بالاخره روز اجرای برجام فرا رسید. روزی که وقایع آن با همه جزئیاتش از پیش معلوم بود و قرار نبود تحول جدیدی اتفاق بیفتد؛ اما رسانه های وابسته و نزدیک به دولت چنان فضایی ساخته اند که گویی فتح الفتوح جدیدی رخ داده، توافق جدیدی حاصل شده و نواقص و معایب برجام از دل این متن پر ابهام رخت بربسته است. زمان برای امروز باید از ساعت صفر شروع انجام تعهدات ایران، آغاز می شد و همگام با تکمیل گام به گام تعهدات تهران، پیش می رفت و با خروج قلب رآکتور اراک، به پایان می رسید. امروز اما فقط پس افتاد تا یک گروکشی باشد برای آنچه آمریکایی ها اطمینان یافتن از «تغییر اساسی در برنامه هسته ای ایران» می خواندند. حقیقت این است که اتفاقی که از چهار ماه پیش باید آغاز می شد، به امروز موکول شد.
در این چهار ماهی که از روز پذیرش برجام گذشت، دولت یازدهم با سرعتی که حتی برای غربی ها نیز باورپذیر نبود، بخش عمده ای از داشته های هسته ای کشور را برچید و از میان برد. خروج 98 درصد از ذخایر اورانیوم غنی شده از کشور، خارج کردن 14 هزار سانتریفیوژ از مدار و انبار کردن آنها، تخریب قلب رآکتور آب سنگین اراک بدون انعقاد یک قرارداد مطمئن برای نوسازی آن، شاید سه مولفه اساسی برنامه هسته ای ایران بودند که بازگشت آن ها، حداقل زمان بر و هزینه بر است.
اما آنچه در مقابل حاصل شده چیست و چه بهره ای باید از آن برد؟ با اجرایی شدن برجام، همانگونه که انتظار می رفت، هم اکنون محدودیت های اعمال شده بر مبادلات مالی ایران رفع شده و محدودیت صادرات نفت نیز برداشته شده است. در یک نگاه واقع بینانه، اگر بخواهیم سه دستاورد اساسی برای برجام برشماریم، 1- آزادسازی حدود 30 میلیارد دلار از دارایی های ایران (که توضیح خواهم داد اگر مربوط به درآمد نفت باشد، به دلار قابل دریافت نیست)، 2-کاهش 10 درصدی هزینه واردات و صادرات (به اذعان مقامات بانک مرکزی تحریم ها مانع واردات نشده بود بلکه هزینه آن را 10 درصد افزایش داده بود)، و 3- رفع محدودیت از صادرات نفت ایران است. این اما «تنها حقیقت» روز اجرای برجام نیست. برخلاف ادعای روزنامه دولت که تیتر «فروپاشی تحریم» را برای امروز خود برگزیده است، و برخلاف آن روزنامه حامی دولت که اکنون برایش «اینک بدون تحریم» است، نه تحریم ها فروپاشیده و نه اینک کشور در شرایط بدون تحریم قرار دارد. مراجعه به متن برجام و متن هایی که امروز منتشر شد، به ما می گوید دشمن که برنامه هسته ای را بهانه وضع تحریم کرده بود، با برجام نیز از تحریم ها دل نکند؛ اینک ساختار تحریم ها که رئیس جمهور پیشتر وعده برچیده شدن آن را داده بود، برچیده نشده است.
در متن 42 صفحه ای وزارت خزانه داری آمریکا که به تشریح کم و کیف رفع تحریم های مذکور در برجام پرداخته، به صراحت آمده است که آنچه دولت آمریکا انجام داده، «تعلیق» تحریم هاست نه برچیدن و لغو تحریم ها. قوانین تحریم، به رئیس جمهور آمریکا این اختیار را می دهند که جزء یا کل مفاد آنها را حداکثر برای 180 روز با قابلیت تمدید به حالت تعلیق درآورد و امروز این اتفاق افتاده است؛ اما خود قوانین لغو نشده اند و پابرجا مانده اند. 10 ماه بیشتر تا پایان عمر دولت آقای اوباما باقی نیست و اگر 12 ماه بعد در چنین روزی -که مهلت دو دوره تعلیق (360 روز) توسط اوباما به پایان می رسد و خود او نیز کاخ سفید را ترک کرده است- رئیس جمهور بعدی آمریکا از صدور فرمان تعلیق خودداری کند، تحریم ها به صورت اتوماتیک باز خواهد گشت. طرفه اینکه قریب به اتفاق کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 آمریکا، به ویژه جمهوریخواهان که نوامبر 2014 کنگره را فتح کردند، وعده توقف انجام تعهدات آمریکا را داده اند.
در حالی کسانی تیتر «فروپاشی تحریم» و «اینک بدون تحریم» را تحویل مردم می دهند که در همین متن 42 صفحه ای وزارت خزانه داری آمریکا، تصریح شده است دارایی های دولت ایران و موسسات مالی ایران در آمریکا همچنان بلوکه خواهند بود؛ در همین متن تعلیق تحریم های برجام، تاکید شده است که اعمال تحریم به 10 بهانه از جمله تروریسم، حقوق بشر، حمایت از مقاومت، موشک های بالستیک و... ادامه خواهد یافت. این است که بلاتردید اگر ادعای «فروپاشی تحریم» و «اینک بدون تحریم»، از سر فریب و دغل و سیاسی کاری و کمپین انتخاباتی نباشد، از جهالت و بی اطلاعی و بی سوادی است. هنوز برجام به روز اجرا نرسیده رژیم آمریکا دور زدن آن را آغاز کرد و قانون محدودیت سفر به ایران را تصویب کرد. بودجه ویژه ای برای براندازی جمهوری اسلامی و تامین هزینه های اعمال تحریم علیه کشورمان به تصویب رساند. به بهانه آزمایش موشک های بالستیک، چندین فرد و نهاد در آستانه تحریم هستند و خبرگزاری رویترز فاش کرد و وزیر خارجه ما نیز تکذیب نکرد که علت تعویق این تحریم ها، آزادی زندانیان آمریکایی در ایران بوده است و آقای ظریف به کری هشدار داده بوده اند که اگر این تحریم ها اعمال شود، ممکن است آزادی این زندانیان دچار اخلال شود!
شاید آنچه در برجام به دست آورده ایم، در مقابل آنچه از دست داده ایم، بسیار اندک باشد، اما اگر از همین دستاورد نیز حراست نشود و دولت در بهره برداری از آن به انحراف رود، ممکن است نتواند میوه حاصل از آن را بچیند. حقیقت آن است که به دلیل اشکالات و ابهامات فراوان برجام که پیش از این مبسوط به آنها پرداخته ایم و همچنین روندهای سیاسی جاری در آمریکا، نمی توان به دستاوردهای برجام نگاه دائمی داشت. آنچه امروز حاصل شد، یک وضعیت بی ثبات است که اعضای محترم تیم مذاکره کننده نیز در بی ثباتی آن با ما متفق القولند. دولت امروز در یک شرایط ویژه قرار دارد و نباید دچار توهم شود؛ توهم فروپاشی تحریم ها و دائمی بودن دستاوردهای اجرای برجام، برای اقتصاد کشور مهلک است. بخش عمده و اساسی برنامه هسته ای کشور نیز که با اتکا بدان مذاکره شد و امتیازات امروز بدست آمد، دیگر وجود خارجی ندارد و دارایی های هسته ای موجود، چیز قابلی نیست که بتوان روی میز گذاشت و در شرایط جدید، دست به بده بستان جدیدی زد.
نتیجه اینکه دولت برای شرایط خاص امروز، باید برنامه های خاص داشته باشد و اوضاع را عادی و دائمی تلقی نکند. در یک کلام باید با سرعت و دقت تمام از فرصت به وجود آمده از اجرای برجام، برای مقابله با بازگشت تحریم ها یا وضع تحریم های جدید بهره برداری کرد. از آنجائیکه امور مالی و نفتی، دو منطقه اصلی اقتصاد در رابطه با برجام بوده اند و اکنون موضوع رفع تحریم ها هستند، این دو حوزه در برنامه ریزی برای مقابله با بازگشت تحریم ها باید مورد توجه جدی باشند و از هرگونه انحراف در برنامه ریزی درباره آنها و خوش خیالی نسبت به تداوم وضع فعلی پرهیز شود.
با اجرایی شدن برجام و اعلام وزیر نفت مبنی بر افزایش تولید و صادرات و نتیجتا افزایش عرضه نفت، بلاتردید امروز که آفتاب برآید، قیمت نفت گام دیگری پائین خواهد آمد و به روند نزولی خود ادامه خواهد داد. برآوردها درباره قیمت نفت به ما می گوید یکی از اشتباهات بزرگ دولت در رابطه با آثار برجام، پیش بینی قیمت 40 دلاری برای نفت و درآمد 68 هزار میلیاردی از محل آن برای بودجه 95 است که قطعا بیش برآورد است و قیمت نفت، چیزی مابین 15 تا 20 دلار و درآمد، حداکثر نصف این مقدار خواهد بود (آخرین قیمت سبد نفتی اوپک در هنگام نگارش این یادداشت 25 دلار است). این بیش برآورد علاوه بر ایجاد کسری در بودجه سال آتی، افزایش قیمت ارز و تبعات آن را در پی خواهد داشت. از سوی دیگر، در برجام بند d1 از ماده 1245 قانون تحریم NDAA تعلیق نشده و همین بند، مانع دستیابی دولت به دلارهای حاصل از فروش نفت خواهد شد که این امر نیز روی قیمت دلار تاثیر دارد. دولت با علم اینکه «کما قبل از برجام» نخواهد توانست به دلارهای حاصل از فروش نفت دست یاد، فی المثل به فکر تسویه بدهی 5.8 میلیارد دلاری هند با روپیه است. اما خطر بزرگ آن است که درآمدهای نفتی، خرج تشدید وضع اسفبار کنونی در واردات کالاهای غیرضرور از کشورهای خریدار نفت و اتلاف منابع ارزی شود. درآمدهای نفتی کشور باید یا از طریق تبدیل به طلا و یا از طریق واردات کالای دارای مشتری در بازارهای جهانی و صادرات مجدد آن (Re-export) تبدیل به ذخایر کشور شوند و به هنگام و هدفمند، مورد استفاده قرار گیرند.
یکی دیگر از اقدامات ضروری برای تثبیت دستاوردهای برجام و خنثی سازی آثار نقض آن توسط غربی ها، تجدید نظر دولت در نظام ذخایر ارزی کشور و نظام مبادلات بانکی بین المللی است. تبدیل دارایی های ارزی کشور در بانک های غربی به طلا و انتقال آن به داخل و همچنین توقف روند ذخیره سازی دارایی های ارزی در خارج، جز به مقدار مورد نیاز برای گشایش اعتبار برای تجارت، یکی از بایدهای مهم دوران پسابرجام است که در صورت عملی شدن، بازگشت تحریم ها را بی اثر خواهد ساخت. ورود به پیمان های پولی دوجانبه و قطع وابستگی به دلار که در سیاست های کلی برنامه ششم توسعه نیز بر آن تصریح شده، وابستگی کشور به دلار را قطع کرده و وضع هرگونه تحریمی در حوزه تراکنش دلار را بی خاصیت خواهد کرد. سیستم های جایگزین سوئیفت نیز هم اکنون در حال شکل گیری است و نباید در پیوستن و تقویت آنها، تردید و تاخیر کرد.
