بهگزارش خبرگزاری بسیج استان مرکزی؛ نیمه شعبان و میلاد پربرکت امام زمان (عج) بهانهای است که ضمن عرض ارادت به ساحت مقدس آن حضرت بازخوانی نسبت به برخی موضوعات مهدویت انجام شود. برای این منظور به سراغ مجید معارف، کارشناس علوم قرآن و حدیث و استاد دانشگاه تهران رفتیم تا از منظر قرآن و روایات به بحث پیرامون مهدویت بپردازیم. متن زیر مشروح گفتگوی ما با این استاد دانشگاه تهران است؛
*بحث از امام عصر (عج) و حیات و زندگانی مبارک ایشان همواره در طول تاریخ با شبهات و انکارهایی مواجه بوده است که علمای شیعه در صدد رفع این شبهات برآمده اند؛ در سالهای اخیر کتابهایی توسط وهابیت منتشر شده است که موضوع ظهور حضرت مهدی را افسانه خوانده است، به نظر شما نوع مواجهه با این نوع شبهات چگونه باید باشد و چه پاسخی میتوان به مخاطب سنی مذهب در این خصوص داد؟
اینکه وجود مبارک امام زمان یا غیبت ایشان مورد انکار قرار بگیرد، مسائل غریبی نیست و حتی توسط بزرگان دین پیش بینی شده است. امام صادق (ع) خطاب به زُراره میفرماید قائم ما غیبتی طولانی خواهد داشت و در این هنگام مردم دچار شبهات مختلفی میشوند، برخی میگوید از اصل به دنیا نیامده بود، برخی میگویند به دنیا آمده، ولی از دنیا رفته است و…، اما بدانید که آن دوره سختی است و مردم آزمایش میشوند. رزاره میگوید اگر من آن دوره را درک کردم چه کار کنم؟ حضرت میفرماید دعای نجات غریق را بخوان که «اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک…» لذا در لسان ائمه انکار وجود امام زمان، پیش بینی شده و دوران غیبت مواجه با شبهاتی خواهد بود. علت هم این است که اعتقاد به غیبت امام زمان از مقوله ایمان به غیب است. آیا ما نداریم کسانی که در وجود خدا و حقانیت پیامبر و یا اعتقاد به روز معاد تردید کنند؟ حتی در بین خود مسلمانان نسبت بعضی از حقایق دینی که از مقوله ایمان به غیب است، شبهات و انکارهایی ممکن است رخ دهد.
وقتی ما به منابع و کتابهای حدیثی معتبر اهل سنت مانند کتاب المسند احمد ابن حنبل، صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ترمذی که کتابهای مورد وفاق اهل سنت است، مراجعه میکنیم، در این منابع ذکر شده که آنها قائل به وجود امام مهدی (عج) از نسل امام حسین (ع) هستند، اما میگویند هنوز متولد نشده است و معتقدند در آینده ظهور خواهد کرد. البته نسبت به میلاد حضرت مهدی (عج) نیز در منابع اهل سنت اشارههایی میتوان یافت.
ما اگر بخواهیم یک لیستی از منابع را نشان دهیم، آقای محمدرضا حکیمی در کتاب خورشید مغرب افرادی مانند ابن حجر هیتمی، ابن کثیر دمشقی، ابن ابی الحدید، جلال الدین سیوطی و… ذکر کرده اند که از وجود حضرت مهدی (عج) و شخصیت او و ظهور او سخن گفته اند و چیزی نیست که قابل انکار باشد.
همانطور که عرض شد اختلاف شیعه و اهل سنت در مورد حضرت مهدی (عج) صرفاً در ولادت آن حضرت است لذا تعبیر افسانه مهدویت دیگر تعبیری علمی نخواهد بود.
*از منظر قرآن چه آیاتی در مورد ظهور وجود دارد؟ چه آیاتی در این باب وجود دارد و چه قرینههایی وجود دارد که این آیات در مورد حضرت مهدی و ظهور ایشان است؟
در مورد امام زمان آیههای زیادی وجود دارد. برخی از آیات نسبتاً معروفتر هستند. مثلاً آیه ۵۵ سوره نور میفرماید «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکمُ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فیِ الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لهَمْ دِینهَمُ الَّذِی ارْتَضیَ لهَمْ وَ لَیُبَدِّلَنهَّم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنیِ لَا یُشْرِکُونَ بیِ شَیْا» این آیه سخن از یک وعده الهی دارد. خدا به مؤمنین وعده میدهد که آنها را بر کل زمین مستقر میکند و حاکمیت میدهد. چنان حاکمیتی مییابند که هیچ ترس و بیم و اندوهی به دلشان راه نمیدهند. در آن روزگار عبادت پروردگار فراگیر میشود.
وقتی به دنیای معاصر و حتی به دوران عصر پیامبر نگاه میکنیم، میبینیم که این آیه در هیچ جای تاریخ محقق نشده است. حتی در دوره امپراطوریهای اموی و عباسی غالب بودن اسلام را بر کل زمین ندیدیم. نزدیک به این آیه، آیه ۲۸ سوره فتح است که میفرماید «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ» آیا زمانی در تاریخ میتوان مثال زد که اسلام بر تمام ادیان غالب شده باشد؟ در طول تاریخ چنین اتفاقی نیفتاده است.
آیه دیگر میفرماید «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» به این معنی که وعده الهی است که قرار است زمین به وراثت زمین برسد؛ لذا این مسئله محقق نشده است.
وقتی به روایات مراجعه میکنیم، روایات تفسیری، این آیات را ناظر به ظهور حضرت مهدی میدانند و خدا استقرار عزت مندانه دین در زمین را با ظهور امام عصر محقق میکند.
اما به نظر من یکی از قویترین شاهدهای قرآنی بر حجت زنده الهی در روز زمین به سوره قدر باز میگردد. قرآن در سوره قدر میفرماید «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ» با توجه به اینکه لیله القدر مختص زمان خاصی نیست و هر سال تکرار میشود و شیعه و سنی به آن معتقد هستند و در آن احیا میگیرند، سوال این است که ملائکه و روح که همان جبرئیل است در شب قدر به کجا نازل میشوند؟
اشارات قرآنی و روایی در این مورد وجود دارد که ملائکه به حجت الهی نازل میشوند. آیه دوم سوره نحل تا اندازهای نشان میدهد که محل نزول ملائکه انسانهایی از بندگان خوب خدا هستند. میفرماید «یُنَزِّلُ الْمَلَائِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَی مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ» لذا ملائکه بر انسانهای برگزیده نازل میشوند.
در روایات ما خیلی بر مسئله پیوند لیله القدر با امام زمان تاکید شده است. طبعاً این حجت باید حی باشد و الان هم مصداق حجت حی، امام عصر است.
لیالی قدر نامعلوم است و به همین دلیل ما شبهای مختلفی را احیا میگیریم. فردی از امام باقر سوال میکند که «تَعْرِفُونَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ فَقَالَ وَ کَیْفَ لَا نَعْرِفُ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ الْمَلَائِکَةُ یَطُوفُونَ بِنَا فِیهَا» یعنی آیا شما شب قدر را میشناسید؟ فرمود: چگونه شب قدر را نشناسیم در حالی که ملائکه در آن شب نزد ما در رفت و آمدند.
در هر حال آیاتی که دلالت بر وجود امام زمان میکند زیاد است و خیلیها در مورد کتاب نوشته اند و تحقیق کرده اند و به راحتی میشود این مسئله را بررسی کرد.
*چرا در طول تاریخ مسئله تشرف به خدمت حضرت، ولی عصر موضوعیت پیدا کرده است و چرا مردم بیشتر به دنبال زیارت و عنایت و… امام هستند؟ آیا ما به خوبی نتوانسته ایم مسئله غیبت امام را تبیین کنیم؟ و اینکه تشرف موضوعیت ندارد بلکه تبعیت مهم است.
علمای بزرگ شیعه خیلی تاکید بر تشرف نمیکنند و برعکس سعی میکنند به روایات مقابل و مخالف آن تاکید کنند. شیخ صدوق در کتاب کمال الدین روایاتی میآورد که اگر کسی برای ظهور تعیین وقت کند و یا ادعا کند که خدمت امام عصر رسیده است؛ او را تکذیب کنید. برای اینکه باب ادعا و ادعاگری در این مسئله باز نشود
من میان عالمان شیعه، یک عالم را میشناسم که روی مسئله تشرف خیلی تاکید دارد و برای آن دستور عمل دارد و از برخی تجربههای تشرف نیز سخن به میان میآورد. او محدث نوری است که کتابهای مختلفی در مورد امام عصر نوشته است. او معتقد بود که راه رسیدن به خدمت امام عصر در دوران غیبت کبری مسدود نیست.
سایر علمای بزرگ شیعه خیلی تاکید بر تشرف نمیکنند و برعکس سعی میکنند به روایات مقابل و مخالف آن تاکید کنند. شیخ صدوق در کتاب کمال الدین روایاتی میآورد که اگر کسی برای ظهور تعیین وقت کند و یا ادعا کند که خدمت امام عصر رسیده است؛ او را تکذیب کنید. برای اینکه باب ادعا و ادعاگری در این مسئله باز نشود. معمولاً علمای بزرگ شیعه بر بحث تشرف تاکید نمیکنند و بر این مسئله بیشتر، عدهای از اخباریون تاکید دارند. این جز وظایف ما نیست که حتماً باید خدمت امام برسیم و تشرفی داشته باشیم. این گونه جوسازیها انحرافی است و وظایف ما در عصر انتظار مشخص است.
*صبر و انتظار فرج در مبانی دینی ما چگونه توصیف شده است؟ سیمای منتظران در مبانی دینی ما چگونه است؟ با وجود اینکه وظیفه منتظران در عصر غیبت در روایات و توسط علما تبیین شده است، چگونه گروهی مانند انجمن حجتیه سربرآورد؟
اولاً انجمن حجتیه یک حرکت تقابلی بود. جریان استعماری بابیت و بهائیت توسط انگلیس شکل گرفت و احساس کردند میتوانند مسئله مهدویت را در ایران به انحراف بکشانند؛ لذا ادعای بابیت کردند و بر این تاکید داشتند که انسانهایی میتوانند بین امام و مردم واسطه باشند. زمانی که میرزا محمدعلی باب ادعای واسطه گری بین مردم و امام زمان را کرد، او را تکذیب کردند و در نهایت محاکمه شد. آنها ابتدا خود را فرقهای از تشیع میدانستند، اما بعداً اعلام استقلال از شیعه کردند و خود را مذهبی فرااسلامی معرفی کردند. وقتی این اتفاق افتاد، میبایست یک جریان قوی علمی بتواند، استدلال و عقاید آنها را نقد کند که انجمن حجتیه شکل گرفت.
البته تفکر انجمن حجتیه از لحاظ سیاسی در مورد امام زمان و وظایف منتظران در عصر غیبت، قابل نقد است و در جای خود باید بررسی شود. اما یک قسمت از فعالیتهای مهم این انجمن نقد بابیت و بهائیت بود. آنها به کتابها و آرای بهائیت مسلط بودند و آنها را نقد علمی میکردند؛ لذا انجمن حجتیه دو وجهه دارد. یک وجهه نقادی نسبت به یک جریان انحرافی داشت که یک ضرورت تاریخی بود و یک وجهه هم اعتقادات آنها در مورد غیبت حضرت مهدی است که هرگونه قیام را مردود میدانند و زاویههایی با تفکر انقلاب اسلامی دارند.
باید گفت وظیفههای اسلامی، دوران غیبت و غیرغیبت نمیشناسد. مثلاً امر به معروف و نهی از منکر، کمک به مظلوم، مبارزه با ظلم و… مسائلی است که به عصر ظهور تخصیص ندارد. اگر ما بخواهیم بعضی از وظایف اسلامی مثل قیام برای از بین بردن ظلم یا حمایت از مظلوم و… را به عصر ظهور موکول کنیم، به این معنی است که برخی از آیات قرآن را در عصر غیبت آیات معطله بدانیم. آیات قرآنی عمومیت دارد و مسلمان باید به وظایف خودش بر پایه کتاب و سنت عمل کند؛ لذا غیبت امام عصر نباید موجب تعطیلی برخی از آیات قرآن شود. نمیتوان با قرآن گزینشی برخورد کنیم و باید به اندازه استطاعت خود به آیات قرآن جامه عمل بپوشانیم.
*عدهای معتقدند در عصر غیبت به دلیل عدم حضور امام معصوم، ما هیچ امکانی در زمینه نظام سازی و یا تمدن سازی نداریم؛ نظر شما در این زمینه چیست؟ آیا وظیفه ما در عصر غیبت نظام سازی است؟
همه اینها به این باز میگردد که یک مسلمان باید با نشاط و با امیدواری تلاش خود را بکند. نمیتوانیم از پیش تعیین بکنیم که همه حرکتها محکوم به شکست است و همه انقلابها محکوم به سقوط است. طبق ادبیات اسلامی و آیات قرآن و روایات حق نداریم از قبل پیش بینی داشته باشیم که مثلاً نظام سازی اتفاق نمیافتد.
به نظر من اگر در یک جامعه اسلامی، نظام اسلامی علی رغم همه محدودیتها و مشکلاتش شکل بگیرد، طبعاً رهبران آن نظام وظیفه دارند شرایط تحقق اسلام را در هر حدی که میتوانند به عهده بگیرند.
البته همیشه ظالمین مردم را از راه خدا بازمی دارند، ولی به این معنی نیست که مؤمنین دست روی دست بگذارند و از قبل شکست را پذیرا باشند. به نظر من امکان نظام سازی و تمدن سازی منتفی نیست. منتهی ممکن است محدوده آن کوچک و تحدیدپذیر باشد، ولی وقتی امام عصر ظهور میکند، چون پیشوایان کفر را به عنوان موانع ایجاد نظام از بین میبرند، طبیعتاً آن نظام سازی و تمدن سازی راحتتر رخ میدهد.
*در روایات از دشورایهای دینداری در زمان غیبت سخن به میان آمده است، چرا در زمان غیبت دینداری دشوار است و نحوه حفظ دین چگونه است؟ عنایت امام در دوره غیبت به شیعیان چگونه است و شرط آن چیست؟
من در سوال اول گفتم که زندگی در عصر غیبت و عمل کردن به احکام اسلام یکی از مصدایق ایمان به غیب است. قرآن ایمان به غیب را یکی از اولین ویژگیهای پرهیزکاران میشمارد. ما در روایاتی داریم که پیامبر فرمودند مرحبا به مؤمنان آخرالزمان. نظیر این روایت از امیرالمومنین در نهج البلاغه نیز آمده است. حضرت میفرماید چقدر من دلتنگ برادران آخرالزمانی خود هستم. سوال میکنند که ما چه؟ میفرمایند شما من را میبینید، ولی آنها من را نمیبینند، ولی ایمان دارند؛ لذا آن ایمان خیلی ارزشمندتر از ایمان کسانی است که در حضور حجت خدا بوده اند.
امام صادق (ع) میفرماید اگر حجت در زمین نباشد زمین اهل آن را میبلعد. یک تعبیر از این حدیث این است که اگر اداره زمین به دست انسان بیفتد و نظارت معصوم بر آن نباشد، امنیتی در زمین باقی نمیماند. یکی از عوارض عدم حضور حجت بر روی زمین این است که امنیت همگانی از بین میرود.
به ما توصیه شده است که در عصر غیبت امام خود را بشناسیم و به او توسل پیدا کنیم و نظارت امام و دعای امام را بر خودمان باور کنیم. آیه ۱۰۵ سوره توبه میفرماید «وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَی عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»یعنی بگو که هر عمل کنید خدا آن عمل را میبیند و هم رسول و مؤمنان بر آن آگاه میشوند، آن گاه به سوی خدایی که دانای عوالم غیب و شهود است بازگردانیده شوید و او شما را به کردارتان واقف سازد.
یک مسلمان در عصر غیبت همینکه نظام واجبات و محرمات را بشناسد و عامل به آن باشد و متعبد باشد، مهمترین وظیفه خود را انجام داده است. مسلمانی و عمل به وظایف متوقف حضور عینی امام عصر نیست.
امام باقر فرمود اسلام ۵ پایه و رکن دارد. نماز، زکات، حج، روزه و ولایت. اگر شما این ارکان اسلام را باور کرده باشید، به وظایف خود عمل کرده اید. زندگی کردن در عصر غیبت امر پیچیدهای نیست و ما همین که به واجبات الهی عمل کنیم و از محرمات الهی دوری کنیم، به وظیفه خود عمل کرده ایم.
منبع: مهر
انتهای پیام