یادداشت/

تبریز، ۱۳ آبان و بدرقه مادر شهیدالقدس امام پناه

تبریز- مادر شهیدالقدس امام پناه سال ها درد دوری کشید، زخم زبان شنید آن هم وقتی جبهه مقاومت هنوز غریبه در میان واژگان خیلی از ما بود و امروز تبدیل به گفتمان و مسیر روشن آزادی شده و این مادر شهید با صبر و صلابتش سهم بزرگی در این مسیر دارد مسیری که پیروزی آن نزدیک نزدیک است.
کد خبر: ۹۶۴۰۱۹۰
|
۱۳ آبان ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۳

خبرگزاری بسیج، رقیه غلامی؛ امسال تبریز ۱۳ آبان متفاوتی را تجربه می کند، روز استکبارستیزی که مقارن با تشییع ام الشهید راه قدس شده است.

بانو «اعظم شهباز آزادی» مادر نخستین شهید جبهه مقاومت؛ شهید سید عبدالصمد امام پناه روز گذشته پس از سال ها درد دوری از فرزند شهیدش و رنج بیماری چشم انتظاری اش پایان یافت و به دیدار فرزندش شتافت.

مادری که سال ها دست به عصا شده بود ولی هرگز در راه آرمان انقلاب و شهدا و فرزند شهیدش از پا ننشست و روزهای قدس همیشه پای کار حمایت از مردم فلسطین بود و همراه با دیگر مردم در آن شرکت می کرد.

شاید همین علت اصرار به حضورش در روزهای قدس در هرم گرمای تابستان و ... موجب شد خداوند روز تشییعش مصادف با روز ۱۳ آبان روز استکبارستیزی باشد تا ثابت کند حتی پیکر این مادر شهید در راه آرمان های جبهه مقاومت علم وفاداری را بلند کرده است.

مادری که وقتی سال قبل از کرونا همراه با همکارانم عزم دیدارش را در عصر یک روز بهاری و نزدیک ماه رمضان کردیم، ما را با وجود با صلابت و چهره مهربانش به گرمی پذیرفت.

از شهید امام پناه گفت؛ «از بچگی های شهید که از اول خاص بوده و مانند دختری مهربان در کارهای خانه کمکش می کرد، از اینکه رشته ختایی و حلوا دوست داشت و ا بانو شهباز می پخت تا هنگام تحصیل در قم با خودش ببرد، از اینکه کوله بارش عشق بود و مقصدش قدس و پس از تلاش های فراوان و کش و کوس های مختلف مرداد سال 74 بالاخره توانست جواز حضور در لبنان را با حکم رهبری بگیرد و به خیل رزمندگان حزب الله بپیوندد.

از اینکه قرار نداشت و همین بی قراری اش را هنگام خدمت سربازی نشان داده بود ولی موفق نشده و پس از چهارسال از آن روز دیگر بی قراری اش را با راهی شدن هجرتش تسکین داده و مهیای مبارزه با دشمن شده بود آن هم فراسوی مرزها. 

از اینکه با کوله باری سبک بعد از نوشتن وصیت نامه با بلیطی که از اندوخته اش و وام قرص الحسنه تهیه کرده بود راهی شد تا مسیر دلدگان جبهه مقاومت را از صور و صیدا به سمت سوریه بکشد و با همه گمنامی اش اکنون آوازه مدافعان را در دنیا طنین اندازد».

بانو شهباز آزادی انگار دلش غنج می رفت برای گفتن این خاطرات پسر شهیدش طوری که از برق چشمانش به خوبی می شد آن را فهمید.

گفت و گوهای همکارانم خانم ها درخشان و هاشم زاده گرم تر شده و به جای شیرینی رسیده بود و انگار زمان برای ما که مشتاق این گفت و گوها با والدین شهدا بودیم مفهومی نداشت و هراز گاهی سه تایی به این زیارت ها می رفتیم.

آری دیدار خانواده شهدا زیارت بود برای ما و برای همین با شنیدن خبر درگذشت بانو اعظم شهباز آزادی نخواستم به متن گفت و گوی مادر شهید درباره شهید امام پناه بپردازم، خواستم بنویسم این مادر شهید سال ها درد دوری کشید، زخم زبان شنید آن هم وقتی جبهه مقاومت هنوز غریبه در میان واژگان خیلی از ما بود و امروز تبدیل به گفتمان و مسیر روشن آزادی شده است و یقین دارم این مادر شهید با صبر و صلابتش سهم بزرگی در این مسیر دارد مسیری که پیروزی آن نزدیک نزدیک است.

ارسال نظرات
آخرین اخبار