29 بهمن، من و موتور سرايدار!
به گزارش خبرگزاری بسیج از آذربایجان شرقی، این بار خبرگزاری بسیج از زبان دختر نوجوان گوشه ای کوچک از این روز را بازگو می کند، آنچه می خوانید خاطره ای از فریده طالبی دختر يازده ساله آن روزهاست كه زمان قيام 29 بهمن در مدرسه بوده است.
روزی که قیام 29 بهمن اتفاق افتاد به قدری خیابان و کوچه ها شلوغ شد كه والدینم به علت فاصله زیاد خانه تا مدرسه، نتوانستند برای برگرداندن من خودشان را به مدرسه برسانند.
خوب یادم است همه آمدند و دختران خود را بردند و من تنها ماندم. سرایدار مدرسه که موتور هم داشت مرا ترک موتور خود کرده و از کوچه پس کوچه هاي شهر، به سمت خانه روانه شديم ، همه جا شلوغ و پر از مردم بود، بازار، اطراف ارک، 17شهریور و اطراف باغ گلستان از جمله جاهایی بود که هنگام عبور از آن ها شاهد ازدحام مردم بودم، سینما فرهنگیان را آتش زده بودند و تعدادی از ماشین های ساواک و نیروهای شاهنشاهی همچون «بی ام وی و بنز» در آتش می سوختند.
البته من پیش از این اتفاق در جریان کارها و اتفاقات انقلاب بودم چراکه پدرم در جلفا مدیر مدرسه بود و به علت عقایدش و اعتراض به اختلاط دختر و پسر، پس از چندبار درگیری به ساواک احضار شده بود و پس از آن به تبریز منتقلش کردند.