روایتی از یک خانواده جهادگر خوزستانی
صفیه خانم می گوید: کار جهادی پول نمی خواهد بلکه همت و تفکر جهادی می خواهد. در خانواده ما پسرها کارگر هستند و درامد بالایی ندارند، همسرم بازنشسته است و خداوند به مال مان آنقدر برکت داده است که در کنار یکدیگر در واحدهای آپارتمانی زندگی می کنیم در حالیکه سر یک سفره شام و ناهار می خوریم. ابتدای کار هم گفتم که با مبلغ بسیار کمی شروع کردیم و خداوند با کمک مردم به این حرکت برکت داد.
به گزارش سرویس بسیج جامعه زنان کشوری خبرگزاری بسیج - منیره غلامی توکلی: «روحیّهی جهادی را بر روحیّهی تافتهی جدابافته بودن ترجیح بدهید... راهش هم این است که کار جهادی و روحیّهی جهادی را در خودتان تقویت کنید. روحیّهی جهادی یعنی کار را برای خدا انجام دادن، کار را وظیفهی خود دانستن، همهی نیروها را در راهِ کارِ درست به میدان آوردن؛ این روحیّهی جهادی است....»
این جملات بخشی از صحبت های مقام معظم رهبری در خصوص کارهای جهادی در ۲۲ مهر ۱۳۹۴ است. " جهاد و جهادگر" مفاهیمی هستند که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ادبیات اجتماعی – فرهنگی ما برای آبادانی کشور و توزیع عادلانه رفاه، نقش بسیار مهمی دارد، هر چند که تا به امروز با وجود تمامی تلاش های صورت گرفته توسط مدیران جهادی، جهادگران و کسانی که پایبند تفکر جهادی هستند هنوز با وضعیت مطلوب فاصله داریم.
در دو جمله اول صحبت های مقام معظم رهبری ما با دو نکته بسیار مهم رو به رو هستیم! اول اینکه کسانی که کار جهادی می کنند روحیه ای دارند که خود را تافته جدا بافته از اجتماع نمی دانند به عبارتی ژن برتر پنداری ندارند و نکته دوم اینکه کسانی که در گروه های جهادی هستند باید این روحیه را در خود تقویت کنند این نکته برگرفته از واقعیتی است که برخی افراد سعی دارند نیروهای جهادی را در مسیری که پیش رو گرفته اند ناامید و یا دلزده کنند! و شرکت کردن مستمر در اردوهای جهادی یکی از راه های حفظ روحیه جهادگرانه است.
با ورود غیرمترقبه کرونا به کشور، عرصه ای تازه در کارهای جهادی به وجود آمد و آن هم مدافعان عرصه سلامت بودند کسانی که قبل از ورود این ویروس منحوس از آنها تحت عنوان « کادر پزشکی – درمانی» یاد می کردیم. این افراد مانند سایر مدافعان چون مدافعان مرزهای کشور، مدافعان مال و ناموس وطن، مدافعان حرم و ... از جان و مال و علایق خود گذشتند تا مردم در آسایش زندگی کنند. اما جبهه مقابله با ویروس کوئید ۱۹ جبهه ای بزرگ و شامل عرصه های گوناگون بود و تقویت هر کدام از این عرصه ها راه را برای #شکت_ویروس_کرونا باز می کرد و غفلت از هر کدام به مثابه ی از دست دادن منطقه و جبهه ای عملیاتی بود که در سرنوشت این جنگ تأثیرگذاری مستقیم داشت.
یکی از این عرصه ها کمک به خانواده ها و افرادی بود که بر اثر تبعات شیوع ویروس کرونا دچار آسیب شده و در عین داشتن زندگی شرافتمندانه و عزت نفس نیازمند کمک هموطنان شده بودند. این افراد را خانواده های کم درآمد، شغل از دست داده به علت قرنطینه، خانواده های دارای سرپرست زن .. ایتام و ساکنان مناطق محروم تشکیل می دادند.
بعد از تذکر این مسئله از سوی مقام معظم رهبری، گلبانگ « کمک مؤمنانه » در سطح کشور چنان به صدا در آمد که بصورتی برق آسا و خارج از انتظار و صد البته خودجوش مردم در قالب های مختلف گروه های جهادی، پایگاه های بسیج و حتی خیرین خانوادگی وارد عرصه خدمت رسانی و کمک به هموطنان شدند تا تلخی ورود کرونا حداقل در مذاقشان کمتر بنشیند.
پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس در راستای معرفی و تشکر از این خانواده های جهادگر اقدام به صحبت ونشستن پای خاطرات آنها کرده است. یکی از این خانواده های محترم جهادگر « خانواده آقای فرطوسی» هستند.
*گروه جهادی همه با فامیلی فرطوسی!
از آنجایی که مادر نقش بسیار مهمی در ترسیم حرکت خانواده در مسیر چگونه زیستن دارد و مهمترین وظیفه یعنی تربیت فرزندان در خانواده را عهده دار است برای آشنایی بیشتر با خانواده جهادگر فرطوسی سراغ مادر خانه یعنی « خانم صفیه رویین » می رویم.
هنوز چند باری بوق برقراری تماس در گوشم نپیچیده است که خانم رویین با لهجه ی زیبای اهوازی و سلام و علیکی برگرفته از صفای باطنش، مسیر گفت وگو را از حالت خبری به سمت صحبت های دوستانه می کشاند.
ابتدا از خود می گوید که متولد سال ۴۲ در شهر اهواز است و ۳۷ سالی است که با آقای فرطوسی که اکنون سرهنگ بازنشسته نیروی انتظامی است و از مدافعان حرم حضرت هادی علیه السلام در شهر سامرا می باشد، زندگی می کند. حاصل این زندگی موفق و در عین حال ساده، گرم و صمیمی و صدالبته زیبا، ۲ فرزند پسر و ۲ فرزند دختر است که از آنها صاحب چندین نوه می باشد.
ابوالفضل، فاطمه و حسین و مسافری کوچک که در راه است! صفیه خانم که یکی از افتخارات اجتماعی او بسیجی بودن اش هست، می گوید: از سال های ۶۰ درست وقتی ازدواج کردم عضو گروه منتظران پایگاه هجرت هستم. زندگی ما بسیار ساده و در عین حال پر از شادی و مهربانی است. ما کنار مادربزرگ – مادرهمسر- که بر اثر سالمندی سوی چشمانش را از دست داده است زندگی می کنیم و یکی از چیزهایی که به آن دقت دارم این است که وسایل راحتی و آرامش مادربزرگ و خورد و خوراکش به وقت باشد تا گردی از ناراحتی بر چهره نازنینش ننشیند.
*دفاع مقدس، فرصت کم نظیر تمرین و تعمیق کارهای جهادی
صفیه خانم در پاسخ به این سؤال من که چطور شد به کارهای جهادی روی آوردید با خنده می گوید: ما از سال های انقلاب اسلامی و در نقطه اوج آن دفاع مقدس و بعد هم در تمام بالایا و موقعیت هایی که مردم خوزستان به کمک احتیاج داشتند در کنارشان بودیم. شوهرم در دوران دفاع مقدس یا در جبهه بود یا در مأموریت، بعد هم که بحث دفاع از حرم آل الله پیش آمد آقای فرطوسی به عنوان مدافع حرم حضرت هادی علیه السلام و خادم حرم آن جناب سه سالی است که در سامرا به سر می برد و هر ۲ ماهی ۱۵ روز کنار ماست. وقتی پارسال سیل خانه و کاشانه و کسب و کار مردم را ویران کرد آقای فرطوسی در کنار سایر اعضای خانواده و دوستان شان به کمک مردم سیل زده رفتند ... در ادامه با خنده می گوید: « من در زندگی ام همیشه تنها بودم»
*وقتی مدافع حرم امام هادی علیه السلام، همیار مدافعان سلامت می شود!
در ادامه صحبت به روزهای کرونا می رسیم و اینکه چگونه این خانواده مهربان و صمیمی تبدیل به یک گروه جهادی برای لبیک گفتن به فرمان مقام معظم رهبری در« رزمایش کمک مؤمنانه» شد؟ صفیه خانم می گوید: بهمن سال گذشته، همسرم برای شرکت در راهپیمایی ۲۲ بهمن به ایران بازگشت اما با شیوع ویروس کرونا دیگر نتوانست به عراق بازگردد و اینگونه شد که کار جهادی را در عرصه کمک به مردم از اوایل اسفند ماه شروع کردیم.
در شهر ما بودند کسانی که با عزت نفس زندگی شرافتمندانه ای داشتند اما کرونا و آسیبی که به کسب و کار مردم زد، دامن زندگی آنها را نیز گرفت. تصمیم گرفتیم با کمک اعضای خانواده برای کم کردن رنج و سختی آنها بسته های معیشتی درست کرده و به درب منزل شان برسانیم. ابتدای کار دخترم ۵۰۰ هزار تومان و پسرها هر کدام ۲۰۰ هزار تومان و مبلغی هم همسرم به این کار اختصاص داد توانستیم به اندازه ۱۵ بسته معیشتی فراهم کنیم. از فامیل و همسایه ها خواستیم که خانواده های آسیب دیده را به ما معرفی کنند و آقای فرطوسی به همراه پسرها شبانه این بسته ها را به خانواده ها تحویل داد.
*کارجهادی واگیر دارد!
وی ادامه می دهد: اعضای فامیل و همسایه ها وقتی متوجه این حرکت شدند به صورت خودجوش به کمک ما آمدند و بصورت نقدی و یا کالا در تهیه این بسته های معیشتی کمک کردند به طوری که ما توانستیم هر شب ۷۳بسته معیشتی را به دست کسانی که نمی شناختیم اما از طریق دوستان و آشنایان معرفی شده بودند برسانیم. روزهای ماه رمضان افراد مختلف از هر قشری نذورات و کمک های خود را به دست ما رساندند و در سه روز ایام قدر ، شبی ۷۰ بسته معیشتی بین نیازمندان توزیع کردیم.
صفیه خانم می گوید از اول اسفند تا امروز ۳۰۰ بسته معیشتی را با عنایت خدا و کمک همه تهیه و توزیع کردیم در این راه حتی نوه ها هم کمک کردند. وقتی آرد برای پخت نان آوردند فاطمه نوه هفت ساله ام به کمک آمد و هر کاری که از دستش برمی آمد انجام داد. ابوالفضل کیسه های اقلام را باز می کرد و نگه می داشت تا کالاها را راحت تر در کیسه بگذاریم. حسین که سه سال بیشتر ندارد هم بسته های سویا را در کیسه ها می گذاشت .. خلاصه همه دستی برآتش داشتند.
می پرسم: پس کار جهادی برخلاف اینکه مردم فکر می کنند نیاز به سرمایه زیاد دارد، اینگونه نیست؟صفیه خانم می گوید: کار جهادی پول نمی خواهد بلکه همت و تفکر جهادی می خواهد. در خانواده ما پسرها کارگر هستند و درامد بالایی ندارند، همسرم بازنشسته است و خداوند به مال مان آنقدر برکت داده است که در کنار یکدیگر در واحدهای آپارتمانی زندگی می کنیم در حالیکه سر یک سفره شام و ناهار می خوریم. ابتدای کار هم گفتم که با مبلغ بسیار کمی شروع کردیم و خداوند با کمک مردم به این حرکت برکت داد.
*چرخیدن چرخ اقتصاد خانواده ای ۱۰ نفره به برکت کار جهادی
این بانوی بسیجی با اشاره به خاطره ای گفت: وقتی شوهرم در دفاع مقدس بود یا همین اواخر به عنوان مدافع حرم به سامرا رفته بود، مردم می گفتند برای پول می رود و طعنه می زدند که وقتی بر گردد ماشین تان را عوض می کنید یا خانه تان را بزرگتر و شیک تر می کنید! هیچ کدام از این اتفاقات نه تنها نیفتاد بلکه زمانی که همسرم نبود و کارت حقوقش در دستم بود همیشه این نگرانی داشتم که تا آخر برج کم بیاورم شوخی که نبود خرج یک خانواده بزرگ در این کارت ریخته می شد! یادم هست که وقتی آب می آوردند یا نان می خردیم در تسویه حساب دجار مشکل می شدم اما حتی به فرزندانم هم نمی گفتم!
*مکه ما رسیدگی به فرزندان مان شد!
زندگی ما زمانی تغییر کرد که شوهرم بازنشسته شد و پول بازنشستگی اش را به جای اینکه مکه برویم طبقاتی به ساختمان خانه اضافه کردیم و پسرها را کنار خودمان آوردیم تا کمی در گذران زندگی به آنها کمک کرده باشیم . خداروشکر بسیار راضی هستم و صدها هزار بار خدا را به خاطر این لطف و مهربانی و برکتش به زندگی مان شکر می کنم.
پسرها هم که کارگر هستند همین نظر را دارند و با همین مبلغ اندک درآمد روزگار می گذرانند و خدار را شکر می کنند که حداقل کاری هست تا دستشان جلوی کسی دراز نباشد.
*دوخت ماسک به همت خیاطان جهادی و بانوان قرآنی
این زن جهادگر و خیر در پاسخ به این سؤالم که از ابتدای بحث کرونا فقط در تهیه بسته معیشتی فعالیت کردید؟ می گوید: نه! ابتدا توسط خواهرانی که همسر پاسدار بودند، پارچه های ماسک به دستم رسید من هم کسانی که می شناختم را بسیج کردم، پسرم پارچه ها به خیاطان جهادی که عموما در خانه خودشان کار می کردند، می رساند و به همان صورت نیز ماسک های تولید شده را تحویل گرفته به دست مسئولین می رساندم.
به پایان گفت وگو نزدیک شده ایم و صفیه خانم آنقدر گرم و صمیمی صحبت می کند که دلم نمی آید با او خداحافظی کنم از او می خواهم با دعا یا خاطره ای صحبت ها را به پایان برسانیم. می گوید: کار جهادی برکت دارد هم برای مردم هم برای جهادگران، من به چشم خود برکت را از نظر عاطفی و مادی در زندگی خودم دیده ام. با اینکه پیش می آمد هر چند روز یک بار اقای فرطوسی به خرید مایحتاج برود اما همان کالاها این روزها شاید دو هفته ای برکت داشته باشند و ما احتیاج به خرید نداشته باشیم. همه خوشحالیم و همدیگر را دوست داریم و این بزرگترین نعمت است..
*دیدار رهبری بزرگترین آرزوی من است!
این بانوی بسیجی ادامه می دهد: حضرت آقا را بسیار دوست می دارم و از خدا می خواهم که از عمر من و فرزندان و شوهرم کم کند و بر عمر ایشان اضافه کند. آرزو دارم از نزدیک ایشان را ببینم . از مردم می خواهم که در خانه ها بمانند، پرستاها و پزشکان برای سلامت ما جان خود را به خطر می اندازند و ما با رعایت قرنطینه از آنها تشکر خواهیم کرد. دست همه کادر درمانی را می بوسم و امیدوارم هرچه زودتر شاهد ریشه کن شدن کرونا باشیم و سلامتی برای همه مردم ایران، رونق بازار و کسب و کار مردم را از خدای متعال خواستارم .
این جملات بخشی از صحبت های مقام معظم رهبری در خصوص کارهای جهادی در ۲۲ مهر ۱۳۹۴ است. " جهاد و جهادگر" مفاهیمی هستند که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ادبیات اجتماعی – فرهنگی ما برای آبادانی کشور و توزیع عادلانه رفاه، نقش بسیار مهمی دارد، هر چند که تا به امروز با وجود تمامی تلاش های صورت گرفته توسط مدیران جهادی، جهادگران و کسانی که پایبند تفکر جهادی هستند هنوز با وضعیت مطلوب فاصله داریم.
در دو جمله اول صحبت های مقام معظم رهبری ما با دو نکته بسیار مهم رو به رو هستیم! اول اینکه کسانی که کار جهادی می کنند روحیه ای دارند که خود را تافته جدا بافته از اجتماع نمی دانند به عبارتی ژن برتر پنداری ندارند و نکته دوم اینکه کسانی که در گروه های جهادی هستند باید این روحیه را در خود تقویت کنند این نکته برگرفته از واقعیتی است که برخی افراد سعی دارند نیروهای جهادی را در مسیری که پیش رو گرفته اند ناامید و یا دلزده کنند! و شرکت کردن مستمر در اردوهای جهادی یکی از راه های حفظ روحیه جهادگرانه است.
با ورود غیرمترقبه کرونا به کشور، عرصه ای تازه در کارهای جهادی به وجود آمد و آن هم مدافعان عرصه سلامت بودند کسانی که قبل از ورود این ویروس منحوس از آنها تحت عنوان « کادر پزشکی – درمانی» یاد می کردیم. این افراد مانند سایر مدافعان چون مدافعان مرزهای کشور، مدافعان مال و ناموس وطن، مدافعان حرم و ... از جان و مال و علایق خود گذشتند تا مردم در آسایش زندگی کنند. اما جبهه مقابله با ویروس کوئید ۱۹ جبهه ای بزرگ و شامل عرصه های گوناگون بود و تقویت هر کدام از این عرصه ها راه را برای #شکت_ویروس_کرونا باز می کرد و غفلت از هر کدام به مثابه ی از دست دادن منطقه و جبهه ای عملیاتی بود که در سرنوشت این جنگ تأثیرگذاری مستقیم داشت.
یکی از این عرصه ها کمک به خانواده ها و افرادی بود که بر اثر تبعات شیوع ویروس کرونا دچار آسیب شده و در عین داشتن زندگی شرافتمندانه و عزت نفس نیازمند کمک هموطنان شده بودند. این افراد را خانواده های کم درآمد، شغل از دست داده به علت قرنطینه، خانواده های دارای سرپرست زن .. ایتام و ساکنان مناطق محروم تشکیل می دادند.
بعد از تذکر این مسئله از سوی مقام معظم رهبری، گلبانگ « کمک مؤمنانه » در سطح کشور چنان به صدا در آمد که بصورتی برق آسا و خارج از انتظار و صد البته خودجوش مردم در قالب های مختلف گروه های جهادی، پایگاه های بسیج و حتی خیرین خانوادگی وارد عرصه خدمت رسانی و کمک به هموطنان شدند تا تلخی ورود کرونا حداقل در مذاقشان کمتر بنشیند.
پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس در راستای معرفی و تشکر از این خانواده های جهادگر اقدام به صحبت ونشستن پای خاطرات آنها کرده است. یکی از این خانواده های محترم جهادگر « خانواده آقای فرطوسی» هستند.
*گروه جهادی همه با فامیلی فرطوسی!
از آنجایی که مادر نقش بسیار مهمی در ترسیم حرکت خانواده در مسیر چگونه زیستن دارد و مهمترین وظیفه یعنی تربیت فرزندان در خانواده را عهده دار است برای آشنایی بیشتر با خانواده جهادگر فرطوسی سراغ مادر خانه یعنی « خانم صفیه رویین » می رویم.
هنوز چند باری بوق برقراری تماس در گوشم نپیچیده است که خانم رویین با لهجه ی زیبای اهوازی و سلام و علیکی برگرفته از صفای باطنش، مسیر گفت وگو را از حالت خبری به سمت صحبت های دوستانه می کشاند.
ابتدا از خود می گوید که متولد سال ۴۲ در شهر اهواز است و ۳۷ سالی است که با آقای فرطوسی که اکنون سرهنگ بازنشسته نیروی انتظامی است و از مدافعان حرم حضرت هادی علیه السلام در شهر سامرا می باشد، زندگی می کند. حاصل این زندگی موفق و در عین حال ساده، گرم و صمیمی و صدالبته زیبا، ۲ فرزند پسر و ۲ فرزند دختر است که از آنها صاحب چندین نوه می باشد.
ابوالفضل، فاطمه و حسین و مسافری کوچک که در راه است! صفیه خانم که یکی از افتخارات اجتماعی او بسیجی بودن اش هست، می گوید: از سال های ۶۰ درست وقتی ازدواج کردم عضو گروه منتظران پایگاه هجرت هستم. زندگی ما بسیار ساده و در عین حال پر از شادی و مهربانی است. ما کنار مادربزرگ – مادرهمسر- که بر اثر سالمندی سوی چشمانش را از دست داده است زندگی می کنیم و یکی از چیزهایی که به آن دقت دارم این است که وسایل راحتی و آرامش مادربزرگ و خورد و خوراکش به وقت باشد تا گردی از ناراحتی بر چهره نازنینش ننشیند.
*دفاع مقدس، فرصت کم نظیر تمرین و تعمیق کارهای جهادی
صفیه خانم در پاسخ به این سؤال من که چطور شد به کارهای جهادی روی آوردید با خنده می گوید: ما از سال های انقلاب اسلامی و در نقطه اوج آن دفاع مقدس و بعد هم در تمام بالایا و موقعیت هایی که مردم خوزستان به کمک احتیاج داشتند در کنارشان بودیم. شوهرم در دوران دفاع مقدس یا در جبهه بود یا در مأموریت، بعد هم که بحث دفاع از حرم آل الله پیش آمد آقای فرطوسی به عنوان مدافع حرم حضرت هادی علیه السلام و خادم حرم آن جناب سه سالی است که در سامرا به سر می برد و هر ۲ ماهی ۱۵ روز کنار ماست. وقتی پارسال سیل خانه و کاشانه و کسب و کار مردم را ویران کرد آقای فرطوسی در کنار سایر اعضای خانواده و دوستان شان به کمک مردم سیل زده رفتند ... در ادامه با خنده می گوید: « من در زندگی ام همیشه تنها بودم»
*وقتی مدافع حرم امام هادی علیه السلام، همیار مدافعان سلامت می شود!
در ادامه صحبت به روزهای کرونا می رسیم و اینکه چگونه این خانواده مهربان و صمیمی تبدیل به یک گروه جهادی برای لبیک گفتن به فرمان مقام معظم رهبری در« رزمایش کمک مؤمنانه» شد؟ صفیه خانم می گوید: بهمن سال گذشته، همسرم برای شرکت در راهپیمایی ۲۲ بهمن به ایران بازگشت اما با شیوع ویروس کرونا دیگر نتوانست به عراق بازگردد و اینگونه شد که کار جهادی را در عرصه کمک به مردم از اوایل اسفند ماه شروع کردیم.
در شهر ما بودند کسانی که با عزت نفس زندگی شرافتمندانه ای داشتند اما کرونا و آسیبی که به کسب و کار مردم زد، دامن زندگی آنها را نیز گرفت. تصمیم گرفتیم با کمک اعضای خانواده برای کم کردن رنج و سختی آنها بسته های معیشتی درست کرده و به درب منزل شان برسانیم. ابتدای کار دخترم ۵۰۰ هزار تومان و پسرها هر کدام ۲۰۰ هزار تومان و مبلغی هم همسرم به این کار اختصاص داد توانستیم به اندازه ۱۵ بسته معیشتی فراهم کنیم. از فامیل و همسایه ها خواستیم که خانواده های آسیب دیده را به ما معرفی کنند و آقای فرطوسی به همراه پسرها شبانه این بسته ها را به خانواده ها تحویل داد.
*کارجهادی واگیر دارد!
وی ادامه می دهد: اعضای فامیل و همسایه ها وقتی متوجه این حرکت شدند به صورت خودجوش به کمک ما آمدند و بصورت نقدی و یا کالا در تهیه این بسته های معیشتی کمک کردند به طوری که ما توانستیم هر شب ۷۳بسته معیشتی را به دست کسانی که نمی شناختیم اما از طریق دوستان و آشنایان معرفی شده بودند برسانیم. روزهای ماه رمضان افراد مختلف از هر قشری نذورات و کمک های خود را به دست ما رساندند و در سه روز ایام قدر ، شبی ۷۰ بسته معیشتی بین نیازمندان توزیع کردیم.
صفیه خانم می گوید از اول اسفند تا امروز ۳۰۰ بسته معیشتی را با عنایت خدا و کمک همه تهیه و توزیع کردیم در این راه حتی نوه ها هم کمک کردند. وقتی آرد برای پخت نان آوردند فاطمه نوه هفت ساله ام به کمک آمد و هر کاری که از دستش برمی آمد انجام داد. ابوالفضل کیسه های اقلام را باز می کرد و نگه می داشت تا کالاها را راحت تر در کیسه بگذاریم. حسین که سه سال بیشتر ندارد هم بسته های سویا را در کیسه ها می گذاشت .. خلاصه همه دستی برآتش داشتند.
می پرسم: پس کار جهادی برخلاف اینکه مردم فکر می کنند نیاز به سرمایه زیاد دارد، اینگونه نیست؟صفیه خانم می گوید: کار جهادی پول نمی خواهد بلکه همت و تفکر جهادی می خواهد. در خانواده ما پسرها کارگر هستند و درامد بالایی ندارند، همسرم بازنشسته است و خداوند به مال مان آنقدر برکت داده است که در کنار یکدیگر در واحدهای آپارتمانی زندگی می کنیم در حالیکه سر یک سفره شام و ناهار می خوریم. ابتدای کار هم گفتم که با مبلغ بسیار کمی شروع کردیم و خداوند با کمک مردم به این حرکت برکت داد.
*چرخیدن چرخ اقتصاد خانواده ای ۱۰ نفره به برکت کار جهادی
این بانوی بسیجی با اشاره به خاطره ای گفت: وقتی شوهرم در دفاع مقدس بود یا همین اواخر به عنوان مدافع حرم به سامرا رفته بود، مردم می گفتند برای پول می رود و طعنه می زدند که وقتی بر گردد ماشین تان را عوض می کنید یا خانه تان را بزرگتر و شیک تر می کنید! هیچ کدام از این اتفاقات نه تنها نیفتاد بلکه زمانی که همسرم نبود و کارت حقوقش در دستم بود همیشه این نگرانی داشتم که تا آخر برج کم بیاورم شوخی که نبود خرج یک خانواده بزرگ در این کارت ریخته می شد! یادم هست که وقتی آب می آوردند یا نان می خردیم در تسویه حساب دجار مشکل می شدم اما حتی به فرزندانم هم نمی گفتم!
*مکه ما رسیدگی به فرزندان مان شد!
زندگی ما زمانی تغییر کرد که شوهرم بازنشسته شد و پول بازنشستگی اش را به جای اینکه مکه برویم طبقاتی به ساختمان خانه اضافه کردیم و پسرها را کنار خودمان آوردیم تا کمی در گذران زندگی به آنها کمک کرده باشیم . خداروشکر بسیار راضی هستم و صدها هزار بار خدا را به خاطر این لطف و مهربانی و برکتش به زندگی مان شکر می کنم.
پسرها هم که کارگر هستند همین نظر را دارند و با همین مبلغ اندک درآمد روزگار می گذرانند و خدار را شکر می کنند که حداقل کاری هست تا دستشان جلوی کسی دراز نباشد.
*دوخت ماسک به همت خیاطان جهادی و بانوان قرآنی
این زن جهادگر و خیر در پاسخ به این سؤالم که از ابتدای بحث کرونا فقط در تهیه بسته معیشتی فعالیت کردید؟ می گوید: نه! ابتدا توسط خواهرانی که همسر پاسدار بودند، پارچه های ماسک به دستم رسید من هم کسانی که می شناختم را بسیج کردم، پسرم پارچه ها به خیاطان جهادی که عموما در خانه خودشان کار می کردند، می رساند و به همان صورت نیز ماسک های تولید شده را تحویل گرفته به دست مسئولین می رساندم.
به پایان گفت وگو نزدیک شده ایم و صفیه خانم آنقدر گرم و صمیمی صحبت می کند که دلم نمی آید با او خداحافظی کنم از او می خواهم با دعا یا خاطره ای صحبت ها را به پایان برسانیم. می گوید: کار جهادی برکت دارد هم برای مردم هم برای جهادگران، من به چشم خود برکت را از نظر عاطفی و مادی در زندگی خودم دیده ام. با اینکه پیش می آمد هر چند روز یک بار اقای فرطوسی به خرید مایحتاج برود اما همان کالاها این روزها شاید دو هفته ای برکت داشته باشند و ما احتیاج به خرید نداشته باشیم. همه خوشحالیم و همدیگر را دوست داریم و این بزرگترین نعمت است..
*دیدار رهبری بزرگترین آرزوی من است!
این بانوی بسیجی ادامه می دهد: حضرت آقا را بسیار دوست می دارم و از خدا می خواهم که از عمر من و فرزندان و شوهرم کم کند و بر عمر ایشان اضافه کند. آرزو دارم از نزدیک ایشان را ببینم . از مردم می خواهم که در خانه ها بمانند، پرستاها و پزشکان برای سلامت ما جان خود را به خطر می اندازند و ما با رعایت قرنطینه از آنها تشکر خواهیم کرد. دست همه کادر درمانی را می بوسم و امیدوارم هرچه زودتر شاهد ریشه کن شدن کرونا باشیم و سلامتی برای همه مردم ایران، رونق بازار و کسب و کار مردم را از خدای متعال خواستارم .
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار