یادداشت؛

چگونه صنعت نفت کشور ملی شد

ملی شدن صنعت نفت یکی از نقاط عطف و حوادث سرنوشت ساز در تاریخ مبارزاتی مردم مسلمان ایران با استبداد داخلی و استعمار خارجی است.
کد خبر: ۸۸۴۰۰۴۴
|
۲۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۰

به گزارش خبرگزاری بسیج از آذربایجان شرقی، ملی شدن صنعت در ۲۹اسفند ماه ۱۳۲۹به دنبال مبارزات پیگیر مردم مسلمان کشورمان با استعمار انگلیس و رژیم دست نشانده شاه به رهبری آیت الله کاشانی و دکتر محمد مصدق به پیروزی رسید و قانون ملی شدن صنعت نفت «به‌ نام سعادت ملت ایران و به‌ منظور کمک به تأمین صلح جهانی، صنعت نفت ایران در همه مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره‌برداری در دست دولت قرارگیرد» به تصویب رسید.

در آستانه پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در سال 1357، که شعله های خشم مردم از دستگاه حکومت پهلوی بتدریج تمام کشور را در بر می گرفته بود نفت، صنعت مادر و اصلی ترین شریان اقتصادی کشور بیش از این نمی توانست نظاره گر حضور بیگانه و تحمل تحقیر دیرپایی باشد که از ابتدای قرارداد دارسی بر نیروهای بومی روا داشته می‌شد.

سرانجام در آبان ماه 57 نخستین جرقه اعتصابات در مناطق نفت خیز جنوب زده شد و در یک اقدام نسبتا هماهنگ، گروه های کارگری دست از کار کشیدند.بتدریج دامنه اعتصابات به شرکت خاص خدمات نفت ایران(OSCO) نیز که در اختیار خارجی ها بوده و عملیات تولید را راهبری می کرد، کشیده شد.

گروه های منسجم کارگری و کارمندی چند نقطه از منطقه شرکتی نیوسایت از جمله ساختمان مرکزی شرکت نفت در اهواز موسوم به دو طبقه را محل تجمع خود قرار داده و ظهرها به نماز جماعت می ایستادند تا بر نگرانی روز افزون چشم آبی ها که از پس پنجره های نیمه باز دفاتر خود، به این تجمعات روز افزون می نگریستند، بیفزایند.

به سرعت دامنه اعتصابات گسترده شد، آبادان که مثل همیشه پیشگام بود و گچساران، خارک، مارون، آغاجاری، مسجدسلیمان و هفتکل؛ هفت اقلیم نفت ایران تصمیم تاریخی خود را گرفته بودند.

کارکنان پالایشگاه تهران نیز که در مرکز حوادث انقلاب بودند.در جنوب ولی کار به همین سادگی‌ها نبود؛ کارکنان ایرانی که در طول سال های پس از ملی شدن نفت بتدریج بر تعدادشان افزوده شده و بجز راهبری عملیات و مدیریت میدان های نفتی، تقریبا برتمام امور راه اندازی و نگهداشت تاسیسات اشراف داشتند، اکنون دست از کار کشیده و به صفوف متراکم مردم و انقلاب پیوسته اند. اموران امنیتی تلاش مضاعفی برای برگرداندن نیروهای گریزپای نفت آغاز کردند و فشارها از هرسو بر اعتصاب کنندگان فزونی می گرفت.

بستن شیرهای نفت اوضاع را بکلی دگرگون کرده و انقلاب را به پیروزی نزدیک ساخته بود؛ موقعیت دشواری بود و بیم آن می رفت که رژیم با شکستن اعتصابات و از سرگیری صادرات نفت جانی تازه گرفته و روحیه انقلابیون را نیز خدشه دار سازد.

کارکنان نفت جنوب تا این زمان به هر دردسری که بود در برابر فشارهای مختلفی که از بیرون صنعت وارد می شد، دوام آورده و به اعتصاب خود ادامه می دادند ولی یک نیروی قاهره اینیاز بود که شر برخی مدیران خارجی را که بی اعتنا به اوضاع کلی کشور و خواسته مردم، برای پایان دادن به اعتصابات و برگرداندن اجباری کارکنان به تاسیسات می کوشیدند، از سر اعتصابیون کم کند.

در این مقطع از انقلاب نیروها و تشکل های سیاسی فعال که تا این زمان؛ دورادور مراقب وضعیت اعتصابیون بودند، لازم دانستند که در چند مورد مستقیما وارد عمل شوند از جمله در برخورد با برخی مدیران شرکت خاص خدمات نفت ایران که بی توجه به اوضاع جاری و خواست عموم، همچنان بر طبل تولید و صدور نفت می کوبیدند.

باری اختلافات که بالا گرفت یکی دو تن از مدیران ارشد و میانی نفت جنوب جان بر سر لجاجت خود نهاده و از میان رفتند.

در ششم دی ماه 57 درست در زمانی که سران کشورهای غربی و آمریکا گردهم آمده، اجلاس فشرده‌ای را در باب اوضاع ایران پی می‌گرفتند، انتشار یک خبر تکان دهنده در رسانه ها، سران دنیای صنعتی را شگفت زده کرد: "امروز صادرات نفت ایران بکلی قطع شد!"

شروع راهبری صنعت نفت توسط متخصصان ایرانی

سرانجام اختیار امور تاسیسات نفتی به دست کارکنان ایرانی افتاد و خارجی‌ها برای دومین بار درتاریخ صنعت نفت مهیای رفتن شدند. در مناطق خارجی نشین اهواز، آبادان و دیگر مناطق، کارشناسان آمریکایی و اروپایی با شتاب هرچه تمامبخشی از اموال ، اثاثیه شخصی و اتومبیل های خود را به حراج گذاشته و خانه و باغ ها را رها کرده و مناطق نفت خیز را ترک می کردند. آن ها ولی با توجه به وضعیت اداره و راهبری صنعت نفت ایران که به نظر می رسید بدون حضور خارجیان سامان نخواهد یافت، تصورمی کردند این اتفاق نیز چیزی شبیه جریان خلع ید و خروج یکباره انگلیسی هاست که بتدریجفرو کش کرده و آن ها بزودی بازخواهند گشت.

فرودگاه اهواز که زمانی ورود به موقع کارشناسان خارجی را تسهیل می کرد، اکنون در آخرین روزهای مانده به پیروزی انقلاب اسلامی، با پروازهای پی درپی، خروج ناگهانی آن ها را سرعت می بخشید؛ در آستانه در ورودی فرودگاه، یک مهندس میانسال آمریکایی در حالی که چمدانش را پشت سر می کشید، رو به یکی از کارمندان ایرانی گفت: دوباره می بینمت دوست عزیز! ما زود بر می گردیم! و او بی درنگ پاسخ داد: نه این بار نه! بعید است دوباره برگردید!

و اینگونه بود که صنعت نفت میهنمان از چنگ خارجی ها درآمد و در 29 اسفند ملی شد.

 رحیم رضا خانی سعدآبادی
ارسال نظرات
آخرین اخبار