به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از کردستان، این رژیم جعلی صهیونیستی به دارایی دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران و مأموران مستقر در آن در منطقهٔ المزه دمشق که فقط کمی با سفارتهای رژیمهای کانادا، ایالات متحده و بریتانیا فاصله دارد، یورشی از سر عدم تعادل روانی است.
رژیم اشغالگر فلسطین که در واقع حاصل توطئهٔ تمدنی و ژئوپلیتیکی بانکدار یهود در منطقهٔ غرب آسیا برای ایجاد پروژهٔ جنگهای بیپایان و فروبردن این منطقه در ناامنی و بیثباتی است.
این رژیم کاملاً ماهیتی واپسگرا و تروریستی دارد و در برابر چشم جهانیان، حدود ۳۲ هزار زن و کودک و مرد و پیر و جوان را سلاخی کرد و شورای امنیت سازمان ملل که اعتبار را خود را به میانجی حمایتهای برخی اعضا از جمله ایالات متحده از این رژیم ازدستداده است.
علیرغم هزاران گزارش مستند از جمله گزارش خانم فرانچسکا آلبانیز، گزارشگر سازمان ملل در امور اراضی اشغالی فلسطین، یا موضع خانم نالیدی باندور وزیر امور خارجه آفریقا جنوبی که این رژیم حکم دادگاه بینالمللی دادگستری (لاهه) را اجرا نمیکند و هزاران تجمع اعتراضی در غرب و شرق عالم، هیچگونه اقدام قاطعی ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد (Chapter VII of the United Nations Charter) که اختیارات شورای امنیت سازمان ملل را برای حفظ صلح بیان میکند و به این شورا اجازه میدهد تا [وجود هرگونه تهدیدی برای صلح، نقض صلح یا اقدام تجاوزگرانه]را تعیین کند.
اقدامات نظامی و غیرنظامی را برای [برقراری صلح و امنیت بینالمللی]انجام دهد را در دستور کار قرار نمیدهد و تنها در اقدامی نمایشی برای سفیدشویی حمایتهای اهریمنی آمریکا، انگلیس، کانادا، بریتانیا، فرانسه و آلمان در تاریخ ۶ فروردین ۱۴۰۳، ۱۴ عضو از ۱۵ عضو شورای امنیت سازمان ملل به قطعنامه ارائه شده توسط اعضای غیردائم این شورا برای برقراری آتشبس فوری در غزه رأی مثبت دادند و از آن حمایت کردند.
ایالات متحده آمریکا بهعنوان عضو دائم این شورا، رأی ممتنع داد و بهاینترتیب قطعنامه برقراری آتشبس در غزه به تصویب رسید که میتوان گفت با غیرالزامآور خواندن این قطعنامه توسط آنتونی بیلکن وزیر خارجهٔ صهیونیست آمریکا و صهیونیستهای آمریکایی دیگر مانند جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن و به حضور پذیرفتن یوآف گالانت وزیر جنگ رژیم عقبماندهٔ صهیونیستی توسط این مقامات و حتی رایزنی لوید آستین وزیر جنگ آمریکا برای طرح ایدههای چگونگی کشتار در رفع تنها چند روز پس از تصویب قطعنامه، کارکردی جز تشدید تنش و آتشافروزی در منطقه و سفیدشویی حامیان رژیم واپسگرای صهیونیستی نداشت.
موضع ضعیف و بیخاصیت اتحادیهٔ اروپا و کشورهایی مانند فرانسه در عدم محکومیت حمله به اماکن دیپلماتیک ایران توسط رژیم نسلکش صهیونیستی نشان داد که رژیمهای غربیها اصولاً حامیان کراوات زده و اودکلن زدهٔ این رژیم دشمن بشریت هستند.
تمام ژستهای حقوق بشری آنان بیارزش است و هنری جز سرکوب سیستماتیک تظاهرات ضد صهیونیستی در ممالک خود را ندارند.
اقدام جنایتکارانهٔ رژیم دشمن بشریت صهیونیستی در حمله به اماکن و داراییهای دیپلماتیک و انسانی جمهوری اسلامی حتماً بایست قاطعانه توسط شورای امنیت محکوم و منجر به قطعنامه شود و گرنه جمهوری اسلامی ایران که سالهاست با تهدید این رژیم نسل کش آدمخوار در کرانهٔ تمدنی انسانی و معنوی خود مواجه است.
طبق اصل حقهٔ دفاع از خود و نیز برای حمایت از مردم منطقهٔ غرب آسیا ناچار خواهد شد، به هر طریق ممکن در راستای صیانت از صلح و ثبات منطقه پاسخ لازم را در هر نقطه و به هر شیوهای که لازم بداند به گرگ هار جعلی منطقه که منطق زور را به غرب آسیا تحمیل کرده است بدهد و مسئولیت هر گونه ماجراجویی آتش افروزانهی این رژیم منحوس به عهدهٔ حامیان آن خواهد بود.
بدیهی است که جمهوری اسلامی میداند که نقشهٔ صهیونیستها و حامیان آنها تحمیل جنگ به منطقه و تهدید تمدنی و نسلی مردمان غرب آسیا در فضای تشدید رقابتهای قدرتهای جهانی و جهان سیال در حال گذار است.
ابزار و امکانات ایران در منطقه و جهان در حدی هست که برای جلوگیری از تحقق طرح صهیونیستها برای نجات خود از باتلاق غزه به میانجی فرافکنی بحران به خارج مرزها و جلوگیری از فروپاشی بازدارندگی پوسیدهاش به مدد جنگ، این رژیم را ضمن تأدیب، در تحقق ماجراجوییهای ژئوپلیتیکیاش ناکام بگذارد.
یادداشت از سهیل رشیدپور- کارشناس سیاست خارجی
انتهای خبر/