به گزارش خبرگزاری بسیج، مسعود میرکاظمی عضو کمیسیون انرژی مجلس و وزیر اسبق نفت به جوانب نفوذ اقتصادی، دلایل کاهش نفت، جریمههای نفتی و... پرداخته است. متن این گفتوگو به شرح ذیل است:
از اقتصاد شروع کنیم؛ چقدر مشکلات جاری معیشتی مردم را متأثر از تحریم و توطئههای خارجی و چقدر از آن را متوجه سومدیریت میدانید؟
اجازه بدهید من قدری پیرامون ماجرای نفوذ اقتصادی صحبت کنم. از بعد از فتنه ۸۸، آمریکاییها سناریوی «نفوذ» را شروع کردند. آنها به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند با تحریم کاری از پیش ببرند. بنابراین یک کار جمعی را آغاز کردند و بسته کاملی از برنامههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی که میتوانست تسلط آنان بر جمهوری اسلامی ایران را تضمین کند، طراحی کردند؛ به ویژه در حوزه اقتصاد.
الان شما میبینید دولت به طرز عجیبی اطلاعات اقتصادی را محرمانه کرده و در اختیار مردم و حتی مجلس قرار نمیدهد. با وجود اینکه تبلیغات زیادی شده بود که در پسابرجام مشکلات حل میشود، اما رشد اقتصادی منفی است. مرکز آمار ایران و بانک مرکزی اطلاعاتی نمیدهند، در صورتی که قانون «انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات» دولت را موظف میکند که اطلاعات را در اختیار مردم قرار دهد. این اطلاعات هیچ وقت محرمانه و سری نیستند. مثل کرسنت نیست که بتوان آن را امنیتی کرد! موضوع رشد اقتصادی و حجم نقدینگی و تورم و بحث تولید در حوزه های مختلف است که باید منتشر شود. مدتی است وزارت صنعت هم آمار تولیدش را برداشته، این آمار باید ماهانه منتشر شود. ولی چون منفی است اعلام نمیشود. اینها نمیخواهند مردم متوجه شوند؛ به دلایل انتخاباتی!
اکنون میبینیم اولاً رشد اقتصادی به شدت تحت تاثیر است و منفی شده است. دو سال و نیم است که بازار را معطل برجام کردند. هر چند تمام دلسوزان و صاحب نظران اقتصادی اعلام کردند که تحریمها تنها ۲۰ درصد تاثیر دارد و ۸۰ درصد را برای ۲۰ درصد رها نکنید! با این همه دولتیها به گونهای رفتار میکنند که گویی تمام مشکلات برای این است که ارتباطمان را با آمریکا قطع کردهایم.
چقدر برجام را در تشدید این رکود موثر میدانید؟
بله قطعاً مؤثر بوده. بیشتر فعالان اقتصادی میگفتند ما سرمایهگذاری نمیکنیم. فکر میکردند بعد از برجام دلار هزار تومان میشود! این در ذهن فعالین اقتصادی بود. مگر غیر از این است که تبلیغات دولت میگفت دست نگه دارید؟! بازار مسکن چرا تا این اندازه دچار رکود شده است؟ همه اینها مربوط به انتظارات کاذبی است که در واقع سرابی بیش نبود. اگر هم واقعیت داشت تنها ۲۰ درصد تاثیرگذار بود و بقیه مشکلات اقتصادی مردم متأثر از عوامل ساختاری و ضعف مدیریتی است. دولتیها تازه بعد از برجام میگویند این معاهده روی رشد اقتصادی تاثیری ندارد! سوال این است که پس چرا ما هسته ای را تعطیل کردیم؟ سه دهه تلاش را تعطیل کردیم؟ امروز تنها ماکتی از هسته ای باقی مانده است. نمیتوانیم خودمان را گول بزنیم؛ امروز چه چیزی از هسته ای باقی مانده است؟
«نفوذ اقتصادی» به آدمهایی که در ساختار مجلس و دولت هستند ارتباط مستقیم دارد؛ از آن طرف تهدیدهای آمریکا بیشتر شده و تحریمهایی هم بعد از برجام وضع کردند. شما کافی است سخنان مسئولین آمریکا و اروپا را دنبال کنید؛ صریحاً میگویند تحریمها را بر نمیداریم که اقتصاد ایران شکوفا شود.
آقای روحانی خودشان در کتاب خاطراتشان ذکر کردند که طرف مقابل میگفت: «مشکل ما با شما هسته ای نیست!» شما بدانید که آنها تحریمها را ادامه خواهند داد. امروز به استناد مدارکی که وجود دارد معلوم است بحث، بحث انتخابات است. آنها میخواهند به دولت و اصلاحطلبان در انتخابات کمک کنند. این جای تاسف دارد که دوستان در این باره سکوت میکنند و میپذیرند.
تأثیر انتخاب افراد شایسته برای مجلس را روی مسأله امنیت ملی چطور ارزیابی میکنید؟
دشمن دارد سناریوی تغییر رفتار نظام را دنبال میکند و نیاز است از یک طرف مدخلی برای «نفوذ» در ایران باز کند، و از طرف دیگر با افزودن فشارهای بیرونی، وضعیت اقتصادی ایران را به مرور به جایی برساند که کشور چاره ای جز تسلیم در برابر آمریکا نداشته باشد. قطعاً عدهای در داخل دانسته یا ندانسته کمک میکنند. چرا اطلاعات اقتصادی ما پنهان میشود؟ آیا به همین خاطر نیست؟! درست مثل ماجرای قبول قطعنامه! شما مواضع امام را در آن ایام مطالعه کنید. امام یک دفعه تصمیم میگیرند قطع نامه را بپذیرند و جام زهر را بنوشند.
امروز کسانی که بزک کردن آمریکا و تحریف صحبتهای امام را با تعریف خاطرات دنبال میکنند در همین سناریو تعریف می شوند. چون فهمیدند با حمله مستقیم به ایران جواب نمیگیرند و باید از داخل نظام اقدام کنند. با ترویج غربزدگی بگویند غرب خوب است و راهی جز وصل شدن به غرب برای حل مشکلات اقتصادی نیست. باید بررسی کرد؛ شما ببینید در کدام حوزهها موفق بودیم؟ حوزههایی که به غرب وصل شدیم یا حوزههایی که بر اساس اقتصاد مقاومتی شکل گرفتهاند؟! در حوزه هوافضا آیا فناوری به ما دادند؟ بچههای جوان دانشمند انقلابی با اعتماد به نفس و توکل به خدا رتبه جهانی کسب کردند. یا در بحث صنایع دفاعی و سد و نفت و گاز و...؛ از زمانی توانستیم نیروگاه بسازیم که «زیمنس» تحریم را آغاز کرد. این یک کار جهادگونه و بروننگری عالمانه بود و با پذیرفتن استعمار فرق میکند. ایران از لحاظ دانش و نیروی انسانی توانمند است. ما ذخایر عظیمی در کشور داریم. مصر سرآمد کشورهایی بود که به غرب وصل شدند؛ نوکر آمریکا بود. چقدر موفق شد؟! چقدر توانست کشورش را احیا کند؟!
کسانی که فرهنگ وابستگی به غرب را در کشور جا می اندازند، دانسته یا ندانسته در سناریوی «نفوذ» بازی میکنند. شما دیدید که یکی از این وزرا میگفت مدیر وارد کنیم. رشد اقتصادی رها است! دولت برای کنترل اقتصاد کشور برنامه ندارد و همه امیدش را به مذاکره بسته و آمال و آرزوهای خود را به عنوان عملکرد مطرح میکند! امسال رشد اقتصادی منفی است، حجم نقدینگی افزایش یافته و قوانین مصوب مجلس روی زمین ماندند.
«اقتصاد مقاومتی» جنگ ارادهها است! وقتی شما اعتقادی به این ندارید و همه آمال و آرزوهایتان آن طرف است، چطور میتوانید مشکلات را حل کنید؟! امروز طبق گزارش دولت بیش از 400 هزار میلیارد به حجم نقدینگی اضافه شده که با هشت سال دولت قبل برابری میکند، ظاهراً حجم کل نقدینگی در حال خاضر بالای 900 هزار میلیارد است! یعنی این پولها کجا رفته؟ در حمایت از تولید؟ آیا به عمرانی و توسعه پرداختند؟ از آن طرف هزینه جاری را ببینید: بودجه جاری در پایان دولت قبل 89 هزار میلیارد بود. حالا دو برابر شده ظرف سه سال! و بعد میگوییم تورم را یک رقمی میکنیم! با علم اقتصاد جور در نمیاد. هیچ آدم صاحب نظر و کارشناسی قبول نمیکند. نمیتوانید بگویید نقدینگی اضافه شده و تورم کم شده، مگر اینکه اقتصاد را متوقف کنیم. یا مثلاً شما نرخ بیکاری را ببینید که افزایش یافته، آمار تعطیلی واحدهای صنعتی در این سالها افزایش یافته، چرا کسی توجه نمیکند؟!
آماری از سرمایهگذاری خارجی وجود دارد؟ حجم سرمایه گذاری خارجی در کشور چه قدر است؟
هیچ اتفاق نیفتاده! اگر بود قطعا دولت اعلام میکرد. عقد قرارداد برای سرمایه گذاری نداریم. این گزارشاتی که دولت میدهد عمدتاً «تفاهم نامه» است که با قرارداد فرق دارد. تفاهم بار اجرایی و حقوقی ندارد. شما تفاهم می کنید در آینده در مورد خرید و فروش قرارداد ببیندیم؛ امروز «تفاهم» را جای «قرارداد» مطرح می کنند و تمام این رفت و آمدها «شوی تبلیغاتی» است.
همین سناریو میخواهد مجلس و خبرگان را تحت تاثیر قرار دهند. چرا برخی بحث شورای رهبری را مطرح میکنند؟ و برخی می گویند خبرگان یعنی تعیین رهبر بعدی؟! همان طور که کلمه «تقلب» باری داشت که منجر به فتنه شد، امروز هم میخواهند یک مجلس خبرگان و شورای اسلامی درست کنند که مکمل سناریوهای «نفوذ» در ایران باشد.
آقای دکتر! برگردیم به اقتصاد؛ چرا دولت سعی دارد آمار و ارقام رشد اقتصادی را پنهان کند؟
به نظرم تضعیف اقتصاد ایران یک سناریو است. مثلاً موضوع تراز ارزی؛ ما در بودجه، تراز منابع و مصارف داریم. باید در این دوره به ارز توجه کنیم. از یک طرف به دلیل پایین آمدن قیمت نفت، دلارِ فروش میعانات گازی کاهش مییابد. یک بخشی از درآمدهای ارزی که به بازار ارز وارد میشد صادرات غیرنفتی بود، که اگر ریز شوید سه بخش دارد: بالای 55 درصد میعانات گازی و پتروشیمی است که متأثر از قیمت نفت است؛ که عرضه ارز حاصل از صادرات در اینها کاهش مییابد. سایرین به دلیل رکود اصلاً صادرات ندارند. در آینده این نگرانی جدی است که عرضه ارز از این حوزهها در کشور کم شود.
از آن طرف متاسفانه دولت یک بازی خطرناک را برای آغاز «هجمه واردات به ایران» و ایجاد تقاضاهای بیشتر برای ارز شروع کرده؛ غیر از این است؟! سفرهایی که رفتند کدام منجر به کار شد؟ هواپیما برگشت ارزی ندارد، یا ال سی که میخواهد باز شود، هنوز باز نشده؛ پولهای نفتی که قرار بود برگردد هنوز عمل نمیشود. در نظر بگیرید به این ترتیب با سیاستگزاری دولت «تقاضا» افزایش یابد، از طرفی عرضهی ارز کاهش یابد؛ به این ترتیب «جهش ارزی» اتفاق خواهد افتاد، که به خاطر نقدینگی نهفته است. نقدینگی ایجاد شده، رکود، تورم و به هم خوردن تراز ارزی به مردم فشار خواهد آورد.
از طرف دیگر میگوییم بازرگان خارجی باشد، دفاتر بازرگانی کشور را توسعه میدهند! همان کاری که انگلستان میکرد. با توسعه شرکتها و دفاتر بازرگانی در ممالک مختلف شریان اقتصادی کشورهای مستعمره را در دست میگرفت. این مسایل نگران کننده است. میبینید: با کنار هم گذاشتن این تکههای پازل، معلوم میشود افرادی به دنبال مجلسی هستند که ساکت باشد و همراه دولت باشد، تا از لحاظ اقتصادی کشور را به نقطه ای برسانند که نظام را وادار به تغییرات کنند و بعدتر شورای رهبری تشکیل دهند. آنها به دنبال مجلسی هستند که از این حرکات حمایت کند تا بتوانند آن چیزی که موفق نشدند از طریق تهدید و حمله به نتیجه برسانند؛ از این طریق موفق شوند.
آنها به دنبال اضمحلال از درون هستند. در منطقه توقع دارند ایران دست از حمایت از حزب الله بردارد، اصلاً داعش را درست کردند تا ایران را شکست دهند.
انتخاب مردم در انتخابات مجلس چگونه میتواند امنیت ملی را تحت الشعاع قرار دهد؟ بعضیها این روزها شعار «نه به افراطیها» به راه انداختند!
این افراد همان کسانی هستند که میگفتند «نه غزه نه لبنان»! اینها ایرانی هم نیستند؛ وقتی تحلیل درستی از تهدیدهای ایران ندارند، وقتی راحت با سرویسهای بیگانه ارتباط میگیرند، وقتی گرا میدهند این تحریمها را تشدید کنید.
شما این افراد را «داعشیهای ایرانی» میدانید؟
به نظرم بدتر هستند! آنهایی که آگاهانه یا ناآگاهانه در زمین آمریکا بازی میکنند. جوانی که خانواده اش را میگذارد و به سوریه میرود برای دفاع از حرم اهل بیت، آیا خانواده اش را دوست ندارد؟! اتفاقا عِرق خانوادگی او بیشتر هم هست، ولی به دلیل آرمانها و ارزشها راهی دفاع از مرزهای امت اسلامی میشوند.
این روزها حساسیتی که در موضوع سوریه و تحولات منطقه در میان افکار عمومی وجود دارد، در هیچ برهه ای وجود نداشته. هیچ وقت تا این اندازه اخبار سوریه برای مردم مهم نبوده است؛ امروز پربازدیدترین اخبار سایتها سوریه است، انتخاب مردم و شکلگیری چه مجلسی میتواند تضمین کننده استمرار امنیت موجود باشد؟
اولاً باید پذیرفت اگر میخواهیم استقلال کشور را حفظ کنیم، و نیز پیشرفت و عدالت اجتماعی در گرو امنیت و برنامهریزی است. همان طور که رهبر انقلاب گفتند راه نجات کشور «اقتصاد مقاومتی» است. این بدین معنا نیست که درِ کشور را ببندیم، به این معناست که در کشور را باز کنیم و منتظر بیگانگان نباشیم! توقع دارید اروپاییها فناوری روزشان را به ما بدهند؟! روشن است: این که بعضی بگویند بنشینیم تا آنها به ما فناوری بدهند، غلط است.
در حوزه سیاست خارجه چطور؟ امروز شاهد هستیم مذاکرات محرمانه ای در خصوص سوریه مثلاً انجام میشود؛ یک مجلس مناسب چگونه میتواند روی این موارد نظارت داشته باشد؟
مجلس شورای اسلامی یک دستگاه نظارتکننده است. اگر مجلسی داشته باشید که اعتقادی به مسأله «نفوذ» نداشته باشد، اعتقادی به حمایت از حزب الله نداشته باشد، به دفاع در سوریه اعتقاد نداشته باشد، خدا نکند این فکر حاکم شود و ... مطمئناً امنیت آسیب جدی میبیند. ما امنیت امروز را مرهون نگاه ولایت فقیه هستیم.
فتنه 88 هزینههای جبران ناپذیری به کشور وارد کرد. کشور را اولاً تا لبه پرتگاه بردند، نزدیک بود تجزبه ایران رقم بخورد. در برنامههایشان بود که ما را وابسته کنند به آمریکا و کشور عقب مانده ای شویم. این مهم است افرادی سر کار بیایند که گول آمریکا را نخورند، دو تابعیتی نباشند که وقتی مجلس بحث دو تابعیتیها را مطرح میکند با کمک رئیس جمهور بخواهند از دستور کار خارج کنند. آیا در شرایط بحران این افراد به مملکت کمترین کمکی خواهند کرد؟!
شما وزیر نفت بودید، حرفهایی زده می شد که سربازان نفتی کنار روند تا ژنرالها بیایند. الان در دوران ژنرالها، شما پایین آمدن قیمت نفت را چقدر مرتبط به وزیر و سیاستهای دولت میدانید؟
یکی از عواملی که میتواند آمریکا را موفق کند این است که امید ملی را کاهش دهد. چون اقتصاد ما به نفت وابسته است، بالاخره قیمت نفت ما از صد و خرده ای دلار به زیر سی دلار رسید. بیایید یک بار مرور کنیم در همین مدتی که وزیر نفت سر کار آمده است، چگونه دیپلماسی انرژی در سطح منطقه و بین الملل را دنبال میکند؟ آیا در جهت منافع ملی ما است یا جهت گیری دیگری دارد؟
به محض روی کار آمدن دولت یازدهم اعلام کردند که به پاکستان گاز نمیدهیم! و شروع به جنجال کردند. وزیر پاکستان رسماً مقابله کرد و گفت این چه حرفی است؟ ما قرارداد رسمی داریم! از لحاظ استراتژیک خطی که به سمت پاکستان و هندوستان کشیده میشود، یعنی «خط صلح» یک ارتباط زنجیری بود که امنیت منطقه را تضمین میکرد؛ غیر از سود اقتصادی که داشت. در آینده حوزههای گازی که در پارس جنوبی قرار دارد، هر فازی 25 میلیون متر مکعب گاز خواهد داد و هر فازی 40 هزار بشکه میعانات گازی میدهد. آیا این گاز را خودمان به تنهایی میتوانیم مصرف می کنیم؟! روشن است که امکان پپذیر نیست و باید مازاد نیازمان را صادر کنیم. آیا آن حرکت دولت در قبال پاکستان یک حرکت منطبق با منافع ملی کشور بود؟ ما در کمیسیون آقای وزیر را خواستیم، گفتیم پاکستان سوخت مایع میخرد، چرا پیش داوری میکنید؟! شما به شرکتی مثل کرسنت که اصلا نمی تواند حتی یک اعتبار و ضمانت نامه بانکی 40 میلیونی دلاری بیاورد، اعتماد میکنید، اما به دولت پاکستان نه؟! الان و بعد از تعلل دولت، پاکستان با قطر یک قرارداد 25 ساله بسته است!
یا مثلاً بحث گاز روسیه؛ روسیه اعلام کرد اگر تحریمها جدی شود گاز اروپا را قطع میکند، ما یا باید در قبال این حرکت روسیه یا سکوت میکردیم، یا حمایت. اما وزیر نفت گفت ما گاز اروپا را جبران میکنیم! این باعث شد که روحانی در سفر به روسیه مجبور شود کلی صحبت کند تا بتواند این موضوع را جمع کند. یا در بحث تغییر مسیر گاز به اروپا؛ ما چند سال مقاومت کردیم که ترکیه گاز را از ما نخرد و بفروشد، که «هاب» و توزیع کننده گاز در منطقه شود. در واقع ترکیه تولیدی ندارد و میخواست به این ترتیب تصمیم گیرندهی گاز شود. ما فشار آوردیم، با یک روشهایی تهدید کردیم، مثلاً گفتیم از مسیر عراق میرویم؛ واقعاً هم مسیرهای دیگری را مطالعه کردیم. بالاخره ترکیه پذیرفت و مجوز انتقال گاز را صادر کرد. یک شرکت از ایران و یک شرکتی از ترکیه توافق کردند که سرمایهگذاری خصوصی کنند. آقای وزیر این را هم لغو کردند. که به دلیل محرمانه بودن اطلاعات معذورم جزییات بیشتری بدهم، اما جای سوال دارد که چرا این اتفاق میافتد؟ انشالله در موقع مناسب این را بیشتر باز خواهم کرد.
یا موضوع چینیها، آقایان تا روی کار آمدند چینیها را بیرون کردند. چرا؟ ما از روز اول گفتیم معطل این کشورهای اروپایی نشوید، متاسفانه امروز شاهد تعطیلی پروژهها هستیم. نفت و گاز پتروشیمی و پالایشگاه و توسعه گاز تعطیل شده است. چینیها شکایت میکنند که خسارت بگیرند؛ چون قرارداد دارند! کدام سیاست دیپلماسی ما این برخورد را دارد؟!
یا در موضوع افزایش تولید نفت در پسابرجام، ما در کمیسیون انرژی گفتیم اگر میخواهید افزایش تولید داشته باشید، چون همین الان دو و نیم میلیون بشکه مازاد عرضه است، صلاح نیست این حرف را علنی بزنید. بروید در اپک صحبت کنید و بعد تولید را آرام آرام افزایش دهید. اما برای آنکه بگویند دستاورد پسابرجام است اعلام رسمی کردند! که در قیمتها تاثیر گذاشت و باعث سقوط هرچه بیشتر قیمتها شد.
یا موضوع اخیر جریمه دیرکرد در صادرات گاز به ترکیه، جالب است ایشان ادله ای آورد و گفت این جریمه قرار بوده بیشتر باشد، معمولاً همین است! بعد گفت سال 89-90 این اتفاق افتاده، در حالی که در 89-90 ما دو بار ترکیه را جریمه کردیم! و حدود یک میلیارد و 300 میلیون دلار رقمش بود. ولی ترکیه یک بار جریمه کرد که سال 86 و در زمان وزارت نوذری بود. ولی چون زمان ایشان بوده نمیخواهد بگویند. بهرحال دفاع ناقص دوستان در دادگاه باعث شد جریمه شویم.
یا در کرسنت؛ قرار بود دوستان موضوع را دو هفته ای حل کنند! چی شد؟! علتش این بود که مسیر پرونده ای که تقریباً حل شده بود را در تضادی قرار دادند که اگر میگفتند: فساد هست، باید آقایان محاکمه میشدند، اگر بر سر کار می آمدند معلوم بود کار سیاسی است. کرسنت اجرا نشد و این هزینه برای نظام بود. قبول کردند خود را تطهیر کنند و هزینه برای نظام بیاورند!
یا در موضوع دبیرکلی اپک، یک بار زمان اصلاحطلبان آقای مهندس زنگنه شرکت میکند. قیمتها در حال کاهش بود. کارشناسان به ایشان میگویند شما باید سیاسیت «حمایت از کاهش تولید» را اعلام کنید. چون مازاد عرضه است. ایشان در جلسه به عکس عمل میکند! کارشناسان نامه نوشتند که ما گفتیم کاهش تولید؛ اما در کمال تعجب ایشان به افزایش تولید رای داد!
"چندین سال دولت اصلاحات از درآمدهای نفتی بیبهره شد. شما خودتان خراب کردید! اگر در دولت احمدی نژاد نفت به 140 دلار رسید، ماحصل دیلپماسی درست بود. میگویند زمان احمدینژاد نفت گران بود. خوب این به دلیل مواضع دولت بود. بعضا با یک سخنرانی قیمت نفت افزایش پیدا میکرد."
در دوره جدید هم قرار بود اگر قیمت نفت به زیر صد دلار برسد، اعضای اپک جلسه اضطراری بگذارند. به محض اینکه قیمت به ۱۰۰ دلار نزدیک شد چند بار مصاحبه کردم که آقای وزیر نفت! درخواست جلسه اضطراری کنید! چون میدانستم نتیجه میدهد. آنجا همه نگاهشان به ایران است. متاسفانه این امر انجام نشد. در آن سال ایشان به محض ورود به وین با وزیر نفت عربستان جلسه برگزار کرد که این بزرگترین خطای وی بود. و بعد مصاحبه کرد و گفت ما و عربستان نظراتمان شبیه هم است! در حالی نگاه همه کشورهای اپک به ایران و تصمیم ایران بود. با این مدل که عربستان را ببینید و بعد پیام دهید، و بعد به بهانه غیرقابل قبول مقابله با شرکت نفت «شل» امریکا قیمت نفت را پایین بیاورید؛ هیچ کارشناس سطح پایینی این را قبول نمیکند. آمریکا در این کاهش قیمت خودش مشارکت کرد و ذخایرش را در بازار ریخت، و با سعودی همکاری کرد تا قیمت کاهش یابد. این سناریو برای کاهش قیمت نفت و فشار به کشورهای ایران و روسیه بود و در این پازل دولت ایران مثل عربستان عمل کرد. واقعا این چه دیپلماسی است؟!
یا موضوع واردات بنزین؛ به این بهانه که ریفرمت پتروشیمی آلوده است آن کار جهادی را که به آمریکا سیلی زده بود و توانسته بود تحریم را دور بزدند، کنار گذاشتند. و آن سیلی را برگردانند! اول این کار ارزشی نفت را زیر سوال بردند، که هم کمیسیون انرژی هم کمیسیون اصل 90 و کمیسیون بهداشت و درمان، بحث اینان را رد کردند. رفیرمت پتروشمی نوری به مراتب از 50 میلیون لیتر تولید پالایشگاه ما بهتر است! این را تعطیل کردند، رفتند بنزین وارد کردند، «پاتیلی»! یورو 4 اصلاً در سطح بازار نیست! دلال هایی وارد شدند که شبهه ورود پولهای کثیف در انتخابات مجلس شورای اسلامی را ایجاد میکرد.
حتی بعد از تحویل بنزین به ایران می بینیم این افراد پول اضافه تر به اسم تحریم گرفتند! همه دلال ایرانی هستند! باید خیلی چیزها روشن شود. الان یک سال است ریفرمیت پتروشیمی را دوباره دارند می گیرند؛ این رفرمیت فقط در جنوب توزیع میشد. همه را تعطیل کردند. یک کار جهادی را زیر سوال بردند. و نکته مهم این است که در آینده پاشنه آشیل برای این که دوباره تحریم بنزین شویم آماده کردند. روز به روز با حذف سهمیه کارت مصرف بنزین ما بالاتر میرود؛ خطر واردات و خطر تحریم مجدد جمهوری اسلامی ایران وجود دارد.
این مسائل خیلی مهم است، اینها اتفاقی نیست! سوال اساسی این است: سیاستهای نفتی دولت را چه کسی ارائه میکند؟!
هیچ وقت قطر و کویت و امارات و عربستان جرات نمیکردند به ایران بگویند بالای چشمت ابروست؛ حالا آوازهخوان زن اماراتی ایران را تهدید میکند!
قرار است اقتصاد ما را به نقطه ای برسانند که نتوانیم تکان بخوریم! چرا شاخصهای اقتصادی را پنهان میکنند؟! چرا درآمد نفتی ما پایین می آید؟! هم اوباما هم وزیر خارجهشان مصاحبه کردند که با بنزین ایران را پای میز مذاکره میبریم! ما باید وابستگی به درآمدهای نفتی را کاهش دهیم، ولی درآمدهای نفتی از دولت قبل بیشتر بوده است. متوسط فروش در آذر ماه در دولت قبل 79 دلار بوده، در این دولت 78.8 دهم بوده؛ البته یورویی حساب کنیم متوسط قیمت نفت بیشتر شده، این در حالی است که قدرت دلار بیشتر شده است. دولت روحانی دولت ورشکسته تحویل دولت بعدی می دهد.