نکته مهم دیگر که از امروز ظرفیت آن ایجاد می شود و ممکن است در صورت نگاه غیرراهبردی تبدیل به تهدید شود، افزایش فرصت های جذب سرمایه گذاری خارجی است. نتیجه یک بررسی نشان می دهد اغلب 140 هیئت تجاری خارجی که در دوران پسابرجام به کشور سرازیر شده اند، نه برای مشارکت و تقویت قدرت تولیدی داخل، که به طمع بازار 80 میلیونی ایران و فروش کالاهای خود در ازای دریافت پول نفت آمده اند و نه تنها تاکنون هیچ قراردادی منعقد نکرده اند، بلکه هزینه های سنگین پذیرایی نیز روی دوش میزبان گذاشته اند (فقط هزینه خاویار صبحانه یکی از این هیئت ها 165 میلیون تومان برای میزبان آب خورده است!). جذب سرمایه گذاری خارجی اگر به یک شراکت راهبردی منجر به تقویت توان فناوری داخلی منجر نشود، فقط هزینه های صادرات کالا را برای شرکت خارجی پائین می آورد. اگر شرکتی تا دیروز مجبور بود کالایش را بار کشتی کند و با پرداخت هزینه های گوناگون به خاک ایران راه یابد، امروز کالاهای خود را به نام تولید داخلی در خاک ایران و با استفاده از مزایای فراوان به دست مشتری خواهد رساند؛ بعلاوه با ایجاد مشاغل کاذب در ایران، از مزایای زمین و نیروی کار ارزان و بلکه تسهیلات دولتی خرید کالا نیز بهره مند خواهد شد. این است که اگر سرمایه گذاری خارجی به سمت نیازهای راهبردی کشور هدایت نشود، با خارج کردن سود چندین برابر سرمایه وارد شده، موجب ایجاد کسری حساب جاری (CAD) شده و به شکلی غیرمستقیم، درآمدهای ارزی کشور را خواهد بلعید. پرفسور هاجون چانگ در مقاله ای که با عنوان «مقررات سرمایه گذاری خارجی در چشم انداز تاریخی» در خبرگزاری فارس منتشر کردیم، تشریح کرده است که کشورهای پیشرفته چگونه از سرمایه گذاری خارجی برای پیشرفت خود بهره برده و چه مقرراتی برای بهره مندی بیشتر وضع کرده اند.
نکته مهم دیگر مرتبط با افزایش امکان جذب سرمایه گذاری خارجی در دوران پسابرجام، درباره قراردادهای نفتی است. با توجه به اینکه اولا قیمت نفت به شدت افت کرده است و ثانیا دریافت پول فروش نفت به دلار ممکن نیست، توصیه جدی ما این است که سرمایه گذاران خارجی فقط و فقط در میادین مشترک به حوزه استخراج هدایت شوند. اکنون که محدودیت جذب سرمایه گذاری خارجی رفع شده است، سرمایه گذار خارجی را باید به سمت صنایع پالایشگاهی و پائین دستی نفت هدایت نمود و ارزش افزوده تولیدات نفتی را بالا برد. این برنامه مسئولان وزارت نفت حقیقتا تاسف بار است که گفته اند در کشورهای خریدار نفت پالایشگاه تاسیس کنیم تا خرید نفت خام آنها از ما تضمین شود. تقویت کمیت و کیفیت برنامه های پالایشگاهی چون پروژه سیراف از طریق جذب سرمایه گذار خارجی باید جزو برنامه های اصلی دولت باشد.
و نکته آخر اینکه، تئوری حداکثر سازی سود شرکت های غربی در ایران برای متضرر ساختن آنها از بازگشت تحریم ها که توسط آقای نهاوندیان در خطبه های پیش از نماز جمعه اعلام شد، یکی دیگر از خطاهای راهبردی است که در دوران پسابرجام به شدت باید از آن اجتناب کرد. هم تجربه گذشته به ما می آموزد این کار اشتباه هست و هم علم اقتصاد سیاسی ما را به اجتناب از این رویکرد توصیه می کند. دیدیم که شرکت هایی چون پژو که سودهای هنگفت از بازار ایران به جیب می زدند، پس از تحریم بلافاصله کشور ما را ترک کردند، هرچند دچار زیان های هنگفت شدند. هیچ سرمایه گذار قابل توجه بین المللی، نه در ایران بلکه در هیچ کشور دیگری کل سرمایه خود را متمرکز نکرده است که در صورت بروز رخدادهای سیاسی-اقتصادی نامطلوب، دچار ورشکستگی شود و حاضر باشد برای جلوگیری از آن، هزینه سیاسی بپردازد. اینها سرمایه خود را اولا به صورت سیال سازماندهی کرده اند و هرجا سود بیشتری بود، به آنجا کوچ می کنند و ثانیا با توزیع جغرافیایی سرمایه، دارایی خود را از زیان های منحصرا منطقه ای حراست می کنند.
برجام درست است که به روز اجرا رسید و برخی تحریم ها در ازای واگذاری امتیازات گسترده هسته ای به حالت تعلیق درآمد، اما با توجه به سابقه دشمن و اقدامات گذشته و حال آن، نباید وضعیت روز اجرا را پایدار تلقی کرد؛ باید از فرصت پیش آمده برای پر کردن خلاءهایی که دشمن سابقا از طریق آنها به ما ضربه زد، نهایت بهره را برد.