دلاورمردی بود از مردان حقیقت، مردان قوی دل و قوی همّتی که کافران و دشمنان را به حیرت و فغان درآوردند
زندگینامه:
دلاورمردی بود از مردان حقیقت، مردان قویدل و قویهمّتی که کافران و دشمنان را به حیرت و فغان درآوردند و دوستان را خرسند و خوشحال نمودند. آنانی که ثمرۀ خونشان سرافکندگی و ذلّت دشمن شد و سربلندی و عزّت دوستان. شاید در روزگارانی قصۀ دلاورمردیها و از خودگذشتگیهای مردانی بزرگ را میشنیدیم و آرزوی دیدن آنان یا در کنار آنان بودن را داشتیم، که ناگاه دشمن ظاهر شد و تاریخ، صحنهای دیگر از گذشتههای خویش را به نمایش گذاشت. با این تفاوت که اینبار حقیقتاً دلاوری و شجاعت را تجربه کرد آن هم نه در منطقه یا قشر خاصی که همۀ ایران و همۀ ملت ایران این شرافت را به نمایش گذاشتند.
شهید جعفر آبایی هزاوه از این دست شهیدان است که در شهرستان اراک و در تاریخ دوازدهم اردیبهشتماه سال 1335 در خانوادهای پا به عرصۀ وجود گذاشت که در آن مذهب حرف اول را میزد و برای تربیتش با تمام داشتههایشان به میدان آمده بودند تا او را در مسیری بزرگ کنند که اصول و قواعد اسلام میگوید، برای همین روزها را در کنار پدر به آموزش و یادگیری فنون زندگی و شبها را در کانون احساس مادر به آموختن دروس معرفتی برای زندگی اسلامی میپرداخت.
هفتساله شد و دورۀ ابتداییاش را شروع کرد و تحصیلش را تا مقطع سوم راهنمایی ادامه داد و برای کسب روزی و امرار معاش در شرکت ماشینسازی اراک مشغول به کار شد. بعد از پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی به عنوان داوطلب راهی جبههها شد و در سپاه شروع به خدمت کرد.
شهید جعفر آبائی در منطقۀ عملیاتی مهران و در عملیات کربلای یک بر اثر اصابت ترکش خمپاره به گردن شریفش به شهادت رسید و بدن مطهرش را در اراک به خاک سپردند.
وصیتنامه:
بسم الله الرحمن الرحیم
اين وصيتنامهها انسان را ميلرزاند و بيدار ميكند. (امام عزيزمان خمينى بت شكن) اينك وقت آن رسيده كه وصيتنامه خود را بنويسيم چونكه واجب است هر مسلمان، هر شبى كه سر را روى بالين خود مىگذارد وصيت كرده باشد لذا من هم تكليف خود ميدانم كه اين واجب را انجام دهم و امّا وصيت من با نام خداوند تعالى شروع شده و ضمن درود و سلام به آقا امام زمان (عج) و يگانه منجى عالم بشريت و نايب بر حق آن آقا يعنى خمينى روح خدا و درهمكوبندۀ شرق و غرب و نجاتدهندۀ مسلمين از بند اسارت مستكبران عالم و با پيامى به مردم شهيد پرور ايران. من كوچكتر از آن ميباشم كه پيامدهنده باشم ولى ميگويم كه شما اى ادامهدهندگان راه حسين و پويندگان خون شهدا، هميشه به هوش و سراپا گوش به فرمان رهبر خود بوده و تا مىتوانيد جبهههاى نور بر تاريكى را پر كنيد كه نكند امام عزيز از اين مسئله ناراحت باشد چراکه اگر امام را ناراحت كنيد قلب امام زمان خود را رنجاندهايد و هميشه با منافقين در جنگ باشید كه اگر خداى ناكرده آنها بر ما پيروز شوند ديگر نه دين و نه ناموس براى اين مملكت خواهند گذاشت و كشور خود را که وارث خون شهدا مىباشد به اجانب نسپارید. من به شما مىگويم كه اگر شهادت نصيبم شد از هر كسى كه من او را رنجاندهام رضايت مىخواهم كه انشاءالله آنها هم مىبخشند.