم من هم به پرس‌وجو پرداختم که مشکل او چیست؟ گفتند: مجروح است و برای تعویض پانسمان مراجعه کرده است. هنگامی که بازگشت از او پرسیدم ماجرای مجروحیت چیست؟ و این‌گونه ماجرای ترکش خوردنش را برای من تعریف کرد.

توصیه شهید به احترام به والدین

در منطقه فعالیت‌های زیادی داشت و به جز تلاوت قرآن آرپی‌جی‌‌زن و غواص بود. فرزند اول خانواده و از من 6 سال بزرگ‌تر بود. پدرم کشاورز بود و به پدر خیلی کمک می‌کرد از این‌رو پدر و مادرم او را بسیار دوست داشتند. احترام به پدر و مادر یکی از توصیه‌های همیشگی این شهید عزیز بود.

 

 

موفقیت در مسابقات کشوری قرآن کریم

در جلسات مختلف من را هم با خود می‌برد تا جایی که تلاوت را به خوبی از او آموختم و با هم در مسابقات قرآن شرکت می‌‌کردیم. به جز تلاوت زحمات زیادی برای من کشید و درس اخلاق به من می‌داد. در مسابقات قرآن توفیقات زیادی داشت تا جایی که سال 64 و در مسابقات بندرعباس به عنوان یکی از نفرات برتر انتخاب شد، سال 65 در آزمون حج هم شرکت کرد، اما سرانجام در تاریخ 28 دی‌ماه سال 65 در منطقه عملیاتی شلمچه در عملیات کربلایی 5 به شهادت رسید.

 

 

پیش‌بینی نحوه شهادت توسط خود شهید

از برادرم یک وصیت‌نامه و یک دفترچه خاطرات به جا مانده که در دفترچه خاطراتش به نکته‌ای جالب برخوردم. او یک شب قبل از شهادت نوشته بود؛ دو خواب دیده‌ام؛ اول اینکه یکی از دوستان قدیمی به نام حامد میبدی را دیدم که به جبهه آمده بود و با هم احوال‌پرسی کردیم و دوم اینکه خواب دیدم در حال تلاوت قرآن شهید شدم. امروز حامد میبدی را دیدم و اولین خوابم تعبیر شد و درباره دومین خواب هم باید بگویم «الهی رضا برضاک»، فردای آن روز برادرم در حال تلاوت قرآن در درون یک کانال بر اثر برخورد خمپاره در نزدیکی‌اش به شهادت می‌رسد.

 

 

به رشته پزشکی علاقه داشت و با خود دو ساک پر از کتاب به جبهه برده بود

در ادامه خواهر شهید با بیان خصوصیات برادرش گفت: برادرم فرزند اول خانواده و بسیار مهربان و دلسوز بود. بسیار علاقه داشت در رشته پزشکی درس بخواند اما با آغاز جنگ دنیا را رها کرد و راهی جبهه‌ها شد. بعد از شهادت هنگامی که وسایل او را برای ما آوردند، دو ساک داشت که پر از کتاب بود. به قرآن بسیار علاقه‌ داشت و از قاریان ممتاز بود و به دنبال خودش برادران دیگر را هم آموزش قرآن می‌داد.

 

 

توصیه شهید به نماز اول وقت

به نماز اول وقت و احترام پدر و مادر خیلی تأکید داشت به ما می‌گفت: اگر می‌خواهید به همه خواسته‌های دنیوی و اخروی برسید نماز را در اول وقت بخوانید دست آخر همان طور که خودش پیش‌بینی کرده بود به شهادت رسید.

در ادامه توجه‌علاقه‌مندان را به تماشای تصاویر دیگری از شهید جلب می‌کنیم.

 

 

تصاویری از وصیت‌نامه شهید که با خط خودش نگارش شده است.

 

 

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار