به گزارش خبرگزاری بسیج، اروپاگردی روحانی تمام شد؛ او ایتالیا و فرانسه را به عنوان نخستین مقاصد تور پسابرجامی انتخاب کرد تا نشان دهد چقدر برای اروپاییها دلتنگ است! در این سفر روحانی را علاوه بر تقریباً تمام مقامات ریز و درشت کابینه، آن طور که ادعا میشد یک هیأت از فعالان بخش خصوصی همراهی میکرد. حرکتی که تلاش داشت تا فلسفهی مسافرت به قارهی سبز را بیش از پیش اقتصادی نشان دهد. سفر روحانی اگرچه برای مردم نان نداشت، اما نانِ توتال و ایرباس و پژوی فرانسویها را حسابی توی توی روغن کرد! اما روحانی چه کرد؟ آیا توانست آنطور که تبلیغات میشد لقمهی دندانگیری برای اقتصاد نا بهسامان مملکت صید کند؟ و بالأخره در این قشونکِشی تجاری، چه کسی شیر شد چه کسی روباه؟! این گزارش بنا دارد تنها به یکی از دستاوردهای چشمگیر اروپابازی آقای رییس جمهور بپردازد، یعنی باز کردن مجدد پای توتال به ایران!
آنچه روحانی کاسب شد
معلوم نیست از 34 سند ریز و درشتی که روی هم به امضا رسید دقیقاً چه انتفاع روشنی عاید مردم و سفرههاشان خواهد شد؟ اسنادی که 14 تا از آنها در رُم و مابقی در فرانسه امضا شدند و بنابر اخبار روی هم بیش از 55 میلیارد دلار ارزش داشتند. اما در میان خیل پُرشمار انواع و اقسام یادداشتهای همکاری و تفاهمات دوجانبه ای که خیلی کُلی و بهصورت بیشتر تشریفاتی بین مقامات طرفین منعقد شد، آنچه از همه بیشتر به چشم آمد قراردادهایی بود که در فرانسه امضا شد. جایی که روحانی سخاوتمندانه برای پژوی ورشکسته آغوش باز کرد. طیارههای غول پیکر ایرباس را که روی دستشان باد کرده بود، خرید و پای توتال را که در واپسین سالهای حضورش در میادین نفتی ایران به جرم پرداخت رشوه در یک دادگاه امریکایی به پرداخت 398000000 دلار محکوم شده بود، دوباره به مملکت گشود.
سر و کله توتال از کجا پیدا شد؟
مصدق که سرنگون شد، شاه پای «کنسرسیوم» را به میان کشید، قراردادی که همه چیز را به دوران پیش از ملی شدن نفت میبُرد. اطراف اجنبی آن معاهده اگرچه ظاهراً ملی شدن صنعت نفت را پذیرفته بودند، اما عملاً با برکناری مصدق و پیش کشیدن قرارداد کنسرسیوم، نفت ایران را دوباره تصاحب کردند. «توتال» یک پای ماجرا بود! شرکت فرانسوی آن روزها چه از سرنگونی مصدق چه از سفره ای که شاه برایش پهن کرد، حسابی منتفع شد؛ بر اساس کنسرسیوم توتال تا 25 سال 6 درصد از عایدات فروش نفت ایران را صاحب شده بود.
خدمات متقابل توتال و آقازاده نفتی!
انقلاب 57 اما بساط ویژه خواری و غارت سرمایههای مردم ایران را جمع کرد. نفت واقعاً ملی شد و توتال و دیگر رفقای چپاولگرشان در کنسرسیوم چاره ای جز تَرک ایران نداشتند. با این همه در اواخر دولت دوم هاشمی رفسنجانی بار دیگر پای این شرکت بدنام فرانسوی به ایران گشوده شد. قرارداد مشکوکی که در سال 1374 با پرداخت رشوهی کلانی به «مرد با نفوذ» آن روزهای صنعت نفت پا گرفت، از نوع بیع متقابل بود. طبق سند زیر، وزارت دادگستری آمریکا طی بیانیه ای در تاریخ 29 می 2013 (8 خرداد 1392) اعلام کرد توتال، 16 میلیون دلار رشوه در سال 1995 تحت عنوان ارائه «خدمات مشاوره» و برای همکاری با شرکت ملی نفت ایران در بهرهبرداری از میدانهای نفتی سیری A و E پرداخت کرده است. توضیح آنکه توتال اگرچه فرانسوی است، اما به دلیل حضور در بورس نیویورک لاجَرم تابع قوانین ایالات متحده نیز هست.
اواخر دهه هفتاد بود که باز هم سر و کلهی توتالیها پیدا شد. آنها این بار برای توسعهی فاز یازدهم پارس جنوبی دندان تیز کردند؛ قرار بود یک کارخانه 10 میلیون تُنی برای تولید LNG در آنجا بسازند. این بار هم پای آقازادهی مشهور نفتی در میان بود. او برای جوش دادن این معامله این بار بیش از 44 میلیون دلار رشوه به جیب زد! همان سند وزارت دادگستری امریکا پرداخت 44 میلیون دلار رشوه را از سوی این شرکت فرانسوی در سال 1997 تأیید میکند. سند دیگری که در این رابطه وجود دارد، بیانیه شرکت توتال پیرو بیانیه وزارت دادگستری آمریکاست. توتال در این بیانیه، توافق با آمریکا برای پرداخت 398.2 میلیون دلار جریمه بابت اتهامات مربوط به رشوهدهی به مقامات ایرانی در رابطه با پروژههای نفت و گاز را تائید کرد.
عقد این تفاهمنامه و انجام مطالعات مهندسی همزمان با افزایش فشارهای غربیها به بهانهی فعالیتهای صلح آمیز هستهای ایران بود. طی سال های 1385 تا 1387 شرکت نفتی توتال به بهانه افزایش قیمت جهانی فولاد و در پی آن بالا رفتن هزینههای پروژه، در اجرای عملیات توسعه ای فاز 11 تعلل کرد و در نهایت از ایران خارج شد. بعد از آنکه توتال دستان مدیران وقت وزارتخانه را لای پوست گردو گذاشت تا همین امروز، سرانجام فاز یازدهم پارس جنوبی همچنان در هاله ای از ابهام است. توتال وقتکُشی کرد، رشوه داد، جیبهایش را پر کرد و رفت! روحانی اما دست بَردار نیست! بازگرداندن آنها به مملکت یکی از کارویژههای اروپاگردی روحانی بود!
روحانی از چه چیزی ذوقزده است؟!
اصلاً آیا صنعت نفت و گاز برای توسعه و پیشبرد انواع پروژهها نیازی به حضور اجانب دارد؟ آن هم کسانی مثل توتال که دوسیهی سالهای حضورشان در این کشور از هرچه کودتا و رشوه و آقازاده پَروری است، پُر است! به نظر میرسد گره زدن زلف پیشرفت نفت و گاز به زلف امثال توتال، بیشتر از آنکه ناشی از نیازهای واقعی کشور باشد، از آن ژستهای پوپولیستی است که روحانی و دولتش در گرفتن آنها راستی استادند!
توتال کودتا به راه انداخت، رشوه پرداخت، وقتکُشی کرد، و درست در روزگاری که باید بود، رفت و باز هم طلبکار بود! با این همه روحانی برای توسعهی صنعت نفت و گاز کشور انگار شریکی بهتر از آنها نمیتوانست پیدا کند. روحانی ذوق زده است؛ احتمالاً از اینکه دوباره پای این مفسدین اقتصادی را به مملکت گشوده است!