سخن از یکی از چهرههای ماندگار اسلام و انقلاب است؛ شخصیتی که حضرت امام به دانش او امید بسته بود و البته با شهادت خویش، بهرهها به اسلام و انقلاب رساند.
به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، نام او در بین یاران امام (ره) و چهرههای ماندگار تاریخ انقلاب اسلامی، آنچنان ظهور و بروز دارد که یکی از مقبرههای صحن اصلی حرم مطهر کریمه اهل بیت (س) در قم، به نام او نامگذاری شده است: مقبره شهید مفتح.
محمد مفتح، متولد سال 1307 در همدان است. پدرش، حاج شیخ محمود مفتح از واعظان مشهور همدان بود که در ادبیات عرب و فارسی تبحر داشت و اشعار زیادی در مدح و منقبت و رثای اهل بیت سرود.
وی علاوه بر سخنوری و وعظ، در حوزه علمیه همدان هم به تدریس مشغول بود.
و اما محمد پس از فراگیری مقدمات علوم عربی، فقه و بخشی از منطق نزد پدر و استادان وقت حوزه علمیه همدان، در سن 15 سالگی به قم مهاجرت کرد تا پس از استقرار در مدرسه دارالشفاء، به تحصیل در حوزه علمیه حرم اهل بیت (ع) ادامه دهد و از محضر بزرگان آن روزگار بهره مند شود.
او پس از سپری کردن دروس سطح، عرفان و دروس خارج فقه و اصول را در نزد حضرت روح الله الموسوی الخمینی فراگرفت و البته مرید امام شد. وی همچنین در این ایام از محضر استادان دیگری هم مانند آیات بروجردی، حجت کوه کمرهای، محقق داماد، علامه طباطبایی، مرعشی نجفی و گلپایگانی هم استفادهها کرد.
او در کنار علوم حوزوی، به تحصیلات دانشگاهی هم روی آورد و به دریافت مدرک دکتری در رشته الهیات و معارف اسلامی نائل آمد. همچنین در فقه نیز آنچنان تبحری به دست آورد که عنوان باصلابت اجتهاد را برازنده خویش ساخت.
پس از آن، زندگی محمد مفتح با تدریس و تبلیغ همراه بود. او حتی در دبیرستان دین و دانش قم هم به تربیت دانش آموزان مشغول شد و اصلاً نمیپنداشت که مثلاً با مدرک دکتری و اجتهاد، درس دادن به دانش آموزان، کسر شأن اوست.
در همین ایام بود که او با همکاری حضرت آیتالله خامنهای و دکتر بهشتی و با هدف تقویت پیوند دانش آموزان، فرهنگیان و دانشجویان با روحانیون، اقدام به تأسیس کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان در قم کرد.
و اما مبارزات انقلابی مردم ایران که آغاز شد، شهید مفتح هم از همان ابتدا، به سیل خروشان ملت پیوست و ارادت همیشگی خود را به امام امت آشکارتر ساخت؛ مبارزاتی که به بارها دستگیری، بازجویی، ممنوعیت از منبر، شکنجه و تبعید انجامید.
او در ایام تبعید هم، از وعظ و ارشاد مردم غافل نبود و اندیشههای استاد و مرادش، امام خمینی را تبلیغ میکرد.
دکتر مفتح در شهرهای مختلفی از جمله آبادان، اهواز، خرمشهر، دزفول، اصفهان یزد، شیراز، کرمان، بندرعباس، زاهدان، همدان، کرمانشاه، ساری، بابل، املش، آمل، چالوس و مشهد، تلاشهای تبلیغی وسیعی داشت و با مردم در ارتباط بود.
از تلاشهای دیگر این شهید والامقام میتوان به تأسیس جلسات علمی اسلام شناسی اشاره کرد، جلساتی که البته باز هم توسط ساواک تعطیل شد.
دکتر مفتح با همکاری دکتر بهشتی، فعالیت تحقیقی دیگری را هم در قم آغاز کرد و با ترتیب دادن جلسات سخنرانی در مسجد رضوی قم، از استادانی مانند آیتالله مطهری خواست تا در این برنامه شرکت کنند و به حاضران رهنمود بدهند. در این جلسات تحقیقی، آیتالله محمدرضا مهدوی کنی و آیتالله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی شرکت داشتند و با استفاده از منابع اصیل اسلامی به تحقیقات ارزنده و عمیقی دست زده بودند که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، متاسفانه فرصت استمرار این کار مهم و حیاتی پیش نیامد.
دکتر مفتح البته در این ایام، در سنگر تألیف هم فعال بود که ترجمه تفسیر مجمع البیان، روش اندیشه، حاشیه بر اسفار ملاصدرا، حکمت الهی و نهج البلاغه، آیات اصول اعتقادی قرآن، نقش دانشمندان اسلام در پیشرفت علوم و ویژگیهای زعامت و رهبری، از جمله این آثار است.
او البته در این سالها، اجازه ورود به قم را نداشت و به همین دلیل بود که دعوت دانشکده الهیات را برای تدریس مغتنم شمرد و در تهران سکنی گزید.
وی این افتخار را یافت تا بیشتر در خدمت بزرگانی مانند آیتالله مطهری باشد.
اقامه جماعت در مسجد دانشگاه و حسینیه ارشاد، از دیگر فعالیتهای دکتر مفتح در آن ایام است که البته پس از تعطیل شدن حسینیه ارشاد توسط ساواک، اقامه جماعت ایشان در سال 1352 به مسجد جاوید منتقل شد.
مسجد جاوید هم یکسال بعد و در آذر ماه 1353، به دلیل سخنرانیهای افشاگرانه آیات خامنهای و مفتح، با هجوم ساواک رو به رو شد.
اکنون نوبت آن بود تا مسجد قبا به عنوان پایگاه انتخاب شود.
و اما اقامه باشکوه نماز عید فطر سال 1357 و استقبال کم نظیر مردم از این نماز در تپههای قیطریه، از دیگر نقاط عطف زندگی آیتالله مفتح است.
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و ورود رهبر کبیر انقلاب به کشور، آیتالله مفتح هم به عضویت کمیته استقبال از امام در آمد و پس از پیروزی انقلاب هم به حُکم امام، در شورای انقلاب عضویت یافت.
آخرین مسؤولیت وی، سرپرستی دانشکده الهیات و عضویت در شورای گسترش آموزش عالی کشور بود.
استاد مفتح سرانجام پس از عمری تلاش و جهاد مستمر و خستگی ناپذیر در راه اسلام و انقلاب، در مانند چنین روزی یعنی در بیست و هفتمین روز از آذر ماه سال 1358، به همراه دو پاسدار جان برکف، شهیدان جواد بهمنی و اصغر نعمتی، هنگام ورود به دانشکده الهیات، توسط عناصر منحرف گروهک فرقان هدف گلوله قرار گرفت و به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
پیکر مطهر وی پس از برپایی مراسم باشکوه تشییع، در صحن مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) به خاک سپرده شد و البته امام امت هم پیامی درباره شهادت آن چهره ماندگار، منتشر فرمودند:
«بسم الله الرحمن الرحیم
انّا لله و انا الیه راجعون
آنگاه که منطق قرآن آن است که ما از خداییم و به سوی او میرویم و مسیر اسلام بر شهادت در راه هدف است و اولیای خدا علیهم السلام شهادت را یکی از دیگری به ارث میبردند و جوانان متعهد ما، برای نیل شهادت در راه خدا درخواست دعا میکرده و میکنند؛ بدخواهان ما که از همه جا وامانده، دست به ترور وحشیانه میزنند، ما را از چه میترسانند؟
آمریکا خود را دلخوش میکند که با ایجاد رعب در دل ملت که سربازان قرآناند، میتواند وقفهای در مسیر حق و عقبگردی از جهاد مقدس در راه خدا ایجاد کند؛ غافل از اینکه ترس از مرگ برای کسانی است که دنیا را مقر خود قرار داده و از قرارگاه ابدی و جوار رحمت ایزدی بی خبرند.
اینان از کوردلی، صحنههای شورانگیز ملت عزیز و شجاع ما را در هر شهادتی، پس از شهادتی که در پیش چشمان خیرهی آنان منعکس است، نمیبینند.
«صُمّ بُکم عُمی فَهُم لا یَعقِلُون»؛ اینان میبینند که هزار و 300 سال بیشتر از صحنه حماسه آفرین کربلا میگذرد و هنوز خون شهیدان ما در جوش و ملت عزیز ما در حماسه و خروش است.
جناب حجت الاسلام دانشمند محترم آقای مفتح و دو نفر پاسداران عزیز اسلام رحمت الله علیهم به فیض شهادت رسیدند و به بارگاه ابدیت بار یافتند و در دل ملت و جوانان آگاه ما حماسه آفریدند و آتش نهضت اسلامی را افروخته تر و جنبش قیام ملت را متحرک تر کردند. خدایشان در جوار رحمت واسعهی خود بپذیرد و از نور عظمت خود بهره دهد.
امید بود از دانش استاد محترم و از زبان علم او بهرهها برای اسلام و پیشرفت نهضت برداشته شود و امید است، از شهادت امثال ایشان بهرهها برداریم.
من شهادت را بر این مردان برومند اسلام تبریک و به بازماندگان آنان و ملت اسلام تسلیت میدهم.
سلام بر شهیدان راه حق
روح الله الموسوی الخمینی.» عاش سعیدا و مات حمیدا.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار