نقد فیلم سینمایی"ایتالیا ایتالیا" ساخته کاوه صباغ زاد
تلاش ایتالیایی برای حفظ زندگی زناشویی!
حامد کمیلی و سارا بهرامی که هر دو بازیگران پر انرژی محسوب می شوند،نقششان را باور پذیر در آورده اند. البته ناگفته نماند که در داستان فیلم تمام کاسه کوزه های اختلافات زناشویی بر سر بهانه های واهی و در یک کلام زیاده خواهی های زن شکسته می شود!
به گزارش سرویس بسیج جامعه زنان خبرگزاری بسیج، گالیا توانگر خبرنگار و متنقد سینمایی حاضر
در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر در نقد فیلم سینمایی با تماشای فیلم
سینمایی"ایتالیا ایتالیا" ساخته کاوه صباغ زاد آورده است: حامد
کمیلی و سارا بهرامی که هر دو بازیگران پر انرژی محسوب می شوند،نقششان را
باور پذیر در آورده اند. البته ناگفته نماند که در داستان فیلم تمام کاسه
کوزه های اختلافات زناشویی بر سر بهانه های واهی و در یک کلام زیاده خواهی
های زن شکسته می شود. آنچنان که شخصیت برفا( سارا بهرامی) به حدی در اختلاف
افکنی های زناشویی خود رای به نظر می رسد که اساسا نمی توان دریافت که چرا
چنین می کند؟ تنها شاهد این هستیم که چطور هر روزبیشتر از قبل ازهمسر خود
بی دلیل دور شده و نفرتش را به دل می گیرد.دلیل قانع کننده ای پشت نفرت
"برفا" نمی یابیم.
کارگردان: کاوه صباغ زاده
نویسندگان:احمد رفیع زاده، مرتضی علی عباس میرزاییتهیه کننده: مهدی صباغ زادهبازیگران: حامد کمیلی، سارا بهرامی، فرید سجادی حسینی، همایون ارشادی، رضا سخایی، جهانگیر میرشکاری، ناصر سجادی حسینی، دانش اقباشاوی، فائزه علوی، آنا مهر اخلاقی، علی ملاقی پولی، حسن زاهدی، علی جناب، درنا مدنی، پریناز کنگاوری، آیدا اورنگ، مهدی فهیمی، سپیده راستی فر و رضا کوهستانی
خلاصه فیلم: من دوستت دارم و این به تو هیچ ربطی نداره!
نقد فیلم:
کاوه صباغ زاده کارگردان فیلم اولی ست که با فیلم "ایتالیا ایتالیا" در
بخش مسابقه سی و پنجمین جشنواره فیلم فجرشرکت دارد.وی صراحتا در نشست خبری
فیلمش می گوید:« شاید دلیل اینکه این فیلم سینمایی که قرار بود به عنوان
کاراولم یک فیلم تلخ باشد،تبدیل به یک اثر موزیکال شد، فشارهایی بود که به
عنوان یک فیلم اولی بر من وارد شد و خودش را به شکل طنزگونهای نمایان
کرد.در واقع قرار نبود این اثر طنز شود.»
فیلم
آنچنان که خود کارگردان نیز بازگو کرده یک درام سرگرم کننده است که در
ژانرموزیکال ،کمدی و فانتزی می گنجد؛هرچند در نیمه اول فیلم این ادعا بیشتر
محقق شده است و با یک پایان تلخ ،آب خوش از گلوی مخاطب اهل تفنن پایین نمی
رود.
باید
به فیلمساز جوان کاوه صباغ زاده گفت که وی اگر با همان ریتم موزیکال، کمدی
وفانتزی"ایتالیا ایتالیا" را به پیش می برد،مطمئنا بر اشتیاق مخاطب به
تماشای فیلم برای سپری کردن اوقات فراغت بیشتر می شد و در گیشه هم می
توانست موفق تر باشد.
موسیقی
ایتالیایی،موتور سواری با موتور مارک ایتالیایی،ژست های مانکنی،زبان
ایتالیایی جاری و حتی پوستر تبلیغاتی متفاوت فیلم که چندی در اخبار حرف و
حدیث های گذر ازممیزی اش بر سر زبان ها بود،اگر چه مارک سفارشی سازی از سوی
سفارت را به بدنه فیلم سنجاق کرده است،اما در کل برای مخاطب فضای جدیدی را
در فیلم ایرانی نمایش می دهد که تازگی دارد.
با
این حال همانطور که پیشتر گفتم اصلی ترین مشکل "ایتالیا ایتالیا" این است
که به ریتم ابتدایی فیلم وفادار نمانده وفضا بین ژانر طنز وجدی -آنهم از
نوع تلخ- پاسکاری شده است.در ایتالیا ایتالیا کنایه هایی هم به مشکلات فیلم
سازی زده می شود.در واقع فیلم از عاشقانه به جلد اجتماعی-انتقادی فرو رفته
و سپس به ورطه بیان مشکلات خانوادگی از قبیل دعواهای زوجین و مقوله خیانت و
نفرت در می افتد.این ناهماهنگی تا آنجا به پیش می رود که نفس اشتیاق مخاطب
گرفته می شود.
حامد
کمیلی و سارا بهرامی که هر دو بازیگران پر انرژی محسوب می شوند،نقششان را
باور پذیر در آورده اند.البته ناگفته نماند که درداستان فیلم تمام کاسه
کوزه های اختلافات زناشویی بر سر بهانه های واهی و در یک کلام زیاده خواهی
های زن شکسته می شود.آنچنان که شخصیت برفا( سارا بهرامی) به حدی در اختلاف
افکنی های زناشویی خود رای به نظر می رسد که اساسا نمی توان دریافت که چرا
چنین می کند؟ تنها شاهد این هستیم که چطور هر روزبیشتر از قبل ازهمسر خود
بی دلیل دور شده و نفرتش را به دل می گیرد.دلیل قانع کننده ای پشت نفرت
"برفا" نمی یابیم.در مقابل شخصیت همسر وی سراسر روشن و در خوبی اغراق آمیز
می نماید.
البته
ناگفته نماند دروجه دیگر دلایل اختلاف زوجین درمی یابیم که شخصیت نادر
شخصیتی رویایی و حساس است که تمام سال های زندگی اش در رویاهای ایتالیایی
خود غرق بوده و برفا در برابر او شخصیتی واقعگرایانه تر دارد؛لذا این دو
آبشان با هم در یک جوب نمی رود.ضمن اینکه درفیلم شاهد اشاره های زیر پوستی
به فراز و نشیب های سبک زندگی مدرن نیزهستیم که پر رنگ ترین آنها جابه
جایی نقش های مرد و زن در امور خانه است. نادر آشپزی می کند و برفا سراسر
روز سر کار است.
با
همه این اوصاف غلظت نفرت برفا به نادر خیلی پررنگ ترمی نماید و اینها
دلایل باور پذیر برای جدایی یکباره او از کار در نیامده است.با توجه به
خلاصه یک خطی که از فیلم در سایت ها نشر پیدا کرده " من دوستت دارم و این
به تو هیچ ربطی نداره" پایان نیز بی ربط و نافهوم ازمشکلات و آنچه که بین
زوجین می گذرد،رقم می خورد؛حتی اگربرای غافلگیری مخاطب پایان تلخ جدایی شکل
می گیرد،باید گفت پایانی بی دلیل و بدون مقدمه می نماید.انتظار می رفت
فیلمساز جوان کاوه صباغ زاده با موشکافی روانکاوانه بیشتری به عمق روابط
زناشویی نفوذ می کرد و دلیل آن همه علاقه شوهر و نیز نفرت زن را مشخص می
نمود تا شائبه تیره جلوه دادن شخصیت برفا رنگ می باخت.
یکی
از نکات مثبت فیلم بیان واقعیات ناگفته زن و شوهر به وقت صرف شام و در
دقایقی ست که برق می رود.این بازیِ بیان حقایق در واقع تمرین راستگویی بین
زوجین است که می بایست در ادامه پایان خوبی را رقم می زد،اما اتفاقا برعکس
با انتخاب گزینه جدایی توسط برفا بازی حقیقت گویی نیزگویی لوث می شود و
چندان اثری ندارد.
انتهای پیام/ل
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار