شمع امید کودکان محروم و نیازمند سرزمینمان باشیم/ معلمی یعنی مادری کردن
به گزارش خبرگزاری بسیج خوزستان، بدریه امیدی معلم جهادگر منطقه ملاشیه اهواز در دیار عروس زاگرس، استان ایلام زیبا متولد شد. در حال حاضر 52 سال دارد و در دامان شیرزنی پرورش یافت که از آفتاب مهربان تر و از باران بخشنده تر بوده است. پدرش را در اوایل کودکی از دست داده و از وجود پر مهرش برای تمام عمر محروم بوده اما مادرش با عشق و محبت بی مثال خود، همیشه وجودش را گرم نگه می داشته و به خواهر و برادرانش نیز حس آرامش می داده است.
آنچه در ادمه می آید گفتگوی صمیمانه ما با این بانوی مجاهد است که تمام قد حامی کودکان محروم این سرزمین بوده و هست.
چه شد که وارد عرصه تدریس شدید؟
از سال 1372 با معلم یاری، آموزش هایم را در روستاهای دورافتاده شهرستان دهلران شروع کردم و به دلیل شوق و علاقه خاصی که به تدریس و شغل مقدس و شریف معلمی داشتم در سال 1357 به نهضت سوادآموزی شهرستان دهلران راه پیدا کردم و مجددا فعالیتم را در عشایر از سر گرفتم. 24 سال سابقه تدریس و مدیریت دارم و در حال حاضر مدیر دبستان نجمه یک در منطقه محروم ملاشیه هستم.
از سختی های کار در عشایر برای ما بگویید؟
به دلیل نبود امکانات لازم در برخی از این مناطق، به ناچار روزانه 16 کیلومتر مسیر رفت و برگشت را پیاده می رفتم و حتی مجبور می شدم که در همان جا بیتوته کنم که بعد از ازدواج و مهاجرت به اهواز ، ادامه همکاری هایم را باز هم با نهضت سوادآموزی ادامه دادم و در مناطق محرومی از جمله ملاشیه، شهرک اهواز، عین دو، کریشان و ام طمیردر پایه تحصیلی اول تا پنجم ابتدایی تدریس کردم. پس از گذشت 8 سال به استخدام سازمان آموزش و پرورش ناحیه یک درآمدم و همچنان از بدو ورود، فعالیت در مناطق محروم و روستایی و حواشی شهر را انتخاب کردم .
فقر، بیکاری، بیماری، طلاق والدین و اعتیاد به مواد مخدر در برخی از خانواده های دانش آموزانم را با پوست و گوشتم احساس می کردم و از اعماق وجودم حسرت می کشیدم. در درون خودم حس مادرانه ای را داشتم که از مادرم وام گرفته بودم . همیشه معتقد بوده و هستم که معلمی تنها یک شغل نیست بلکه معلمی یعنی مادری کردن و شاید حتی شناخت بهتر نیازمندی های یک کودک و تلاش برای شکوفا کردن استعدادهای او نسبت به مادر واقعی اش.
_ چرا تدریس در مقطع ابتدایی را انتخاب کردید؟
همیشه انرژی و جنب و جوشی را در خودم احساس می کردم که آن را با سرگرمی و بازی با بچه ها تخلیه می کردم . به نظر من کودک آینه تمام نمای الطاف الهی است و برای همین هم تدریس در مقطع ابتدایی را انتخاب کردم . اگر یک بار دیگر به سالهای قبل برگردم مجددا همان رشته آموزش ابتدایی را با عشق صدچندان انتخاب می کنم تا به کودکان این مرز و بوم خدمتی کرده باشم. می دانستم که یک دست صدا ندارد و کار باید به شکل گروهی و جهادی اداره شود. برای همین تصمیم گرفتم وارد گروه های جهادی شوم و مشکلات دانش آموزان را مطرح کنم و به لطف خدا و با حمایت همه جانبه همسرم و دوستانم توانستم کمک های خیرخواهانه خیرین را به دست دنش آموزان بی بضاعت و بی سرپرست برسانم.
از وضعیت مدرسه نجمه برایمان بگویید؟
مدرسه ای که الان مدیر آن هستم یکی از پرتراکم ترین جمعیت های دانش آموزی را دارد. هزار و 200 دانش آموزی که اکثرشان یا بی بضاعت هستند یا سرپرستی ندارند و مشکل اعتیاد ، بیماری و بیکاری پدر در برخی از این خانواده ها به وضوح دیده می شود که بدون مساعدت مسئولین و خیرین امکان حمایت از این بچه ها برای ما مقدور نیست.
انتهای پیام