پس فلسفه مهریه را منحصرا نباید در مادیات جستجو کرد و این نخستین تغییر کارکرد مهریه در جامعه امروزی ما است.
پس یکی دیگر از ابعاد فلسفه مهریه بحث نشان دادن محبت و عشق مرد به زن با دادن هدیه به اندازه توانش است ، مقداری که نمی شود برای آن حد و اندازه ای در نظر گرفت مگر جیب مرد که اینک متأسفانه تبدیل به یک گرو کشی و معامله شده است و کسی محبت محبوب را به سمت خود جلب می کند که مهریه کلانِ چه کسی داده و چه کسی گرفته را امضا بزند.
پس یکی دیگر از ابعاد فلسفه مهریه ، خلق زیباترین وجه از خواستگاری و مطالبه گری با هدیه دادن است ، چیزی که امروز شاهدیم به فخر فروشی دختران نسبت به هم تبدیل شده است.
پس یکی دیگر از ابعاد فلسفه مهریه، قدردانی است که مرد برای زندگی عفیفانه دختر مورد علاقه اش می دهد و زیباتر اینکه در نخستین روزهای زندگی باشد، که قطعا باعث سربلندی و اعتماد به نفس مرد خواهد شد. اما امروزه شاهدیم که این بخش فلسفه مهریه به یک اهرم فشار و جبهه ای متخاصم برای اثبات ارزش ظاهری دختر شده است هر چه دردسترس تر و باز تر ، گران تر ..
حال زن عاقل زنی است که مهریه را طوری تعیین کند که به میزان درآمد مرد و مالمیک او باشد تا او در صورت بوالهوسی، از ترس از دست دادن دارای خود این بیماری دل و چشم را کنترل کند در حالیکه اگر مهریه بالاتر از حد توان مرد باشد « از کف دستی که مو ندارد مو بکن» ! در مرد هیچ تأثیر قهری ایجاد نمی کند. و اینکه شاهد همین امر هستیم که مردان با این شعار که مهریه را چه کسی داده و چه کسی گرفته، به راحتی وارد این عرصه می شوند . هر چند که بعد از بروز اختلافات مهریه کلان، تضرری دو سویه را در پی خواهد داشت و زندان ها مملو از بدهکاران مهریه و دادگاه ها گر از بانوانی می شوند که به دنبال گرفتن حتی بخشی از مهر خود می باشند!.
یکی از کارکردهای تغییر یافته مهریه همین است که با مهریه های نجومی زنان فقط در صفرهای نوشته شده روی کاغذ بار فرمایشی امنیت اقتصادی را بر دوش می کشند اما وقتی بخواهد تبدیل به اسکناس شوند بسیاری از صفرهای خط خورده و حتی همان اندک باقی مانده هم به راحتی وصول نخواهد شد
به زبان ساده می توان گفت:
مهریه در دورانی که خانم ها وظیفه نگهداری خانه و خانواده رو به عهده داشتند و هر آن امکان داشت مرد که وظایف خارج از خانه را به عهده دارد، فوت کند و بیمه ایی هم موجود نبود و آینده زن احتمالا خیلی روشن دیده نمی شد، کار کرد بیمه ایی داشت. اما در حال حاضر چماقی بر سر اقایان و عدد و رقمی برای پز دادن است . چیزی که هیچ یک از کارکردهای اصلی مهریه ( معرفتی – تربیتی- عاطفی و اقتصادی ) را تأمین نمی کند.
اما مسئله مهریه و تبین بایدها و نبایدهای تعیین میزان آن در جوامع مبحثی صرفا شرعی و حقوقی نیست بلکه عرف و فرهنگ در این زمینه بسیار تأثیرگذار است. شاید بتوان گفت در برخی از مواقع شاهد این هستیم که در بحث مهریه ؛ " مد" و "مدگرایی" نیز وارد می شود.
دو دهه پیش شاهد مهریه های بالا در حدود 500 سکه و در یک دهه پیش شاهد تعیین مهریه براساس سال تولد دختر و چندی بعد هم شاهد بسته شده مهریه بر اساس ابجد اسامی ائمه بودیم! چیزی که نه شرعی بود و نه حقوقی بلکه تبدیل به یک "مُد اجتماعی - نادرست شده بود.
تعیین نرخ مهریه و همینطور نوع آن ائم از سکه ، پول نقد، احشام و املاک .. نیز بستگی به عرف قوم و طوایف مخلتف دارد و نمی توان برای همه دختران در نقطه نقطه ایران یا جهان اسلام، یک نوع مهریه را به عنوان الگو معرفی کرد و این را باید در نظر گرفت .
فرهنگ هر ملت یا هر قوم نیز در این زمینه نقش بسزایی دارد. قطعا فرهنگ کرد زبان برای تعیین میزان مهریه دختر با فرهنگ یک بلوچ یا ترک زبان متفاوت است و باید این ها در نظر گرفته شده و با کارشناسی در این مسیر قدم برداشت.
این یک امر غیرقابل انکار است که مهریه دختران بر اساس شئونات خانوادگی آنها و جایگاه اجتماعی و اقتصادی آنها و با توجه به میزان درآمد مادی مرد متفاوت است و ما این امر را حتی می توانیم در میزان خرجی که مرد به زن برای تهیه لباس ، طلا و جواهر و .. می دهد ببینیم.
حالا با دقت کامل و شناخت کافی از عرف و فرهنگ و جایگاه اقتصادی دختر و شئونات زندگی تجردی او باید وارد بحث تعیین یک مهریه مطلوب و تضمین کننده بنیان خانواده شد.
اما نکته مهمی که قبل از هر چیزی می خواهم بر آن تأکید کنم این است که در ازدواج های امروزی آن حلقه مفقوده مغفوله، تربیت دختران و پسران برای همسر و شوهر خوب بودن است که پایه های زندگی مشترک را تحت هر شرایطی چه با مهریه بالا و چه با مهریه پایین و چه با مهریه معقولانه سست می کند!.
دختری که نداند چگونه در تجردی زندگی کند که همسر خوبی در دوران تأهل باشد. دختری که نداند شئونات او در امورات مختلف روابط با مردان چگونه است، چگونه می تواند شئونات رفتاری خود با همسرو خانواده همسرش را پایه ریزی کند. دختری که قدر و منزلت خود را نمی داند، در دسترس ترین راه نشان دادن شأنش را در صفرهای کنار بزرگترین اعداد برای مهریه می داند و بعد هم با عدم تربیت برای همسر خوب بودن همان مهریه را چماقی برسر شوهر و دلیلی برای فخر فروشی می کند و در اخر هم با امضا کردن « جانم آزاد و مهرم حلال» شکست خورده تر از قبل به خانه پدری برخواهد گشت و باز هم بخاطر همین عدم تربیت برای همسر خوب بودن بارها و بارها شکست را تجربه کرده و چه بسا اسامی متعددی از مردان را در شناسنامه خود خط خورده ببیند
و اما پسران ، وقتی برای شوهر خوب بودن تربیت نشده باشند، چه می داند که وظایفش در قبال زن چیست ، او را عروسک یا فرشته ای برای بهره برداری جنسی و جسمی و یا فرشته ای برای جبران ناکامی های خود می داند و به همین اندازه برای تصرف او مهریه ای را متقبل می شود که توان پاسخ دادن به آن را ندارد. وقتی التهابات اولیه رسیدن به معشوقه فروکش کرد ، او می ماند و سکه هایی که روی دستش ورم کرده اند و فشار دادگاه و .. پس می گوید طلاق نمی دهم ! و کش وقوس هایی که از آن تحت عنوان « به چرخ تا بچرخیم» یاد می شود.
به هر حال از نظر من حتی تعیین مهریه های معقولانه و یا حتی مهریه هایی شبیه به دوران صدر اسلام برای دختران – تربیتی و معرفتی- نمی تواند در حفظ بینان خانواده کمک خاصی کند چرا که ما دچار یک حلقه مفقوده ای هستیم تحت عنوان آموزش پیش از ازدواج برای دختران و پسران که بخش مهمی از آن در خانواده و براساس تربیت و پرورش خانوادگی صورت می گیرد .
چه بسا که مهریه های معقولانه ای که پسر بتواند بدهد در صورت نبود مهارت زندگی مشترک به طلاق زودرس کمک بیشتری کند آن هم از نوع تفاهمی و به راحتی ...