*بصیرت از دیدگاه آیات قرآنی و کلام مقام معظم رهبری
به گزارش سرویس بسیج جامعه زنان کشور خبرگزاری بسیج، باتوجه به تحولات سیاسی - اجتماعی امروز جهان اسلام و از جمله ایران اسلامی ،یکی از مهمترین مسائل جامعه ما مسأله بصیرت است.
منظور از« بصیرت » دیدن با چشم نیست؛ بلکه نوعی بینش عمیق درباره حق و حقیقت است که در رفتارهای فردی، اجتماعی ، فرهنگی، سیاسی و... بروز و نمود دارد وموجب می شود انسان در همۀ عرصه ها، به ویژه عرصۀ اجتماعی سیاسی، رفتاری همسو باحق داشته باشد.
در قرآن کریم، مشتقات «بصر» ۱۴۸بار و واژه «بصیرت» دوبار تکرار شده است. به طور کلی واژه «بصر» درمتون اسلامی، گاه درباره بینایی ظاهری و حس، و گاه درباره بینایی باطنی و عقلی به کار می رود.
در قرآن و روایات اسلامی، واژه هایی وجود دارند که می توان گفت معادل واژه بصیرت اند و یا به آن بسیار نزدیک هستند.
«و علی أبصارهم غشاوة»(بقره).
«و ما یستوی الأعمی و البصیر و لا الظّلمات و لا النّور»(فاطر).
«بل الإنسان علی نفسه بصیرة و لو ألقی معاذیره»(قیامت)
مفهوم بصیرت
بصیرت دانایی صرف نیست بلکه دانایی همراه با باور وایمان است از این رو موجب هدایت و حرکت است در حالیکه علم همواره مقرون باور قلبی نبوده و در نتیجه لزوما مایه عمل به مقتضاتش نیست.
بصیرت موجب هدایت بوده انسان را از غفلت بیدار می کند انسان بصیر به کمک این قوه از خطر گمراهی و فریب خوردن در امور و موضعگیری غافلانه و حساب نشده در امان است بصیرت مانند سپری است که در هنگام فتنه هاومواقف خطرناک انسان را مصون و محفوظ نگه می دارد.شاید از این روست که زره و لباس محافظ جنگی را بصیرت نامیده اند چون انسان را از شمشیرها و ضربه های نابهنگام و غافلانه حفظ می کند.
۱-بصیرت،علم یقینی است؛علمی که باور انسان را بهگونهای شکل دهد که گویی انسان،بدون واسطه،حقیقت را درک کرده و میبیند.
۲-نیرویی نهانی است که به انسان در شناخت حقایق تا عمق وجود یا باطن آن کمک کند(جمعی از نویسندگان،۱۳۸۵،ج ۱۷۲:۲ و فرهنگ معین).
در مجموع میتوان گفت:بصیرت به معنای آگاهی،شناخت عمیق و اطمینانبخش و علمی یقینی و بهمنزلهء نوری است که به انسان، توانایی درک حقایق و پشتپردهء حوادث را میدهد؛بهگونهای که راه حق را از باطل به وضوح تشخیص میدهد و از بحرانها و فتنهها به سلامت عبور میکند.
بر این مبنا،انسان بصیر کسی است که چشم دل او به نور الهی روشن گشته،از حواس ظاهری خود به بهترین وجه استفاده مینماید.چنین انسانی،مانعی در برابر چشم و گوش و پیش روی خود ندارد؛اهل اندیشه و تدبّر است و با دلایل روشن و یقین و اطمینان سخن میگوید.
از مهمترین ویژگیهای بصیرت، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱. بصیرت، مربوط به قلب و ذات و جان انسان است؛
۲. بصیرت، معرفت بدون اجمال و ابهام است؛
۳. بصیرت، آرامش دهنده قلب است؛
۴. بصیرت، روشنایی و نور خاص است.
* اهمیت و جایگاه بصیرت
اهمیت و جایگاه بصیرت، روشنبینی و درک درست از شرایط و فضاها، چنان است که قرآن کریم یکی از ویژگیهای پیامبر اکرم(ص) و پیروانش را داشتن بینش صحیح در رفتارها و کردارها میداند:
(قُلْ هذِهِ سَبیلی أَدْعُوا إِلَی الله عَلی بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتّبَعَنی)؛۳ «بگو این راه من است. من و پیروانم با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت میکنیم».
در واقع بصیرت و بینش، نور درونی است که شخص با آن نور میتواند در میان مردم، سالم و سازنده زندگی کند. این انسان با بصیرت است که راه را از چاه و حقیقت را از امر غیر حقیقی بازمیشناسد و با در نظر گرفتن اطلاعات و دادهها، گزینشی برتر و بهتر دارد، و در ارائه رأی و نظر، تصمیم صحیح و درست را اتخاذ میکند. در این زمینه امام علی(ع) میفرماید: «کسی که بصیرت نداشته باشد، رأی او نادرست و بیارزش است».
اهمیت بصیرت از آنجا روشن میشود که بصیرت، محور همه اعمال انسان است و عکسالعملهای متفاوت انسان بر اساس بینش و بصیرت او شکل میگیرد و ارزش و اعتبار انسان، وابسته به نوع بینش اوست.
با توجه به مطالب فوق ،میتوان گفت:بصیرت در صورتی حاصل میشود که شنیدن، همراه تفکّر و دیدن،همراه با دقت باشد و با عبرتها،قواعد و سنتهای الهی تطبیق و سنجیده شود.در این شرایط راه از بیراهه ؛بهویژه در هنگام فتنهها شناخته میشود.
*جایگاه بصیرت در دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی
مقام معظم رهبری در سخنرانی های مکرر خود نسبت به تهاجم فرهنگی هشدار داده و در یکی از این سخنرانی ها فرموده اند : سیاست امروز سیاست اندلسی کردن ایران است (مقام معظم رهبری، ۶ فروردین ۱۳۸۱) چراکه وقتی جامعه ای مشغول و گرفتار شهوات شد دیگر بصیرت خور را نسبت به مسائل پیرامونی از دست می دهد و همچون اندلس ممکن است کشور را تقدیم کفار نماید .
* راه های عملی کسب بصیرت :
- شناخت حقیقت ولایت و ولی امر زمانه خود
- داشتن فکر و اندیشه و تجزیه تحلیل مسائل
-دوراندیشی در امور
- پیروی از عالمان وارسته
_رعایت ایمان و تقوای الهی
-عبرت گرفتن از مسائل گوناگون
- ذکر و یاد الهی
-پیمودن مسیر اهل بصیرت
رهبر معظم انقلاب در اهمیت بصیرت در زندگی روزمره مردم نیز می فرمایند: ” در زندگیِ پیچیده اجتماعیِ امروز، بدون بصیرت نمیشود حرکت کرد. جوان ها باید فکر کنند، بیندیشند، بصیرت خودشان را افزایش بدهند. معلمان روحانی، متعهدان موجود در جامعه ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهی و حوزوی، باید به مسئله بصیرت اهمیت بدهند؛ بصیرت در هدف، بصیرت در وسیله، بصیرت در شناخت دشمن، بصیرت در شناخت موانع راه، بصیرت در شناخت راههای جلوگیری از این موانع و برداشتن این موانع؛ این بصیرتها لازم است. وقتی بصیرت بود، آن وقت شما میدانید با کی طرفید، ابزار لازم را با خودتان برمیدارید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی،بصیرت را قطبنمای حرکت صحیح و شاخص راه معرفی میکند:«در جاده،همیشه باید شاخص،مورد نظر باشد.اگر شاخص را گم کردید،زود اشتباه میکنید»(آیة اللّه خامنهای،پرتو ولایت(بصیرت نافذ):۲۲).ایشان با اشاره به بیبصیرتی برخی از اصحاب امیر المؤمنین علی علیه السّلام و بیان این نکته که همهء آنها مغرض نبودند،ضعف و فقدان قدرت تحلیل خوارج را عامل بیبصیرتی آنها معرفی مینماید و اینکه شاخص را گم میکردند.
بر این مبنا، اساسیترین فایدهء بصیرت،شناخت حق از باطل است.فایدهء دیگر بصیرت از دیدگاه رهبر معظم انقلاب،استقامت در راه حقّ است.ممکن است انسان،حق را از باطل تمیز دهد،ولی دنیاطلبی و جلوههای گوناگون دنیا،انسان را از استقامت در راه حقّ و ولایت بازمیدارد.امّا افزایش بصیرت،بیاعتباری دنیا و لذتهای آن را بر ملا میکند.از اینرو،فرد مشکلات و سرزنشهای چند روزه را تحمّل نموده،بر مسیر حق، پایدار و استوار باقی میماند.با توجه به این نکته که مقام معظم رهبری با اشاره به خطبهء ۱۷۳ نهج البلاغه میفرماید:«آنهایی که دور امیر المؤمنین بودند و ایستادند و جنگیدند، خیلی بصیرت به خرج دادند که بنده بارها از امیر المؤمنین نقل کردهام که فرمود:«و لا یحمل هذا العلم الاّ اهل البصر و الصبر».در درجهء اول،بصیرت لازم است».
ایشان همچنین بصیرت را عامل حلّ مشکلات فرد و جامعه میداند و در این رابطه میفرماید:«عزیزان من!تمام مشکلاتی که برای افراد یا اجتماعات بشر پیش میآید،بر اثر یکی از این دو است:یا عدم بصیرت یا عدم صبر».
توجه به پیامدهای فقدان بصیرت از سوی مقام معظم رهبری،جایگاه و اهمیّت گوهر گرانبهای بصیرت را در دیدگاه ایشان نشان میدهد.به همان نسبت که کسب بصیرت برای فرد و جامعه مفید است،فقدان بصیرت مضّر است تا جایی که میفرماید:«هر ضربهای که در طول تاریخ،ما مسلمانان خوردیم،از ضعف قدرت تحلیل بود».
ضربات جبرانناپذیر ناشی از بیبصیرتی که ضعف در تحلیل سیاسی،دشمنشناسی، جریانشناسی، تکلیفشناسی، زمانآگاهی و اقدام به موقع در برابر دشمن را در پی دارد،گاه ممکن است تا نیم قرن تداوم داشته باشد.رهبر معظم انقلاب اسلامی در این زمینه میفرماید:«بصیرت و علم به زمان و استفاده از موقعیتها برای هر عالمی،چه اعلم علما باشد و چه کسی که در یک محله،احکام دین را به چند نفر تعلیم میدهد، ضروری است...ما در طول تاریخ تشیع،به خاطر عدم آگاهی علما از حقایق جریانات دنیا،خیلی ضربه خوردیم؛به خصوص در دویست سال اخیر...هرگاه ما عالم دین و متقی و باهوش و زرنگ و دقیقی مثال میرزای شیرازی و شیخ انصاری داشتیم،از شرّ دشمن محفوظ میماندیم و برنده بودیم؛ولی آنجا که قدری غفلت و ناآگاهی در کار بوده است،ضرر میکردیم که آن ضرر به یک نفر و یک حوزه و یک مجموعه و یک شهر و یک سال و چند سال محدود نمیشد؛بلکه در برخی موارد،اثرش تا پنجاه سال تمام،جامعهء اسلامی را تحتفشار قرار میداد.دیگر نباید تسلیم ناآگاهیها شویم.باید آگاهی و بصیرت را در خومان تقویت کنیم»(حضرت آیت اللّه خامنهای،۲۰/۱۲/۱۳۸۶ ).
*مبانی بصیرت
۱-قرآن کریم(وحی الهی)
در رأس مبانی بصیرت،قرآن کریم قرار دارد؛چرا که قرآن،کتاب هدایت،نور،تبیان کلّ شیء و کتاب بصائر است.در سورهء مائده،آیهء ۱۵ دربارهء قرآن میخوانیم:
«قد جاءکم مّن اللّه نور و کتاب مّبین»
۲-تقوا
تقوا موجب میشود تا اگر دچار لغزش شدیم یا به خود ستم کردیم،از خدا غافل نشویم؛بلکه با یاد خدا و استغفار،خود را پاک کنیم و بر گناه اصرار نورزیم(آل عمران(۳).
۳-ولایتمداری
وقتی از ولایتمداری یا ولایتمحوری سخن گفته میشود،منظور آن است که فرد و جامعه،محور و مدار زندگی خود را خدای بزرگ،انبیا علیهم السّلام،به ویژه پیامبر اعظم صلّی اللّه علیه و اله و ائمه اطهار و فقیه جامع الشرائط قرار دهند و در ذیل سلسلهمراتب نظام ولایی؛ولایت اللّه،ولایت انبیاء،ولایت رسول اللّه،ولایت ائمهء اطهار و ولایت فقیه،تمام ابعاد زندگی خود؛اعم از سیاسی،اقتصادی،فرهنگی و نظام اجتماعی را سامان دهند.
مقام معظم رهبری،ولایت را عامل شناخت حقیقتها و تشخیص خط صحیح از خط انحرافی در واقع مبنای بصیرت و روشنبینی معرفی میکند:«اساسیترین مسألهء دین، مسألهء ولایت است؛چون ولایت،نشانه و سایهء توحید است.ولایت،یعنی حکومت؛ چیزی است که در جامعهء اسلامی،متعلق به خداست و از خدای متعال به پیامبر و از او به ولیّ مؤمنین میرسد.آنها که در این نکته شک داشتند،دچار انحراف بودند و حقیقت را نمیفهمیدند؛هر چند ممکن بود سجدههای طولانی هم بکنند!همان کسانی که در جنگ صفین از امیر المؤمنین رو برگردانند و رفتند،به عنوان مرزبانی در خراسان و مناطق دیگر ساکن شدند،سجدههای طولانی یک شب یا ساعتهای متمادی میکردند،امّا فایدهاش چه بود که انسان امیر المؤمنین را نشناسد.خط صحیح را-که خط توحید و خط ولایت است-نفهمد و برود مشغول سجده بشود!این سجده چه ارزشی دارد؟!بعضی از روایات باب ولایت نشان میدهد که اینطور افراد که همهء عمرشان را عبادت بکنند،امّا ولّی خدا را نشناسند تا به دلالت او حرکت بکنند و مسیر را با انگشت اشارهء او معلوم نمایند،این،چه فایدهدارد؟«و لم یعرف ولایة ولیّ اللّه فیو الیه و یکون جمیع اعماله بدلالته»(کلینی،۱۴۰۳ ق،ج ۹۱:۲)(آیة اللّه خامنهای،پرتو ولایت(نافذ بصیرت).
۴-تفکّر(عقل)
سلام و قرآن، درباره اصیلترین موضوعات دینی همچون«توحید»نیز روی تعقل و تدبّر تأکید میکنند.حضرت آیت اللّه خامنهای در اینباره میفرمایند:«توحید،وادی بسیار با عظمتی است.امّا در چنین وادی با عظمتی،باز از مؤمنین و مسلمین خواستهاند که با تکیه به تفکّر و تدبّر و تعقّل پیش بروند.واقعا هم عقل و تفکر میتواند انسان را پیش ببرد.البته در مراحل مختلف،عقل به نور وحی و نور معرفت و آموزشهای اولیای خدا،تجهیز و تغذیه میشود.لیکن بالأخره آنچه که پیش میرود عقل است.بدون عقل نمیشود هیچجا رفت»(۲۲/۰۱/۱۳۶۹).
نتیجهگیری
جامعه اسلامی برای رسیدن به تکامل حقیقی باید رفتارش با بصیرت باشد.جبهه های معارض با اندیشه های دینی و ولایت فقیه ،از داخل و خارج،فکر اسلامی و توده مردم را نشانه گرفته و باعث تولید شبهه و درهم رختن معیارهای حق و باطل می شود،و در چنین وضعی ،بصیرت ،عامل مهم گذر از آشوبها و فتنه ها است.