مصطفی نبی لو از شهدای مدافع حرم خود را مدافع حریم ولایت معرفی کرد تا گستره دفاع او خارج از مرزهای کشور در عرصهای فراگیرتر به دفاع از مظلومان مسلمان جهان برسد تا زمینهساز ظهور حضرتش گردد.
به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، شهدای مدافع حریم حرم زینبی در عاشقانهها و سکوت خلوت شبانه خویش با خالق هستیبخش چه نجوایی سر دادهاند که اینگونه دری از سوی حق برویشان گشوده شده تا سربلند به وصال حضرت دوست بشتابند.
آری شهادت روزی و قسمت هرکسی نخواهد شد، مگر آن نیکمرد دردمند و دردشناسی که از رنج همنوعان دور یا نزدیکش، امان از کف داده باشد. شنیدن نجوای حق و لبیکگویی آن با شنیدن نالههای مردم پردرد میسر و همراه خواهد شد و اینگونه جانفشانی درراه دوست زیبندهتر است.
شهید مصطفی نبی لو از آن دست شهیدان مدافع حرمی است که با جانفشانی درراه حضرت دوست و بریدن از تعلقات دنیوی خویش و با شنیدن نالههای پردرد زنان و کودکان مسلمان مردانه جنگید و همچون نیکمردان نیکوخصلت، لبیک گوی حضرت حق شد.
به همین بهانه به گفتوگو با همسر شهید مدافع حرم مصطفی نبی لو نشستیم.
سردادن ذکر و دعای شهادت همراه با شور عشق و شعوری الهی
رقیه ایاسه در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در قم، از روزهایی یاد میکند که قلم یارای نگاشتنش را ندارد روزهایی شیرین و خاطر انگیز، روزهای سراسر عشق و محبتی که همراهی و وصال همسر شهیدش را برای یکعمر پذیرفت. زندگی که بهواسطه نسبت فامیلی (عمه زاده و داییزاده) در سال ۶۹ آغاز و ثمرهاش سه فرزند باایمان (دو دخترخانم به نامهای طیبه و سعیده ۲۶ و ۲۰ ساله و یک آقاپسر به نام میثم ۲۳ ساله) است.
آری شهادت روزی و قسمت هرکسی نخواهد شد، مگر آن نیکمرد دردمند و دردشناسی که از رنج همنوعان دور یا نزدیکش، امان از کف داده باشد. شنیدن نجوای حق و لبیکگویی آن با شنیدن نالههای مردم پردرد میسر و همراه خواهد شد و اینگونه جانفشانی درراه دوست زیبندهتر است.
شهید مصطفی نبی لو از آن دست شهیدان مدافع حرمی است که با جانفشانی درراه حضرت دوست و بریدن از تعلقات دنیوی خویش و با شنیدن نالههای پردرد زنان و کودکان مسلمان مردانه جنگید و همچون نیکمردان نیکوخصلت، لبیک گوی حضرت حق شد.
به همین بهانه به گفتوگو با همسر شهید مدافع حرم مصطفی نبی لو نشستیم.
سردادن ذکر و دعای شهادت همراه با شور عشق و شعوری الهی
رقیه ایاسه در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در قم، از روزهایی یاد میکند که قلم یارای نگاشتنش را ندارد روزهایی شیرین و خاطر انگیز، روزهای سراسر عشق و محبتی که همراهی و وصال همسر شهیدش را برای یکعمر پذیرفت. زندگی که بهواسطه نسبت فامیلی (عمه زاده و داییزاده) در سال ۶۹ آغاز و ثمرهاش سه فرزند باایمان (دو دخترخانم به نامهای طیبه و سعیده ۲۶ و ۲۰ ساله و یک آقاپسر به نام میثم ۲۳ ساله) است.
چنان شیفته و دلداده یکدیگر زندگی میگذراندند که ناخواسته توجه همگان را به خود جلب میکردند. علاقه و اشتیاقی که از آن با عنوان عشق لیلی و مجنون یاد میشد، شورعشق و شعوری که برای اجابت خواستههای یکدیگر سر از پا نمیشناختند، یکی برای پر کشیدن و وصال معبود رضایت و دل کندن یارش از خود را طلب میکرد و دیگری برای اجابت خواسته معشوقش با ایثار و ازخودگذشتگی، ذکر و دعای شهادت را سر میداد.
خانوادهای که با شهید و شهادت و دفاع از حریم ولایت و حماسهسازیهای انقلابی و مذهبی بیگانه نبوده و نیستند، روحیه رزمندگی و دفاع از اسلام و مسلمین در کوچک و بزرگ این خانواده موج میزند. آری دل و زبان و نگاه شهید شور و اشتیاق و زمزمه شهادت را داشت، از همان ابتدا، رفتارها و گفتارهایی حسابشده، ناب، خالص و خدایی را پیش گرفت، چنانکه اطرافیان دور و نزدیک مجذوبش میشدند.
عمر سراسر پر خیروبرکت شهید با خدمت در کمیته امداد امام خمینی (ره) در امور خیر سپری شد، اموراتی از جنس مردم دردمند که با همدلی با رنج و شادی دل همنوعانش همراه بود. چنانکه برای اجابت خواستههای همنوعانش هر رنج و سختی را به جان خریده تا دلی را شاد، باری را برداشته و تحمل رنجی را سبک گرداند.
ارجحیت اهمیت تربیت دینی فرزندان بر جایگاه و موقعیت شغلیاش او را به انتقال از استان تهران به استان قم و چشم پوشیدن بر همه پستهای سازمانی واداشت. عزیمت از تهران، زادگاه و شهر و دیار خویش و نادیده انگاشتن موقعیتهای دنیوی، برای رسیدن به امر مهم (تربیت دینی فرزندان)، همه و همه حکایت از تدین و ایمان قلبیاش داشت.
۱۲ سال از زندگی پرافتخار و سراسر عشق و ایمان این شهید در شهر مقدس قم و خدمت در جوار نورانی کریمه اهلبیت (ع) با همراهی همسر خویش و پرورش و بالیدن فرزندان در کانون گرم و صمیمی خانواده سپری شد. چنان عاشقانه فرزندانش را میستود که او را نهتنها در جایگاه پدری دلسوز بلکه دوست و رفیقی همراه و همدل میشناختند آری فرزندان عاشق پدر و آرمانهای والای او هستند بهگونهای که سختی فراق و نبودن و ندیدنش را به جان خریده و فدای آرمانها و اهداف عالی و الهی او میکنند.
به جان خریدن سختی و دوری تنهایی، جهاد واقعی همسران شهدا
تا اینکه حدود ۲ سال قبل، با شهادت مسعود عسگری (شهید مدافع حرم اهل تهران) خواهرزاده شهید مصطفی نبی لو تحول و انقلاب دیگری در وجودش ایجاد میشود، چنانکه دیگر قرار خویش را از کف داده و تاب ماندنش نمیماند.
آری گستره عشق و علاقه شهید فراتر از خانواده و دوستان، هموطنان و فراتر از مرزهای کشور بلکه به تمام بشریت و اسلام و مسلمین تعلق داشت. نالههای زنان و کودکان بیسرپناه مسلمان در خارج از مرزها بر دل واله و شیدای این مرد خدایی سنگینی میکرد، چنانکه تاب و قرارش را برده بود. گویا شهید مصطفی نبی لو این فکر را خیلی پیشازاینها در سر میپروراند و وقتی موضوع را با همسر در میان میگذارد و با پاسخ مثبت و حمایتهای او مواجه میشود از بصیرت و آگاهی همسر خویش به خود بالیده و پیگیر عزیمت به سفری بیبازگشت میشود.
همسر شهید مصطفی نبی لو علیرغم عشق و محبتی که بین خود و همسر شهیدش وجود داشت به خاطر آرمانهای همسرش پا روی خواستههای خود، دل و همه زندگیاش گذاشت تا او به خواسته قلبیاش برسد که این خود عین گذشت و ایثار است.
شهید نیز در وصیتنامه خویش پیوسته از همسرش قدردانی نموده و میزان عشق و علاقه خود را با گواه خداوند از روی صدق و راستی بارها یادآور شده است و بابیان این جمله که (در این دنیا هیچکس را بهاندازه شما دوست ندارم) از اینکه همسرش دراینباره از سر خودخواهی و عاقبتاندیشی دنیوی او را برای خودش نخواسته و در این راه محدودش نساخته و سختی و دوری تنهایی را به جان خریده تا خداوند متعال او را بپذیرد، بهترین پاسخ ممکن را به محبت و عشقش داده است و او را همچون همسر زهیر همیشه مشوق جهاد خویش میدانست و جهاد واقعی را نیز از آن همسران شهدا دانسته و عمل خویش را نزد خلوص آنان به هیچ میانگارد.
با توجه به نامهای که شهید نبی لو خطاب به همسرش بیان میکند علاقه حاکم در بینشان آشکار است، همه خانواده و آشنایان شاهدان این دلبستگی هستند. شهید نبیلو فراقشان را تنها به خاطر رضای خدا، قابلتحمل میداند و ادامه میدهد (اگر این سیه روی را خداوند همچون حر و زهیر بپذیرد حتماً بدون همسرم وارد جنت نخواهم شد. شهدا با شهادت به آرامش و میهمانی خدا میرسند و این مهم مقدور نیست مگر باوجود همسرانی که از حق خود بگذرند و قبول یکعمر تنهایی و مشقت و فراق کنند تا همسرشان به وصال معبود رسیده و جاودانه شود. یقین دارم اجر همسران شهدا و جانبازان بهمراتب بالاتر از ایشان است که چنین مسئولیتی را میپذیرند).
از دفاعی غیوران از حریم ولایت تا زمینهسازی برای ظهور حضرت
به گفته همسر شهید مصطفی نبی لو در زمانهای که شهادت کیمیاست و تصورش هم در ذهن احدی نمیگنجد زمانی که شهادت روزی کسی شود، دری از خیر الهی بازشده و حالآنکه سعادتمندی درگرو عبور از آن است، من نیز نمیتوانستم مخالفتی داشته باشم و مانع از سعادت همسرم شوم، در صورت پذیرش حضرت زینب (س) قبول این امر افتخاری بزرگ برای ما محسوب میشد.
آری خون دفاع از حریم اهلبیت (ع) در رگهای تکتک اعضای این خانواده جاری و ساری است. شهید نبی لو باوجود سابقه فعالیت نظامی و حضور در جبهههای حق علیه باطل در ۸ سال دفاع مقدس، با سختگیریهایی نسبت به اعزام مواجه شد که با عنایت حضرت معصومه (س) بعد از گذشت ۹ ماه تلاش برای اعزام با مشکلات پیش رو، با عنوان نیروی فنی و مهندسی عازم جبهههای سوریه شدند.
شهید مصطفی نبی لو در سفر نخست خود به سوریه در روز دوم پس از اعزام مورد اصابت و حملات دشمن قرار گرفت و به درجه جانبازی نائل شد و به علت بستری شدن، مدت ۷ ماه از مأموریت بازماند. ثانیههای بیتابی و بیقراری و ملحق شدن به کاروان عشق امانش نمیداد و دل بیتاب این مرد را بیتابتر میکرد. تا اینکه شرایط عزیمت به سفری دوباره فراهم شد و این بار آخر، دعوت حق را عاشقانهتر لبیک گفت. با انتخاب این راه گویی همه این روزها برایش مجسم شده و بهواسطه خوابی که همسر از شهادت و مکان شهادتش (دیرالزور) میبیند به راه خود مصممتر از قبل ادامه میدهد.
تا در آخرین سفر زیارتی مشهدالرضا (ع) همراه همسرش از وی طلب دعای شهادت میکند.
دعا برای شهادت همسر و شریک زندگیام، تنها مآمن امن و تکیهگاه روزهای پرفرازونشیب زندگی سراسر عشق و ایمانمان. نماز و دعای اجابت برای شهادت عزیزترین کس زندگی یکی از سختترین، والاترین و بیمثالترین خواستهها است. چگونه میشود نداشتنت را باور کرد؟.
همسر و فرزندان نمیتوانند رفیق روزهای تلخ و شیرین زندگیشان را فراموش کنند چراکه با رفتار و گفتارهایت یادت را همیشه در دلشان زنده نگه داشتی، آری تو زندهای وزندگی جاویدان یافتهای و نزد خالق مهربانیها روزی میخوری، وقتی فرزندانت نام پرمهر و اقتدار پدر را بر زبان میرانند به خود میبالند و برای داشتن پدری، چون تو، مردی که مردانه در برابر ظلم ایستاد و غیوران جنگید تا زمینهساز ظهور حضرتش باشد، بیشک افتخار خواهند کرد.
فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حریم ولایت مصطفی نبی لو
رسم بر این است که جهادگران درراه خدا وصیت خود را با آیاتی از قرآن کریم که مزین به فضیلتهای شهید و جایگاه شهادت در نزد خداوند متعال است آغاز میکنند و این حقیر سراپا تقصیر ازآنجاییکه ما بندگان خدا از معصومین نیستیم و خطاهایی را مرتکب شدهایم ابتدا برای ورود به وصیتنامه مانند مهیا شدن برای جهاد از توبه آغاز میکنم تا با طهارت جسم و روح آماده و مهیای پذیرش وعدههای الهی که از کلام وحی به آنها اشاره و استناد خواهم نمود وارد شوم و سعی میکنم تا بیشتر با کلام وحی و لسان تأثیرگذار قرآن با شما عزیزان سخن بگویم نه زبان خودم که الکن و قاصر است تا شاید مطالعه آن تذکری برای خود و شما عزیزانم باشد و همانطور که در آیه فوق اشاره شد توبه کردن را هم خداوند از سر لطف و مرحمت به ما آموخته تا بهواسطه آن مشمول مرحمت بیانتهایش شویم.
در ادامه با اشاره به صفات رحمانیت و رحیمیات خداوند و جایگاه و عظمت قرآن کریم و استناد به این کتاب آسمانی در زندگی و عمل به فرمانها و دستورات الهی و رستگاری حاصل از آن و...
حال آیا مرگ با عذاب و تمام شدن و به پایان رسیدن عمر و از دست دادن همه دلبستگیها خوب است یا جاودانه شدن و روزی خوردن نزد خالق متعال؟ مراقب باشید که شیطان و شیطانصفتان در کمیناند و با سخنهایی که میگویند از راه حق منحرفتان نکنند و از زخمزبانهایشان نهراسید و سعی کنید همیشه مانند منتظران واقعی آمادهباشید و خود را به، ولی زمان ارائه کنید.
گفتوگو و گزارش از الهام پناهی فر
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار