شاهرود_«احمدآقا» با صلابت در میدان ایستاده بود و هراسی از چریکهای مسلح نداشت؛ آقای فرمانده دائم میگفت: «شهید میشیم، راحت میشیم». آخر سر هم یک گلوله از پشت سر، او را به آرزویش رساند.
به گزارش خبرنگار بسیج، «اندکی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ضدانقلاب بلافاصله به مقابله با انقلاب اسلامی ملت ایران برخاست. یکی از این مقابلهها در گنبد رقم خورد که طی آن، جنایتهایی در این منطقه از سوی ضد انقلاب صورت گرفت».
«با اوجگیری آشوبگریها، مردم ترکمن اعم از شیعه و سنی مقابل چریکهای فدایی خلق موضع گرفتند. مردم با کمک نیروهای انتظامی شروع به پاکسازی شهر پرداختند؛ چنانکه از خاطرات محسن رفیقدوست، یکی از بنیانگذاران سپاه پاسداران برمیآید: این ماجرا با کمک مردم و نیروهای اعزامی ما ختم و آرامش و امنیت در ترکمن صحرا برقرار شد و سران آن دستگیر شدند... با توجه به اینکه این ماموریت، اولین ماموریت مهم نظامی سپاه بود، پیروزی بزرگی به شمار میرفت»
رزمندگان شهرستان شاهرود در غائله گنبدکاووس بهسرعت به کمک مردم این شهرستان شتافتند و در این شهر شهیدانی را نیز تقدیم کردند.
دو غائله در سال ۱۳۵۸ در شهرستان گنبد به دست ضدانقلاب رخ داد که در هر دو غائله، رزمندگان شاهرودی مقابل دشمنان انقلاب حضور داشتند و چهار شهید نیز تقدیم کردند.
گنبد در حقیقت برای مردم شاهرود منطقه نور و شهداست و در ماههای اخیر، عدهای از پیشکسوتان ایثار و شهادت شهرستان شاهرود، اردوی راهیان نور به شهرستان گنبد را هم برای اولین بار برپا کردهاند.
رزمندگان و جانبازان این واقعه بعد از ۴۲ سال گرد هم آمدند تا خاطرات خود را مرور کنند و این بهانهای شد تا این واقعه را بیشتر بررسی کنیم؛ غائلهای که نقش یک فرمانده در پایان دادن به آن بسیار قابل توجه است: شهید «احمد قنبریان».
«با اوجگیری آشوبگریها، مردم ترکمن اعم از شیعه و سنی مقابل چریکهای فدایی خلق موضع گرفتند. مردم با کمک نیروهای انتظامی شروع به پاکسازی شهر پرداختند؛ چنانکه از خاطرات محسن رفیقدوست، یکی از بنیانگذاران سپاه پاسداران برمیآید: این ماجرا با کمک مردم و نیروهای اعزامی ما ختم و آرامش و امنیت در ترکمن صحرا برقرار شد و سران آن دستگیر شدند... با توجه به اینکه این ماموریت، اولین ماموریت مهم نظامی سپاه بود، پیروزی بزرگی به شمار میرفت»
رزمندگان شهرستان شاهرود در غائله گنبدکاووس بهسرعت به کمک مردم این شهرستان شتافتند و در این شهر شهیدانی را نیز تقدیم کردند.
دو غائله در سال ۱۳۵۸ در شهرستان گنبد به دست ضدانقلاب رخ داد که در هر دو غائله، رزمندگان شاهرودی مقابل دشمنان انقلاب حضور داشتند و چهار شهید نیز تقدیم کردند.
گنبد در حقیقت برای مردم شاهرود منطقه نور و شهداست و در ماههای اخیر، عدهای از پیشکسوتان ایثار و شهادت شهرستان شاهرود، اردوی راهیان نور به شهرستان گنبد را هم برای اولین بار برپا کردهاند.
رزمندگان و جانبازان این واقعه بعد از ۴۲ سال گرد هم آمدند تا خاطرات خود را مرور کنند و این بهانهای شد تا این واقعه را بیشتر بررسی کنیم؛ غائلهای که نقش یک فرمانده در پایان دادن به آن بسیار قابل توجه است: شهید «احمد قنبریان».
احمدآقا سرگروه بود
علی بیاری، رزمنده و جانباز غائله گنبد است که گرچه از شاهرود به کمک انقلاب رفته بود، اما بیش از ۳۰ سال در گنبد زندگی کرد؛ او با بیان اینکه ۵۳ نوع جنگ در جهان داریم که شامل جنگ شیمیایی، اقتصادی و بیولوژیک و... است و هر جنگی لایههای پنهان و آشکار خود را دارد، به غائلههای اول و دوم گنبد اشاره کرد که لایههای آشکار را رزمندگان دیدند و پشت پردههایش خوب مورد توجه قرار نگرفت.
او افزود: بین غائله اول تا دوم گنبد، ۱۱ ماه طول کشید. علت غائله اول این بود که گروهی بهعنوان چریکهای فدایی خلق به گنبد آمدند و با همکاری ساواک، سرمایهداران و سلطنتطلبها در گنبد غائلهای ایجاد کردند.
این جانباز غائله گنبد بیان کرد: غائله اول فروردینماه ۱۳۵۸ آغاز شد و مدتی طول کشید و چریکهای فدایی خلق با ایدههای مارکسیستی و کمونیستی غائله را ایجاد کردند؛ اما در نهایت، آتشبس را با حضور نمایندگان دولت موقت پذیرفتند.
بیاری خاطرنشان کرد: بعد از این آتشبس، شرق گنبد در اختیار نیروهای انقلابی و غرب در اختیار چریکهای فدایی خلق بود. در روستاها، شوراهای مارکسیستی و کمونیستی تشکیل داده بودند و معاندان انقلاب در همهجا حضور داشتند و در این شرایط، دشمن قابلشناسایی نبود.
او با تأکید بر اینکه در غائله اول نیروهای ما آموزش ندیده بودند، گفت: در مقابل ما، نیروهای فدایی خلق ترکمن سازماندهیشده، آموزشدیده و چریک بودند و ۸۰ شهید در غائله اول گنبد تقدیم اسلام شد.
این جانباز غائله گنبد گفت: وقتی از شاهرود به گنبد آمدیم، سه نفر شاهرودی و چهار نفر گنبدی در دادگاه انقلاب حضور داشتیم و با سایر نیروها در مجموع ۲۳ نفر میشدیم. ستاد خلق ترکمن ادعای حکومت در گنبد را داشت، سپاه و کمیته هنوز تشکیل نشده و تنها نهاد دادگاه انقلاب در این شهر با ۲۳ نیرو فعال بود که صبح مشکلات مردم را بررسی میکرد و بعدازظهر مشکلات مردم و شهر را سامان میداد.
بیاری با بیان اینکه چند گروه برای بررسی مشکلات مردم تشکیل داده بودیم، افزود: شهید احمد قنبریان سرگروه چند نفر از نیروها بود؛ بنده هم با چند نفر و برخی دیگر عزیزان در منطقه کار میکردیم و با ستاد خلق درگیر بودیم.
شهید پایهگذار هسته اولیه سپاه در گنبد
او ادامه داد: سپاه پاسداران در شهریورماه ۱۳۵۸ در گنبد تشکیل شد و شهید احمد قنبریان به فرماندهی عملیات و آموزش سپاه گنبد منصوب شد؛ ما نیروی سپاه اولیه بودیم که ۴۵ پاسدار استخدام کردیم.
این جانباز غائله گنبد بیاری اضافه کرد: در یادبود واقعه سیاهکل در شب نوزدهم بهمنماه ۱۳۵۸، رهبران ستاد خلق ترکمن در ساختمان دخانیات سابق گنبد و سر چهارراه وحدت برای برپایی میتینگی به یاد واقعه سیاهکل جلسه گذاشتند. بعد از جلسه، در فلکه مرکزی شهر، شهید احمد قنبریان و سایر همراهان جلوی آنها را میگیرند و گفتوگوهایی بین آنها ردوبدل میشود.
بیاری بیان کرد: نیروهای ستاد خلق ترکمن فهمیده بودند که برای سران آنها اتفاقی افتاده و تجمع و تحصن کردند و وقتی اسلحههای آنها رسید، غائله شروع شد. قبل از آن، نیروهای ما در اطراف آنها مستقر شده بودند و حواسشان جمع بود.
این رزمنده غائله گنبد با بیان اینکه دادگاه انقلاب و سپاه پاسداران در غائله دوم گنبد حضور فعال مقابل معاندان انقلاب داشتند و این واقعه سه روز بیشتر طول نکشید، افزود: در غائله اول، برخی نیروهای گنبد همکاری نکردند؛ اما در غائله دوم ارتش گنبد همکاری کرد و تانکها را در اختیار قرار داد.
این شاهد عینی غائله گنبد که مسؤولیت دادگاه انقلاب شهر گنبد را هم در اختیار داشت، میگوید: از دادگاه انقلاب گنبد با مرحوم حاج سیداحمد خمینی تماس گرفتیم که به امام قضیه شهر را بگویند؛ ایشان فرمود: یک ربع دیگر تماس بگیرید و شماره تلفنی داد که مربوط به آقای میرسلیم، وزیر کشور بود.
بیاری ادامه میدهد: با میرسلیم تماس گرفتیم و دو خودرو اسلحه و خمپاره ۶۰ از تهران در خودروی حمل گوشت برای ما فرستادند.
او با بیان اینکه غائله دوم گنبد سهروزه جمع شد، افزود: بعد از غائله دوم گنبد، جمعآوری سلاحهای غیرمجاز در شهرستان گنبد و حومه پنج سال طول کشید.
این شاهد عینی غائله گنبد تأکید کرد: نیروهای ما در غائله اول در منطقه ترکآباد و مسجد صاحبالزمان (عج) مستقر بودند و از چهارراه حافظ به پایین تیراندازی میشد. در چهارراه وحدت، ساختمان مرکزی خلق ترکمن قرار داشت و از این مکان اسنادی به دست آمد که بعدها نشان داد دو هزار و ۵۰۰ نفر برای سربازی در ستاد خلق ترکمن ثبتنام کرده بودند.
بیاری افزود: البته باید گفت که کل ترکمنها با انقلاب مخالف نبودند و خیلی از آنها برای تشکیل شورای انقلاب در روستاها استقبال میکردند.
تکیهکلامش معروف بود
او با اشاره به تلاشهای شهید احمد قنبریان گفت: این شهید، ورزشکار و سرباز نیروی هوایی ارتش بود و از پادگان با پیام امام راحل فرار کرده بود. شهید خیلی شاد و خندان و سرحال بود و یک تکیه کلام داشت. همیشه میگفت که «شهید میشیم، راحت میشیم» و ارتباط نزدیکی با نیروهایش برقرار کرده بود.
این شاهد عینی غائله گنبد به نحوه شهادت شهید قنبریان پرداخت و گفت: شهید روز بیستم بهمنماه ۱۳۵۸ در غائله دوم گنبد در خیابان بهار در ساختمان دو طبقهای مستقر بود و تیربار ژ-۳ داشت و با نیروها همراهی میکرد.
بیاری افزود: یکی از دوستان وقتی میخواست مهمات به شهید احمد برساند، متوجه میشود از پشت سر و از فاصله نزدیک تیر خورده و کلاه آهنیاش سوراخ شده و تیز از جلوی سرش بیرون آمده بود. این اتفاق قبل از ظهر رخ داد و سعید مرادی هم که همراهش بود، در راهپله ساختمان شهید شد.
قول داده بودم که اسلحه او را زمین نگذارم
مریم مزینانیان، همسر شهید احمد قنبریان هم میگوید: وقتی ازدواج کردیم، به گنبد آمدیم و بعد از شهادت احمد، او را در شاهرود دفن کردیم و دوباره به گنبد برگشتم، چون به شهید قول داده بودم که اسلحه او را زمین نگذارم.
او با بیان اینکه شهید احمد شنبه ۲۰ بهمن سال ۱۳۵۸ به شهادت رسید، گفت: آن زمان به من اطلاع ندادند و با جستوجوی فراوان فهمیدم که شهید شده و خیلی ناراحت شدم؛ چون من از احمد خواسته بودم بدون او نروم و قسمت این بود.
همسر شهید احمد قنبریان ادامه داد: از روز اول آشنایی با احمد، میگفت که «من شهید میشوم» و من هم این موضوع را پذیرفته بودم و راه را تنها ادامه دادم. در زمان تشییع شهید صحبت کردم و گفتم «ما باید برای خودمان گریه کنیم؛ چرا احمد آقا آرزوی شهادت داشت و او بهترین جاست و ما باید شیرینی پخش و برای خود گریه کنیم که بعد از احمد چه کنیم؟»
قلم پای پاسدارها را میشکنم!
جدای از شهید قنبریان، چندین نفر دیگر هم از رزمندههای شاهرودی با او در گنبد جانفشانی میکردند.
محمدرضا علیآبادی، رزمنده دیگری در غائله گنبد است که میگوید: از سپاه شاهرود با سه خودرو به گنبد آمدیم. صبح به طرف آموزش و پرورش گنبد رفتیم. تعدادی شهید شده بودند. نزدیک ۴۵ روز در گنبد بودیم و بیشتر خانهها در اختیار خلق ترکمن بود. چون شهر چهارراه زیاد داشت، آنها به خیابانها مسلط بودند.
او ادامه میدهد: شهید بوجاری که تیر خورده بود را روی صندوق عقب نشاندیم و به بیمارستان بردیم؛ اما شهید شده بود. شهید را برای تشییع به شاهرود آوردیم و بعد از خاکسپاری برگشتیم. بنیصدر هم به گنبد آمده بود و میگفت: قلم پای پاسدارها را میشکنم!
این رزمنده غائله گنبد اضافه کرد: محمد یحیایی، جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس آن زمان، محافظ بنیصدر بود؛ وقتی بنیصدر سوار خودروی ما شد، پاسداران از بنیصدر انتقاد شدیدی بابت سخنانش کردند؛ اما قبول نمیکرد.
علیآبادی با اشاره به تعقیب و گریزهای مکرر در این شهر بیان کرد: محل استقرار ما پاساژ محمدی در آن زمان بود و در ۴۵ روزی که در گنبد بودیم، در این محل استقرار داشتیم و خدمت میکردیم.
یا من را ببرید یا نارنجکها را منفجر میکنم
محمدرضا مستوفیان، رزمنده و جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس نیز با بیان اینکه ۴۸ ساعت در غائله دوم گنبد حضور داشتم، اظهار کرد: شهید بوجاری در غائله دوم گنبد، مسؤول آموزش سپاه شاهرود بود و ما هم در بخش تبلیغات بودیم. در اعزام به غائله گنبد، اصرار داشتیم این شهید نیاید و در شاهرود بماند؛ اما اصرار بر آمدن کرد.
او گفت: شهید بوجاری با خود نارنجک به همراه داشت و روی پلههای طبقه دوم سپاه شاهرود ایستاد و گفت: یا من را ببرید یا نارنجکها را منفجر میکنم و در نهایت، از شاهرود به سمت گنبد آمدیم.
این جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس ادامه داد: شهید بوجاری در خودرو راحت خوابیده بود و من از او پرسیدم که ما داریم برای جنگ میرویم و تو راحت خوابیدی؟ جواب داد باید از امام یاد بگیریم که وقتی به ایران آمد، در هواپیما وقتی احساسش را پرسیدند، فرمودند: احساسی ندارم و ما باید طمأنینه داشته باشیم.
مستوفیان گفت: روز نوزدهم بهمن ۱۳۵۸ به گنبد رسیدیم و به طرف اداره آموزش و پرورش حرکت کردیم؛ ما جنگ چریکی بلد نبودیم و میگفتند باید زیگزاگ حرکت کنید؛ چوندائم تیراندازی میکنند.
او افزود: تیراندازی شدید بود و شهید بوجار کنار من تیر خورد؛ سرش را روی پایم گذاشتم، ولی تیر به سینه و گلویش خورده بود. همان لحظه محمدرضا علیآبادی با خودرو جلو آمد و کمک کردیم شهید بوجار را داخل خودرو گذاشتیم و حرکت کردیم. بعداً اطلاع دادند که شهید شده و مرحوم سردار محمد شعبانی به من گفت: پیکر شهدای شاهرود که بوجاری و قنبریان بودند، را به شاهرود ببرید. روز ۲۲ بهمن تشییع شدند و سردار شعبانی هم در مراسم صحبت کرد.
امام خمینی؛ من سرباز توأم
محمود جلالی، رزمنده دیگری در غائله گنبد هم میگوید: روز هشتم فروردین ۱۳۵۸ به سپاه شاهرود آمدیم؛ اسمها را خواندند، سوار جیپ شدیم و بعد با هلیکوپتر به گنبد آمدیم. خودروی دیدهبانی را در شرکت نفت شاهرود آماده کردند و به گنبد آوردند و تحویل دادند.
او ادامه داد: مرحوم سردار محمد شعبانی آمد. هشت نفر هم با تانک آمده بودند و هدف، مقر ضدانقلاب بود. رفتیم و نزدیک شدیم. ساختمان دو طبقهای بود. روی پشتبام مستقر شدیم. حسین شاطری ترکش به سرش خورد و فریاد میزد «امام خمینی من سرباز توأم».
جمشید شعر انقلابی میخواند که او را زدند
احمد جلالی، دیگر رزمنده قائله گنبد هم با بیان اینکه با شهید جمشید اکبری برای پاکسازی به خیابان فرمانداری گنبد رفتیم، اظهار کرد: خانهها را پاکسازی کردیم؛ از کوچه به لب خیابان آمدیم، خودمان را پوشش میدادیم و جمشید پشت سر ما بود.
او گفت: یدالله ناظمیان را پوشش دادم تا آمد. جمشید پشت ما بود و شعر انقلابی میخواند. تا گفتیم مراقب باش، تیری به شانه او زدند. گفتیم بلند نشو، اما بلند شد. ژ-۳ خود را روی رگبار گذاشت و شروع به تیراندازی کرد و آنها هم شلیک کردند و به شهادت رسید.
جلالی تصریح کرد: از شاهرود بدون اسلحه آمدیم تا مهمات و اسلحه از شاهرود آمد. به شهربانی و بعد به محله ترکآباد رفتیم. در مسجد صاحبالزمان (عج) بودیم و لباس نظامی را بر تن کردیم و وارد میدان شدیم.
محمد کوثری، دیگر رزمنده جنگ گنبد نیز بیان کرد: ما سرباز ارتش تهران بودیم و با فرمان امام از خدمت فرار کرده و به شاهرود آمده بودیم. برای پیگیری موضوع سربازی خود به تهران رفتم که گفتند گنبد درگیری شده است. به سرعت سازماندهی شدیم و با هواپیما به ساری و بعد آزادشهر آمدیم که مثل شهر جنگزده بود.
او افزود: ارتش ۱۰ تانک آورد و ما از آزادشهر به چهارراه میهن و وحدت گنبد آمدیم و در نزدیکی میل گنبد مستقر شدیم. با آر. پی. جی و تیربار میزدیم. ۲۵ روز در میل گنبد بودیم و بعد به تهران بازگشتیم.
بوجاری در خیابان شهید شد
محمدمهدی عامری، رزمنده دیگر غائله گنبد نیز گفت: بعد از غائله اول گنبد، به سپاه شاهرود اعلام نیاز شد و با برادر بوجاری اعزام شدیم. بعدازظهر تیراندازی شروع شد و به طرف آموزش و پرورش حرکت کردیم. سر کوچهها سنگربندی بود و ما میرفتیم که تیر به گردن شهید بوجاری اصابت کرد و در خیابان شهید شد. غائله دوم زیاد طول نکشید.
او افزود: در سپاه گنبد، شهید احمد قنبریان بدون ترس ایستاده بود و به ستاد خلق ترکمن میرفت و تنها با آنها صحبت میکرد. بعد از غائله گنبد تقسیم و در پاساژ محمدی مستقر شدیم و حدود سه ماه در این شهرستان بودیم.
خودت فرمانده باش
عبدالله صدیقی، دیگر رزمنده و جانباز غائله گنبد هم با بیان اینکه غائله اول گنبد وحشتناک بود، گفت: رزمندگان ما بدون آموزش و با سلاح اندک، ایثارگری و مقاومت کردند و کل غائله اول، هفت روز طول کشید.
او با اشاره به اینکه چهارم فروردین ۱۳۵۸ خبر دادند که گنبد شلوغ شده و ساواکیها، سرمایهدارها و طاغوتیها بخشی از مردم ترکمن را تحریک کردهاند، افزود: روز چهارم فروردین ۱۳۵۸، یک گروه شش نفره از شاهرود که اعضای کمیته بودند، برای تحقیقات به گنبد آمدند که شامل مرحوم محمد فرهادی، عباس معماریان، زرگران، شهید محمد فروغی و محمد وکیلیان بودند.
صدیقی ادامه داد: ظهر چهارم فروردین از نخستوزیری و وزارت کشور با نامه به پادگان شاهرود و کمیته آمدند و درخواست کمک داشتند. فرمانده پادگان گنبد نیز آمد و درخواست کمک کرد. گفتند سلاح و مهمات میدهند و با خودرو و بلندگو درخواست کمک مردمی کردند.
او افزود: بعدازظهر بود که از پادگان اسلحه آوردند و ۳۶ نفر با نارنجک و فشنگ و تیربار مسلح شدند. فرمانده گروه را یک سروان ارتشی به نام نوروزی گذاشتند که ما او را میشناختیم. چریک فدایی خلق بود و من قبول نکردم که فرمانده باشد. گفت: خودت فرمانده باش که سرباز فراری پادگان چهل دختر هستی!
این رزمنده بیان کرد: بعدازظهر با یک مینیبوس و دو استیشن با نامه نخستوزیری از شاهرود حرکت کردیم و به فرمانداری گنبد رفتیم. ما را به پادگان گنبد فرستادند و صبح در سطح شهر تقسیم شدیم.
صدیقی اضافه کرد: ۶ نفر اول که از شاهرود برای تحقیقات آمده بودند، یکی زخمی شده بود و مابقی هم برگشتند. ۳۶ نفر باقیمانده تقسیم شدیم. من و عدهای در شهربانی مستقر بودیم که به شهربانی حمله کردند. مقاومت کردیم. دشمن مشخص نبود و همه نقاب داشتند و قابل شناسایی نبودند.
این رزمنده غائله گنبد بیان کرد: روز هشتم فروردینماه ۱۳۵۸، ۱۲ نفر دیگر از شاهرود با هلیکوپتر آمدند که از کمیته و اهالی شاهرود بودند. عدهای هم خودشان از روستاها جدای از نیروهای اعزامی آمده بودند. روز نهم فروردین درگیری شد و جمشید اکبری و سیدرشید شمسایی شهید شدند.
گزارش: علی عامری
اخبار مرتبط
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار