به گزارش خبرگزاری بسیج، محسن پیرهادی در رسالت نوشت:
همکاری داشتم که معمولا در انجام وظایف کاری، اهمال میکرد و کار را بهموقع نمیرساند. اوایل هر وقت میپرسیدم که چرا کارت را بهوقت تحویل نمیدهی، طلب وقت بیشتر میکرد و وعده فردا و پسفردا میداد، اما وقتی روز موعود فرامیرسید، کار آماده نمیشد.
وقتی مجدد میپرسیدم که چرا کار را انجام نمیدهی، توجیهات دیگری میآورد و بازهم وعده میداد، زمانی که پس از دادن وعدههای بسیار و باگذشت چند ماه، بازهم کار بر زمین مانده بود، فرد مذکور که دیگر توجیهی برایش نمانده بود، به فلسفهبافی پناه میبرد و مثلا میگفت من از اول هم با این شیوه کار موافق نبودم و آن را مفید نمیدانستم! ماجرا این بود که آن همکار، فقط یک مشکل بزرگ داشت و آنهم این بود که حوصله و توان انجام کار را نداشت و این فلسفهبافیها هم از اساس بیمورد بود و خود گوینده هم به آن اعتقادی نداشت.
حالا این قصه جناب روحانی است. بیش از 6 سال است که ایشان بر مسند ریاست جمهوری نشسته و ایدههای خود در حوزه سیاست خارجی را پیاده کرده است. هم شخصا با رئیسجمهور آمریکا تلفنی صحبت کرده، هم وزیر خارجهاش مرتبا با وزیر خارجه آمریکا بر سر یک میز نشسته و هم با 6 قدرت خارجی در قالب برجام به توافق رسیده است.
روحانی بیش از 6 سال رئیسجمهور بوده که دو سال ابتدای آن منتظر امضای برجام بودیم، پسازآن، نزدیک به دو سال منتظر اجرای برجام بودیم و بعد که همان طرفهای خارجی، این توافقنامه را نقض کردند و به هیچ انگاشتند، دو سال است که منتظر احیای برجام هستیم.
مگر رئیس بانک مرکزی خودتان نگفت که حاصل برجام تقریبا «هیچ» است؟ مگر پس از روی کار آمدن ترامپ و خروج آمریکا از برجام، خودتان نفرمودید که با چاقوکش مذاکره نمیکنیم؟ مگر وزیر خارجه شما بارها از بیفایده بودن مذاکره در این شرایط سخن نگفت؟ حالا چه شده است که میگویید «۴۱ سال است هنوز به جواب روشن و قاطع نرسیدیم؛ عدهای میگویند تعامل سازنده با دنیا وعدهای هم میگویند تقابل مداوم...اینکه استراتژی تعامل باشد یا تقابل؛ این مسئله است».
شما که همه نوع تعاملی با آمریکا کردید، حتی بر سر دستاوردهای هستهای که کشور پای آنها شهید داده بود و خون دانشمندانمان بر زمین ریخته شده بود، بده بستان کردید، البته دقیقتر آن است که همهچیز دادید و هیچ نستاندید، حالا چه شده است که میگویید «دعوا سر برجام نیست، چراکه برجام جای دعوا ندارد بلکه دعوا سر مسئله بزرگتر و مسئله بالاتری است.»
رئیسجمهور محترم! شما که خودتان هم میدانید مسئله بالاتر آن است که بعد از گذشت سالها دولتتان در هیچ حوزهای دستاورد پررنگی نداشته، حوزه خارجی که اینطور، اقتصاد هم که بدتر! 6 سال هم هست که همه نوع دلیل و توجیهی آوردهاید ولی حالا که دیگر به اواخر عمر ریاست رسیدهاید، دیگر هیچ توجیهی پذیرفتنی نیست.
آن حرفها که «خزانه را خالی تحویل گرفتهایم» و دولت قبل چنین بود و چنان بود، دیگر خریدار ندارد، توجیهاتی از این قبیل که اختیار نداریم و نمیگذارند هم که از روز اول طرح شدن مضحک بود، دیگر توجیهی نمانده است. دولت جنابتان از شدت خالی بودن سبد توجیه به فلسفهبافی و ضرورت رفراندوم بین دو دیدگاه رسیده است. این حرفها را خود دوستان دولت هم جدی نمیگیرند، ما که جای خود داریم!