حسین پاکروان یکی از هزاران جانبازی است که امروز در جبههای دیگر مشغول جهاد است؛ خبرگزاری بسیج خمینی شهر جهت آشنایی بیشتر با فعالیت های این جانباز بسیجی با وی گفتگو کرده است.
خودتان را معرفی کنید؟
حسین پاکروان متولد محله خوزان خمینی شهر هستم و از ۱۳سالگی وارد محیط کار(تعمیرگاه ماشین) شده و همزمان با کسب تحصیلات با دوچرخه ای ساده برای به دست آوردن مال حلال مسیر خمینی شهرتا سه راهی حکیم نظامی اصفهان را طی می کردم.
از سال۱۳۶۵ به مدت ۳۰ماه حضور درجبهه ۳بار مجروح شده و هر بار به طور معجزه آسایی نجات پیدا کردم و خداوند جانی دوباره به من بخشید.
در مورد مجروحیت خود توضیح می دهید؟
اولین بار مجروحیت من در مهر ماه سال۶۵و در دشت عباس بود،فاصلهمان با دشمن چیزی حدود۶۰ متر ویا کمتر بود همین که سنگر برای گرفتن وضو بیرون زدم، خمپاره ۶۰ دشمن به من اصابت کرد.
دومین بار مرداد ۶۶ بود. در شهر صالحآباد نزدیک مهران بودیم. انفجار شدید بمب تشت اسید را روی صورتم برگرداند و چشم راست و صورتم سوخت. سومین بار هم درست ۲۸ اسفند ۶۶ بود. در شهر ایلام و در عملیات مرصاد بودیم. دشمن با هواپیما ماشین ما را مورد هدف قرار داد و ماشین ما به درون دره پرت شد.
در طول عمرم ۵بار دچارحادثه شده و۱۱ موردزیر تیغ عمل جراحی قرار گرفته ام ولی با این وجود در کنار کار در تعمیرگاه مشغول فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی در مهد قرآن، پایگاه بسیج شهید اشرفی و هستم.
از فعالیت های خود توضیح می دهید؟
از کودکی عاشق امام حسین(ع) بوده و همیشه از پدر مرحومم که مرا حسین نام نهاد و در راه ائمه اطهار بزرگ کرد به نیکی یاد می کنم؛ پدرم در بچگی از من میخواست برای پخت ناهار روز تاسوعا و عاشورا چوب جمع کنم و الان از شستن استکان تا آشپزی برای پذیرایی کردن از عزاداران حسینی فعالیت میکنم، در طول ماه محرم خواب من به مدت ۲ساعت است؛ هر سال حدود ۳۰ تا ۳۵ شب با طبخ ۵ تن برنج از عزاداران پذیرایی میکنم.
در مکتب عاشورا سه چیز آموخته ام؛ اول اینکه امام حسین هرگز نفرین نکرد، دوم درس ایثار و ازخودگذشتگی و سوم اهمیت به اقامه نماز اول وقت است.
در پخت غذا ایام محرم کمک میکنم و در طول سال نیز با کمک اقوام و دوستان خود بسته های معیشتی و همچنین جهیزیه دختران نیازمند تهیه و از شمال شهرستان تا دلیجان و از جنوب تا آباده از غرب تا الیگودرز، از شرق تا خور وبیابانک توزیع می کنم.
محتوای این بستههای با برکت شامل برنج، عدس، لپه، روغن، رب گوجه، ماکارونی،سیب زمینی،پیاز، چایی، قند گوشت، مرغ(۱۲ قلم ویژه ایتام و۱۰قلم ویژه مستمندان) بوده است.
خانواده و اقوام خود چه در داخل وچه در خارج کشور در این مسیر کمک زیادی به من کردهاند و همیشه در انجام کارهای خیر حامی ام بودند.
جانبازی که نیکوکاری خود را وقف همه مردم ایران کرده و تاکنون بیش از ۵هزار بسته سبدکالا به نیازمندان اهدا نموده است به دنبال برات شهادت است واز حسرت زیاد از دنیا رفتن بدون شهادت صحبت میکند.
وی در پایان حکایت بیماری خود در زمان کرونا و متوسل شدندش به امام عصر (عج) را شرح دادوافزود: من عاشق خدمت گزاری به ائمه اطهار هستم ودوغصه مرا رنج میدهد اول که چرا جوان نیستم تا برای اهلبیت بیشترخدمت کنم ودوم از دنیا رفتن بدون شهادت است.