چالش های گفتمانی به جنگ چریکی رسانه ای تبدیل شده اند/به اقناع جامعه توجه کنیم
به گزارش خبرگزاری بسیج، هفته گذشته در فضای مجازی، هشتگ "اعدام نکنید" یا در مقابل آن، "اعدام بکنید" گسترده شد در حالیکه اطلاعات دقیقی در مورد موضوع، اصلا منتشر نشده بود، نه اتهامات متهمین اعلام شده بود و نه دفاعیات آنها، اما جامعه وارد قضاوت و تحلیل و سوگیری شده بود.
نمونه های این موضوع یقینا برای همه ما پیش آمده که خبری را دیده یا شنیده ایم، نتیجه گیری کرده و قضاوت هم کرده ایم اما بعد متوجه شده ایم که یا خبر، اشتباه بوده یا بخش های اصلی آن جا افتاده است.
اما عامل اصلی در این نوع قضایا چیست؟ چه کنیم که، دچار تحلیل اشتباه نشویم و یا با جوگیری، احساسات بیراه مثبت یا منفی پیدا نکنیم. گفتگوی زیر با دکتر وحید شالچی جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی پیرامون همین موضوع است.
خبرگزاری بسیج: جناب دکتر، اول از هر چیز می خواهم بدانم آیا جوگیر شدن اغلب مردم بر اساس اطلاعات غلط یا ناآگاهی، در همه جوامع وجود دارد یا مختص جامعه ماست؟
شالچی: باید بگویم که در همه جوامع این اتفاق می افتد.
خبرگزاری بسیج: به همین سادگی؟ و چرا؟
شالچی: قدرت دستکاری رسانه ها در میان ذهنیت و افکار مخاطبان عامه، قابل توجه و زیاد است چون اعتماد به رسانه ها زیاد است مخصوصا در جوامعی مانند آمریکا که عملا آگاهی انتقادی نسبت به رسانه وجود ندارد لذا رسانه ها موفق می شوند که نوع نگاه و دستور کار خودشان را به مخاطبان القا کنند.
وضعیتی که در ایران هست به این جهت است که چالش های گفتمانی که در درون ایران وجود دارد به ویژه چالش هایی که گفتمان انقلاب اسلامی با رقبای گفتمانی خودش دارد در حال تبدیل شدن به جنگ چریکی رسانه ای است به همین دلیل خیلی مهم است که ما در داخل کشور، وزن رسانه های داخلی را افزایش دهیم. الان چالشی در فضای مجازی وجود دارد که خیلی از مناقشات سیاسی که وجود دارد به جنگ رسانه ای تبدیل می شود.
خبرگزاری بسیج: در مواجهه با این جنگ چریکی رسانه ای چه کاری می توان انجام داد یا باید انجام داد؟
شالچی: کاری که ما می توانیم انجام دهیم این است که اعتماد به رسانه را بالا ببریم و رسانه ها را به جهت معیار حرفه ای تقویت کنیم، نکته دیگری که اهمیت دارد و گاهی اتفاق می افتد این است که ما دیر عمل می کنیم و واکنش ما دیرهنگام است چون علاوه بر چگونگی بیان، زمان هم اهمیت دارد.
فرض کنید اتفاقی رخ می دهد و هجمه رسانه ای آغاز می شود واکنش ما به آن اتفاق با تاخیرهای یک هفته ای یا حتی بیشتر است که در این شرایط پیشاپیش جنگ رسانه ای را باخته ایم.
ما باید بلافاصله و در همان حال که به منشا قانونی یا منشا مصلحت بودن یا نبودن آن موضوع توجه داریم به وجه رسانه ای موضوع هم توجه داشته باشیم و استراتژی رسانه ای مشخص تدوین کنیم یعنی در بازنمایی هر موضوعی، بحث رسانه ای و افکار عمومی آن را بسنجیم و در این بازنمایی، اهمیت زمان را هم دخیل کنیم.
الان خیلی از اتفاقات در دستگاه های ما صورت می گیرد که از سوی متولیان توضیح کافی در خصوص آن به جامعه داده نمی شود به همین خاطر روایت اول آن را از دست می دهیم و شما می دانید کسی که روایت اول را دارد برنده است چون آن رخداد را در کنار سایر رخدادها بازنمایی می کند و می تواند احساسات جامعه را تحریک نماید و در همان روزها یا حتی ساعات اول، بیشترین بهره برداری را داشته باشد بطوریکه پس از آن، سایر کارهای رسانه ای اثرات خود را ندارند.
خبرگزاری بسیج: شاید به این خاطر است که مخاطبان گسترده ای وجود دارد که ارتباط با آنها به سادگی میسر نمی شود.
شالچی: بله، نکته دیگر که وجود دارد توجه به گستردگی مخاطبان است ما 85 میلیون نفر ایرانی داریم که به لحاظ گفتمان و نظام ارزشی یکسان نیستند در حالیکه رسانه های ما فقط برای چند گروه یا یک گفتمان، تولید محتوا دارند، استراتژی جمهوری اسلامی باید این باشد که تمام 85 میلیون نفر را دربربگیرد، یعنی وقتی یک رخداد رخ می دهد باید لحاظ کنیم که در بخش های مختلف جامعه چه تفاسیری از این رخداد صورت خواهد گرفت و با توجه به این تکثر تفاسیر، استراتژی های مختلف را داشته باشیم و برای همین استراتژی ها، مجموعه رسانه هایی را در درون گفتمان جمهوری اسلامی داشته باشیم که مخاطبان خاص خود را داشته باشند.
بخش هایی از جامعه ما توان رمزگشایی اخبار و کدهای خبری را در درون گفتمان انقلاب اسلامی دارند ولی این موضوع در جامعه به یک میزان نیست لذا باید در نظر بگیریم که هر رخدادی به گونه های مختلفی تفسیر می شود که حتما به همه آنها توجه کنیم. وقتی در مورد قضیه ای اطلاع رسانی درستی نداریم یا توضیح مناسبی نمی دهیم رقبای رسانه ای موفق می شوند بازنمایی های مختلفی را انجام دهند و عرصه را به دست بگیرند، کاری که ما باید انجام دهیم این است که به اقناع جامعه در کلیت اش توجه داشته باشیم.
مثلا در حوزه ای مانند قضا، یک قاضی حکم اش را می دهد که کارش بر مبنای قانون است و قرار نیست بر مبنای افکار عمومی رای دهد ولی باید بخش های دیگری وجود داشته باشند که بتوانند در بازنمایی موضوع، خوانش های مختلف را در نظر بگیرند و پاسخ های مناسب را ارائه دهند اما ما در این بخش، معمولا برخی نقاط و مهمات را در نظر نمی گیریم، چه در روابط عمومی ها که در هر دستگاهی باید اینگونه عمل کنند و چه در شبکه رسانه ای که به دلیل ضعف هایی داریم باعث می شود از دیگران گل بخوریم.
خبرگزاری بسیج: در این میان تکلیف گروه های مرجع چیست؟ آیا برای جلوگیری از خطا کردن عامه مردم در اثر اطلاعات اشتباه یا ناقص می توان به این گروه ها نگاه انداخت؟
شالچی: گروه های مرجع مهم اند اما در درون جامعه، تکثر دارند یکی از راه ها این است که به این تکثر توجه کنیم تکثری که در درون جمهوری اسلامی قرار می گیرد، ضمن اینکه رسانه ها جایگزین گروه های مرجع هم شده اند به همین خاطر باید در رسانه ها به بازنمایی ها، تفسیرها و روایت ها حساس باشیم.
الان می بینیم که قوه قضاییه نسبت به توجیه گروه های مرجع، توجه خوبی دارد و با متخصصین و فعالین هر حوزه نشست دارد و با آنها گفتگو و آنها را توجیه می کند ولی این کافی نیست، مسیر درازی است و ما در آغاز این مسیر هستیم، مثلا اگر اقدامی در دستگاه قضا هست باید حقوقدانان، اصحاب رسانه و گروه های ذینفع و مرجع را توجیه کرد چون خیلی از اقدامات دستگاه قضا در دفاع از حقوق عامه است ولی اگر توجیه مناسب وجود نداشته باشد یا گفتگو صورت نپذیرد خوانش های متفاوت و گاه متضاد اتفاق می افتد. البته همین بحث ها و اقدامات را در مورد قوه اجراییه و مقننه هم باید داشته باشیم.
خبرگزاری بسیج: به نظر شما می توان گفت که سلبریتی ها، مرجعیت مهمی پیدا کرده اند؟ اگر چنین است، چرا؟ و این موضوع، خوب است یا نه؟
شالچی: چند پدیده موضوع سلبریتی ها را به وجود آورده است یکی گسترش مصرف گرایی در درون جامعه است که لوازم این نوع مصرف گرایی، پدیده سلبریتی را تقویت نموده است بگونه ای که در صداوسیما هم وقتی می خواهند که یک برنامه پرمخاطب داشته باشند از منطق سلبریتی ها تبعیت می کنند و گمان می برند که می توانند آن را کنترل کنند ولی محل تردید است، چون این طوری نیست که اگر یک پروسه را به وجود آوردید بتوانید دائما آن را کنترل کنید، چه بسا در پیچ های مهم از کنترل شما خارج شود بنابراین اینگونه نیست که مدیران بخشی تصور می کنند که می توانند همیشه کنترل داشته باشند.
ما باید بتوانیم این موضوع را در جامعه پر رنگ کنیم که هر حوزه ای متخصص خودش را دارد این جوری نیست که یک بازیگر که در بازیگری خوب است و حتی ممکن است سلبریتی هم نباشد، در سایر حوزه ها نیز نظرات خوب و مهمی دارد. اصلا بسیاری از بازیگران برجسته، سلبریتی نمی شوند یا بسیاری از سلبریتی ها در هنر بازیگری یا خوانندگی یا فوتبال که سلبریتی پرور هستند، در سطح بالایی قرار ندارند.
این موضوع باید در جامعه جا بیفتد که در حوزه های خاص باید به متخصص همان حوزه رجوع کنیم، نمی شود بگوییم فلان بازیگر یا خواننده حتی اگر در حوزه خودش هم برتر است پس در سایر حوزه ها نیز تخصص دارد اتفاقا ممکن است مثلا در بحث سیاسی، پایین تر از عامه باشد.
باید این پیچیدگی را درک کنیم که ضمن اینکه به هر فردی در همان حوزه خودش احترام می گذاریم ولی آن را تعمیم ندهیم مثلا یک فوتبالیست معمولا به لحاظ دانش سیاسی، اقتصادی، پزشکی و... یک آدم عادی است و نمی تواند محل رجوع قرار بگیرد لذا در هر حوزه ای، متخصص آن حوزه باید نظر دهد و ما هم به متخصص آن حوزه رجوع کنیم.
خبرگزاری بسیج: ولی دسترسی همگانی به رسانه ها بالاخص در فضای مجازی و توجه عموم به آن باعث شده که مرتبا در معرض انبوه اطلاعات مختلف باشند.
شالچی: نکته دیگر این است که با وجودی که بحث مفصل در مورد سواد رسانه ای مطرح شده واقعیت آن است که متناسب با رشدی که در جامعه در زمینه حضور در فضای مجازی داریم و بخش های زیادی از جامعه به تلفن هوشمند و اینترنت دسترسی دارند دانش حضور در فضای مجازی و قدرت تفسیر انتقادی خبر را نداریم و این موضوع اصلا رشد مناسبی پیدا نکرده است مانند وقتی است که خیابان ها و اتوبان ها گسترش پیدا می کنند و باید مهارت حرکت، چه سواره و چه پیاده، گسترش پیدا کند.
متناسب حضور در هر فضا باید مجموعه ی مهارت ها، دانش ها و نگرش ها، هر سه را داشته باشیم ما در مورد فضای رسانه ای و فضای مجازی، در هر دو، نتوانسته ایم مجموعه توانمندی های جامعه را هم به لحاظ دانش و هم به لحاظ نگرش ارتقا دهیم و به کوهنوردانی تبدیل شده ایم که هنر کوهنوردی را بلد نیستیم و در پرتگاه ها سقوط های زیادی داریم.
مخاطب امروز ما باید بداند که چگونه خبر را بازنمایی کند و نسبت منافع را در تولید خبر تشخیص دهد و بداند به کدام سمت هل داده می شود و اگر مناسب اش نیست خودش نرود، ما باید این بحث را از آموزش عمومی شروع کنیم چه در آموزش و پرورش و چه در خود رسانه ها، و توان خوانش انتقادی را گسترش دهیم که اگر این کار را نکنیم چالش های جدی دیگری خواهیم داشت.
مردم ما بطور عادی این عادت را دارند که اگر یک خبر را دوستی به آنها بدهد باور می کنند حالا در فضای مجازی چه اتفاقی می افتد؟ یک دفعه یک خبر ناموثق را خیلی از دوستان برایمان ارسال می کنند و ما ناخواسته اعتماد می کنیم در حالیکه تکرار خبر، دلیل اعتبار آن نیست حتی اگر نزدیکان، ارسال اش کرده باشند چون ممکن است خود ارسال کننده هم متوجه آن نشده باشد. منتها چون ما هنوز مهارت های زیستن در فضای مجازی را به دست نیاورده ایم این مشکلات را داریم، که نیاز است به گونه ای راهبردی در آموزش و پرورش و رسانه های عمومی، توانمندسازی شهروندان را به لحاظ دانش رسانه ای افزایش دهیم.
خبرگزاری بسیج: به نظرتان جایگاه مباحثی مانند مشارکت و هویت یابی چیست؟ جوانان ما خیلی اوقات از طریق فضای مجازی یا هشتگ زدن یا پیوستن به کمپین های مختلف، و مخالفت کردن ها و موافقت کردن ها، احساس هویت می کنند و این عرصه را فرصتی برای بروز آن می دانند.
شالچی: نکته خوبی را اشاره کردید مخاطب امروز نسبت به قبل، خیلی بیشتر مایل است که اثرگذار باشد و خیلی مایل است که در شکل گیری تصمیمات عمومی تاثیرگذار باشد و ما باید این زمینه را فراهم کنیم، چه اشکال دارد که مثلا اگر فلان بودجه محدود را داریم که زمین ورزشی تاسیس کنیم، جوانان را به مشارکت بطلبیم و خود آنها تصمیم بگیرند که زمین ورزشی، فوتبال باشد یا والیبال؟
ما باید از همین امور خرد تا کلان را با رجوع به افکار عمومی سامان دهیم تا مجموعه ای از مهارت ها ایجاد شود یعنی وقتی یک دانش آموز از کودکی حضور پیدا می کند مهارت های این حضور را هم پیدا خواهد کرد، نیاز است این موضوع را به عنوان یک زمینه عمومی در جامعه پی بگیریم تا امکان حضور، مشارکت و دیده شدن ایجاد شود.
زمینه دیگری هم که در جامعه مشکل ایجاد نموده است این است که جوان می بیند جامعه بسیار مادی، همه چیز را ارزیابی می کند و جوان احساس می کند جامعه زمانی به او اهمیت می دهد که یا پول زیادی داشته باشد یا نفوذ زیادی، و چون جوان معمولا قدرت و نفوذ زیادی ندارد به پولی که دارد وابسته می شود و در اولویت اش قرار می گیرد، حالا مشکل چیست؟ مشکل این است که ما امکان بروز جوان ها را در عرصه های مختف گرفته ایم و لازم است در دوره متاخر انقلاب به صورت استراتژیک، در حوزه های مختلف، از محلات گرفته تا مدارس، تا دانشگاه ها و کارخانجات و... امکان این را بدهیم که جوان ها قابلیت ها و استعدادهایشان را بروز دهند.
موضوع مهم دیگر، ساز و کارهای تصمیم گیری است، پیش از آنکه به تصمیم درست فکر کنیم باید به ساز و کار و فرایندهای تصمیم گیری توجه داشته باشیم بطوریکه ذینفعان و مخاطبان در فرایند تصمیم گیری های مهم حضور داشته باشند، خیلی مهم است که تصمیم فقط درست بودنش اهمیت نداشته باشد بلکه فرایند آن هم مهم باشد و ساز و کار آن را هم ببینیم تا دیگران خودشان را در آن تصمیم، شرکت کننده بیابند.
مردم باید زمینه حضور مستقیم داشته باشند نه نمایندگی، اگر در محله، در مدرسه، در مسجد، در باشگاه ورزشی، حضور افراد بطور مستقیم باشد اینجاست که جامعه هم مهارت حضور را پیدا می کند و هم احساس دیده شدن و مهم بودن را دارد.
ما الان دچار نوعی نخبه سالاری بوروکراتیک هستیم که این افراد، تصمیم گیرنده همه امور شده اند که باعث شده بقیه جامعه احساس کند در ساز و کارهای تصمیم گیری ورود پیدا نمی کند و انگار چرخش نخبگان متوقف شده و عده ای مناصب را اشغال کرده اند و سایرین امکان حضور ندارند.
همه این موضوعات و فرایندها، احساسات و عدم مهارت ها، دست به دست هم می دهد و یک دفعه در جایی یا در موضوعی خودش را بروز می دهد و می بینیم جوی ایجاد می شود که جمعیت ها به شکل گسترده شرکت می کنند که اطلاعات درست و دقیقی هم راجع به آن موضوع ندارند، چرا؟ چون همه این عوامل و مجموعه ای از آنها دخیل بوده است.