خبرهای داغ:
رسول امامی
گفتگوی اختصاصی با مرتضی حاج باقری از دوستان نزدیک حاج قاسم سلیمانی؛

واقعیت‌هایی از زندگی سردار شهید که از چشم ها دور مانده است

بسیاری از مردم هنوز نسبت به ابعاد شخصیتی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی آگاهی کافی ندارند و تنها برخی صحبت‌ها در خصوص وی منتشر می‌شود؛ به این بهانه به گفتگو با یکی از دوستان سردار شهید نشسته ایم.
کد خبر: ۹۲۹۱۳۳۰
|
۱۸ آبان ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۵

به گزارش خبرگزاری بسیج از ناحیه امام رضا(ع) اصفهان؛ شبکه هایی در خارج از کشور می خواهند ارزش‌های دفاع مقدس و پیروزی در مقابل نیروهای داعش را کم اهمیت جلوه دهند این در حالی است که سپهبد حاج قاسم سلیمانی در شکست تروریست های داعشی نقش اصلی انجام داد که از چشم کارشناسان نیز پنهان نمانده است. برای پی بردن به اصل ماجرا و اینکه عقیده و سلوک سردار شهید حاج قاسم سلیمانی درباره پاره‌ای از موضوعات چه بوده است گفت‌وگویی با «مرتضی حاج باقری» از فرماندهان زمان جنگ و از دوستان نزدیک حاج قاسم سلیمانی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید: *ماجرای حمله داعش به عراق و سوریه چگونه آغاز شد؟ حاج باقری: در اوایل جنگ داعش به هدف خود نزدیک شده بود، دشمن 85 درصد سوریه و 50 درصد عراق را به تصرف خود در آورده بود و متاسفانه ما با انتشار تصاویر کشتار مردم سوریه و ایجاد خبرهای هولناک به داعش قدرت بیشتری داده و ناخواسته عاملان دشمن شده بودیم. مسئولان کشور بخاطر حفظ امنیت مردم ایران از نیروهای حرب الله حمایت و پشتیبانی کردند و حزب الله توانست نیروهای داعش را متوقف کتند تا امروز دست اسرائیل از ایران دور بماند. اگر نیروهای مردمی و جهادی مسلمان از کشورهای دوست مانند پاکستان، افغانستان و عراق با ارتش سوریه همگام نمی‌شدند قطعاً ایران دیگر در اختیار ما نبود، حالا برخی می‌گویند ایران به مجاهدان افغانی میلیون‌ها پول داده این دروغ محض است؛ مسلمانان به عشق حضرت زینب (ص) و حضرت رقیه (ص) پیشگام بودند و مادیات در موضوع مقاومت و ایثار هرگز دخیل نبوده است. *نقش حاج قاسم در وحدت این نیروها چگونه بود؟ حاج قاسم با تکیه بر اعتقاد، فرامین مقام معظم رهبری و ایمان و اخلاصی که داشت، توانست نیروهای حزب الله، فاطمیون، حیدریون، زینبیون، نقویون و نیروهای جیش وطنی ارتش سوریه را جذب کند و فرماندهی آنها را در اختیار بگیرد تا کشورهای سوریه و عراق به دست متجاوزان داعش نیفتد. در صورتی‌که بهترین سلاح‌ها و نیروهای نظامی دنیا پشت داعش بود اما با تفکر نظامی و تاکتیک حاج قاسم، دشمن در خاک سوریه زمین گیر شد، افرادی که بخاطر حضور ما در سوریه گله‌مند هستند، ای کاش کشور سوریه را از نزدیک می دیدند که چگونه تمام زیرساخت‌ها و ساختمان‌های بلند آن نابود شده و این آینده‌ای بود که دشمنان برای ایران ترسیم کرده بودند و آرامش و امنیتی که در ایران وجود دارد به برکت خون شهدا به ویژه حاج قاسم است چرا که شهدا با خون خود انقلاب را بیمه کردند. *فرماندهی حاج قاسم در میدان نبرد چگونه بود؟ زمانیکه داعش 65 درصد عراق را در اختیار گرفت حاج قاسم هرگز عقب‌نشینی نکرد و به تنهایی نیروها را جلو نفرستاد بلکه همیشه یک گام از بقیه جلوتر بود و جان نیروهایش از جان خودش عزیزتر بود؛ اگر رزمنده‌ای در سوریه یا عراق زخمی می‌شد بسیار سختگیرانه موضوع را پیگیری می‌کرد و علت مجروح یا شهید شدن افراد را می‌پرسید و آرام و قرار نداشت تا نیروی دیگری را به دلیل غفلت از دست ندهند و همین توجه به نیروها موجب شده بود که همه خود را فدایی حاج قاسم بدانند. اندیشه‌های حکیمانه که بر زبان حاج قاسم جاری می‌شد در هیچ کتابی نوشته نشده، جملاتی تاثیرگذاری که نیروها را با خود همراه می‌کرد که یکی از آن ها «آقای ترامپ قمار باز، ما را از شهادت می‌ترسانی ما ملت شهادتیم ما ملت امام حسنیم» بود. تنها خدا شاهد است که در هنگام نبرد در سوریه مانند زمان جنگ ایران و عراق امکانات و تغذیه کافی در سنگرها وجود نداشت، رزمندگان نخود و برنج می‌خوردند اما حاج قاسم برای رزمندگان قوت قلب بود. *چه چیز او را از بقیه جدا می کرد؟ زمانیکه حاج قاسم مسئولیت انجام کاری را بر عهده می‌گرفت از تمام زوایا به موضوع توجه داشت و کوچک ترین مسئله‌ای از چشم ایشان پنهان نمی‌ماند به عنوان مثال در جبهه‌های سوریه نزدیک منطقه قوچمان یکی از مسئولان به نام آقای ابوباقر کمردرد شدید داشت و همیشه از درد می‌نالید. یکروز یکی از رزمندگان کمربند درمانی بسیار نفیسی را برای او آورد و گفت: این کمربند را حاج قاسم برای شما فرستاده و برای سلامتی شما همیشه دعاگو هستند. حاج قاسم بی نظیر بود و توجه او به همه باعث شده بود محبتی عمیق در قلب همه ایجاد شود و هر کسی با او برخورد داشت خود را فدایی حاج قاسم می‌دانست و جزء افتخارات خود می‌دانستند که حتی با او همصحبت شوند، زیرا نگاه او به دنیا نگاه خدایی بود، در همه لحظات خداوند را شاهد و ناظر اعمالش می‌دانست و این در رفتار او کاملاً مشهود بود. *شهید علاقه ویژه ای هم به خانواده شهدا داشتند؛ این علاقه و احترام به چه صورت بود؟ حاج قاسم علاقه‌ بسیار شدیدی به خانواده شهدا داشت و معتقد بود که خانواده‌های شهدا اعتبار و سرمایه مردم هستند و باید هزینه‌های درمان آنها تامین شود که حتی یکروز بیشتر عمر کنند یا اینکه درد آنها کم شود. حتی حاج قاسم در یک سخنرانی عنوان کردند: «اگر در حیاط خانه‌ای حوض باشد در سرما و گرما از آن محافظت می‌کنیم که نشکند، آیا پدر و مادر شهید از یک حوض کمتر هستند؟ آیا ما به اندازه کافی برای درمان خانواده‌های شهدا به ویژه پدر و مادر شهدا تلاش کرده‌ایم که مشکلات درمان آنها را برطرف کنیم؟» حمایت از خانواده شهدا جزء دغدغه‌های حاج قاسم بود، به عنوان مثال اگر پدر شهیدی به داروی خارجی نیاز داشت حتماً برایش با هزینه خود تامین می‌کرد و هیچ توجیهی را برای عدم توجه به خانواده شهدا نمی‌پذیرفت و با آن برخورد قاطع می‌کرد. *حاج قاسم اعتقاد ویژه ای هم به ولایت فقیه و تبعیت از شخص رهبری داشت؛ از این اعتقاد شهید خاطره ای دارید؟ ولایت فقیه و مقام معظم رهبری خطر قرمز حاج قاسم بود. او به مناسبت‌های مختلف کادر لشکر ثارالله را برای سخنرانی جمع می‌کرد که بعضی مواقع جلسات دو روز به طول می‌انجامید گرچه همه افراد میانسال بودیم اما همیشه گوشه‌ای از سخنرانی او درباره مقام معظم رهبری بود که می‌گفت: «بچه ها وجود خودتان را خرج چهار سال نمایندگی مجلس و هشت سال ریاست جمهوری نکنید که حامی شخصی یا گروهی باشید. فدایی دیگران نباشید که آنها گذرا هستند از طرفی ارزش ما بالاتر از دیگران است اما گوش و چشم شوید و تنها در زندگی صحبت‌های مقام معظم رهبری را سرلوحه زندگی خود قرار دهید.» من معتقدم که صحبت‌های ایشان در مورد مقام معظم رهبری همیشه حکمیانه و صمیمانه بود. او معتقد بود باید خدمت گزار کسانی باشیم که مقام معظم رهبری و نظام را قبول دارند و بقیه مسائل از جمله اصولگرا و اصلاح طلب را باید کنار گذاشت زیرا این موضوعات فرعی باعث ایجاد تفرقه میان مردم می‌شود و مقام معظم رهبری قبول دارد ما باید نوکری کنیم و چپ و راست و اصولگرا و اصلاح طلب همه فرع است و باید بقیه را کنار بگذاریم. *سردار سلیمانی در برابر خواسته های مردمی چگونه عمل می کرد؟ حُسن خلق حاج قاسم گفتنی و قابل وصف نیست. او مشکلات دیگران را در راس برنامه‌های خود قرار می‌داد گویا خودش هیچ مشکلی ندارد. به عنوان مثال یکی از فرمانده گردان ها باید به دلایلی بازداشت می‌شد و هیچ راهی وجود نداشت جز اینکه شخصی سندی گرو بگذارد و حاج قاسم سند منزل خود را برای ضمانت گذاشت تا فرمانده آزاد شود. بخاطر دارم زمانیکه در کرمان با مردم ارتباط برقرار می‌کرد از کنار هیچ موضوعی ساده رد نمی‌شد حتی اگر شخصی می‌گفت گوسفندم گم شده، برای پیدا شدن اموال فرد پیگیری می‌کرد، تمام نامه‌ها را می‌خواند و حتماً پاسخ نامه‌ها را ارسال می‌کرد و به ندرت اتفاق می‌افتاد که بگوید نتوانستم کاری انجام دهم. *دوست و همراه همیشگی حاج قاسم؟ همیشه حاج قاسم همراه خود کتاب داشت و زمانیکه از ایران به سمت سوریه حرکت می‌کردیم در حال مطالعه بود. در سفرها کتاب از دست ایشان جدا نمی‌شد مگر اینکه راجع به موضوع مهمی می‌خواست صحبت کند. بخاطر دارم یک روز زمانیکه عازم سوریه بودیم ایشان غرق در مطالعه بود که پس از نیم ساعت کتاب را بست و من که دو تا صندلی عقب‌تر بودم را صدا کرد و گرم صحبت شدیم. زمانیکه به مقصد رسیدیم لبخندی زد و گفت: حاج مرتضی امروز یک کتاب به من ضرر زدی. خندیدم و گفتم: خودتون مرا صدا زدید اما باز حاج قاسم لبخند می‌زد و می‌گفت: نه خودت را توجیه نکن امروز به من یک کتاب ضرر زد. *شهید در زندگی شخصی چگونه عمل می کرد؟ حاج قاسم اخلاق‌های ویژه و منحصر به فردی داشت؛ او همیشه اهل ورزش بود شاید برای جوانان جالب باشد که بدانند حاج قاسم در اوج جوانی زیبایی اندام کار می‌کرد. همیشه لبا‌س‌های شیک می‌پوشید اما دلبسته آنها نبود که مبادا کثیف نشود حتی اگر لازم بود با همان لباس به صحنه جنگ می‌رفت. همیشه کم غذا می‌خورد، بیشتر وقت خود را صرف حل مشکلات می‌کرد، کم می‌خوابید و عقیده داشت فرصت برای خوابیدن زیاد است. اگر حاج قاسم در قید حیات بود و مردم از گرفتاری و گرانی قیمت‌ها گلایه داشتند اگر ایشان در تریبون آزاد واقعیت‌ها و علل گرانی‌ها را برای مردم توضیح می‌داد شک نکنید که مردم با جان و دل طلاها و دلارهای خود را به حاج قاسم قرض می‌دادند تا ایشان با مدیریت خود مشکلات را حل کند چون مردم می‌دانند که او اهل دروغگویی و ریا نبود و اهل عمل بود و مردم عاشق ایشان بودند.

ارسال نظرات
آخرین اخبار