مقتدایی؛ چرا بد - چرا خوب؟
مقتدایی بازی را خوب بلد بود، یکی دو بار سر لج بازیهایش با مدیران ارشد دولتی درگیر شد و بعد از آن اعلام کرد که خودش را کمتر از یک وزیر نمیداند. قبل از فرا رسیدن دور دهم انتخابات مجلس عبدالحسن مقتدایی به شورای نگهبان تاخت و رد صلاحیتها را مشابه تقلب قلمداد کرد. این لحن و این موضع آنقدر بد بود که وزیر کشور چند ساعت بعد از آن بگوید: از همه استانداران خواهش میکنم که متوجه جایگاه حاکمیتی خود باشند و اظهارنظرهایشان ورای قانون و احساس مسئولیت نباشد.
چند باری اصلاح طلبان خوزستانی شایعه استعفای مقتدایی از سمت استانداری خوزستان را مطرح کردند اما استاندار ماند و رو در روی تندروهای اصلاح طلب قرار گرفت. گرچه مقتدایی جزو اصلاح طلبان تندروی دهه ۷۰ بود اما جدیدترین ورژن مقتدایی در دهه ۹۰ آمده بود که کمی از سیاست زدگی استان را رفع کند و همه توانش را برای توانمند کردن آموزش و پرورش و گردشگری آبی گذاشت.
تلاشهای استاندار خوزستان در عرصه آموزش و پرورش و پروژههای گردشگری آبی قابل تقدیر است اما استاندار خوزستان هیچ گاه نتوانست ثمری از این تلاشها بگیرد و در پروژه ساحل سازی کارها را بیش از اینکه به صورت قانونی انجام دهد، کارها را با لجبازی خود پیش برد. همان لجبازی که مقتدایی را رو در روی مسئولان مناطق آزاد کشور و وزیر صنعت، معدن و تجارت قرار داد.
اما کمکم بهار مقتدایی در حال خزان بود، اصلاح طلبان تندرو یا همان مشارکتیهای دهه ۷۰ در انتخابات مجلس نتوانستند موفقیتی کسب کنند و با اینکه در حوزه ایذه و باغملک دست به دامن کاندیدای ائتلاف اصولگرایان شدند و در بهبهان از یک اصلاح طلب تمام عیار حمایت کردند اما در هر دو حوزه شکست خوردند و از ۱۸ کرسی خوزستان فقط ۳ نفر از لیست اولیه امید توانستند اعتماد مردم را جذب کنند. این شکست سنگین اصلاح طلبان را برآن داشت که با لابی زدن مقتدایی را برکنار کنند تا بتوانند شکست در انتخابات را جبران کنند.
اما اخبار عزل و استعفای مقتدایی از کجا آب میخورد؟ مقتدایی با اینکه با چهرهای فراجناحی به عمل آمد؛ اما در حقیقت برخی از همان تندروها را به عنوان مشاور برگزید و به وسیله همین مشاوران گزیده شد.
مقتدایی بازی را بلد بود؛ در عرض چندین ساعت طوفانی به پا کرد و ۱۶ نفر از مدیران استانداری و فرمانداریها را جا به جا کرد. مقتدایی آنقدر سریع عمل کرد که در حین تغییر آن مدیر، مدیر جدید را معارفه میکرد تا کسی فرصت بر هم زدن بازیاش را نداشته باشد.
معاون سیاسی وزیر کشور بعد از آغاز بازی توسط مقتدایی تغییرات در استانداری خوزستان را امری عادی قلمداد کرد و این تغییرات را جزو اختیارات مقتدایی اعلام کرد. محمدحسین مقیمی این تغییرات را بدون مشورت وزارت کشور دانست و با گفتن تا پایان دولت ممکن است تغییر و جابهجایی داشته باشیم و تغییر استانداران و مدیران همیشه در دستور کار وزارت کشور است، برای استاندار خوزستان خط و نشان کشید که باید بازی تمام شود.
چند ساعت بعد از اظهارات مقیمی در ۲۰ اردیبهشت، عبدالرضا رحمانی فضلی نامهای تحت عنوان قبول استعفای مقتدایی امضا میکند، این نامه تا ۲۱ اردیبهشت رسانهای نمیشود. عبدالحسن مقتدایی، استاندار خوزستان در این روز رسانهها را برای حضور در نشست خبری دعوت میکند اما درست در ساعتی که قرار بود نشست برگزار شود، خبر استعفای مقتدایی رسانهای شد و حراست از ورود خبرنگاران به استانداری خوزستان امتناع کرد.
در همان ساعات ابتدایی صبح مقیمی وارد اهواز میشود و در مراسم تودیع معارفه استاندار خوزستان شرکت میکند؛ بنا به برخی از اخبار منتشر شده مقتدایی در این مراسم به معاون وزیر کشور میگوید که «من استعفا ندادم».
بعد از انتشار خبر استعفای مقتدایی برخی از رسانهها خبر از «عزل» مقتدایی منتشر کردند. خبری که با گفتوگوی جمال درویش، مشاور وی تقویت شد. مشاور سابق استاندار معزول خوزستان میگوید: سنگ بنای مخالفت با مقتدایی از روز معارفه شروع شد. درست در روز معارفه، مقتدایی به عنوان استاندار خوزستان، او همانند یک منتقد دولت، پشت تریبون رفت و گویا رهبر یک حزب مخالف دولت بود و گفت چرا باید آب کارون را ببرند و با لحن انتقادی صحبت کرد و بعد از آن هم مردم پای کار آمدند و بحث زنجیره انسانی کنار کارون شکل گرفت و نهایتاً جلسات متعددی برگزار شد که به نحوی جلو انتقال آب کارون گرفته شد.
بعد از انتشار این صحبتها برخی از رسانهها و فعالان سیاسی اصلاح طلب خوزستانی، برای اتمام دوران پدرخواندگی شورای شکست خورده سیاست گذاری اصلاح طلبان وارد عمل شدند و مقتدایی را به اندازه یک قهرمان واقعی بزرگ کردند؛ قهرمانی که مردم به خاطرش در انتخابات شرکت کردند و دولت برای انتقال آب کارون مجبور به عزل وی شد. قهرمانی که استان خوزستان را از فرش به عرش رساند و هزاران تمجید دیگر.
اما آیا واقعیت این است؟ آیا استان خوزستان در دوران مقتدایی توانست به جایگاه مطلوب خود برسد؟ مقتدایی کارهای خوبی را بر پایه غلط شروع کرد. طرح تردد خودروهای پلاک اروند آن طور که باید اجرا نشد و سود آن به جیب کشورهای خارجی رفت و سهم اقشار متوسط رو به پایین خوزستان «دور دور» بچه پولدارها در خیابانها بود.
طرح ساحل سازی کارون بدون مجوز زیست محیطی و با تعرض به حریم رودخانه اجرا شد و تاکنون به بهره برداری نرسیده است و همه دوران مقتدایی به لجبازی استاندار و مدیران ارشد دولت برای قدرت نمایی تبدیل شد.
در واقع مقتدایی بازی را طوری طراحی کرد که دولت با برکنار کردن او از سمت استانداری جامعه آراء خود را از دست میدهد و برای انتخابات دور دوازدهم ریاست جمهوری نباید حسابی به رأی مردم باز کند. بازی مقتدایی طوری طراحی شد که اکنون برخی از فعالان رسانهای همه بی مهری استاندار سابق خوزستان به رودخانه کارون را فراموش کردهاند و همه نواقص و لجبازیهای مقتدایی پشت بی تدبیری دولت پنهان شد.
بدون شک دولتیها با این تصمیم اشتباه بزرگی مرتکب شدند و استاندار جدید خوزستان تا پایان عمر دولت یازدهم دیگر هیچ اختیاری ندارد و در حقیقت خواستههای مردمی از طریق استاندار جدید پیگیری نمیشود. دولت با لغو احکام مقتدایی برای مدیران ستادی و فرمانداران نشان داد که دلیل برکناری مقتدایی چیست.