حضرت زینب (س) صبورتر از حضرت ایوب (ع)
فاجعه عاشورا که دردناکترین و غمانگیزترین اتفاق در سال ۶۱ هجری است، در مذهب تشیع، تاریخی پایدار داشته و به فرهنگی بزرگ برای همه اهل ایمان و حق مبدل گردیده و رکن اساسی و مهمی که سبب دوام آن شده بر عهده زینب کبری است
به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان-اصلاً واقعه کربلا را نمیتوان بدون توجه به نقشآفرینیهای مهم و تأثیرگذار بانو حضرت زینب کبری (س) تصور کرد.
زنان در حادثه کربلا وظایف متعدد و بسیار مهمی بر عهده داشتهاند، آنها علاوه بر محافظت از کودکان، به حمایت و تشویق مردان جهت مبارزه با دشمن میپرداختند. مهمترین رسالتی که بر عهده زنان خصوصاً بر عهده حضرت زینب (س) و اهل بیت امام حسین (ع) گذاشته شده بود، این بود که حوادث کربلا را برای دیگران بازگو کنند، پیام آن حضرت را به همگان برسانند و تلاش کنند حادثه کربلا برای همیشه زنده بماند. حضرت زینب (س) در این حادثه وظیفه پرستاری از امام سجاد (ع) را نیز بر عهده داشت. علاوه بر این سرپرستی کاروان اسرای کربلا نیز با ایشان بود. وظیفه جهادگری و مبارزه با دشمن هر چند از دوش زنان برداشته شده بود، اما بعضاً زنان حاضر در صحنه کربلا با حضور در میدان نبرد و مبارزه با دشمن، نام خویش را برای همیشه در تاریخ ثبت کردند.
کتاب حضرت زینب (س) صبورتر از ایوب (ع) به قلم سیدشمسالدین اطهاری و مهدی تقویملائی، سرگذشت حضرت زینب (س) و صبر و بردباری ایشان در سختیها و مصیبتها را به تصویر میکشد.
فاجعه عاشورا که دردناکترین و غمانگیزترین اتفاق در سال ۶۱ هجری است، در مذهب تشیع، تاریخی پایدار داشته و به فرهنگی بزرگ برای همه اهل ایمان و حق مبدل گردیده و رکن اساسی و مهمی که سبب دوام آن شده بر عهده زینب کبری است. حضرت زینب (س) به واقعه کربلا از دو منظر نگاه میکند: ابتدا کربلا را دریای خون و لخته مصیبت میبیند؛ مصیبتی آنچنان عظیم که زمین نزدیک است عنان وجود از کف بدهد.
در چنین نگاهی دل دریایی حضرت زینب (س) بسیار طوفانی بوده و ایشان به صبر نیاز دارند، بنابراین صبر میکنند و بعد بهترین و زیباترین کلام را بر زبان میآورند و بهترین سکوت را عملی میسازند. او بهترین نگاه، گریه، فریاد و بهترین مرثیه را به شیوه و روش خود میسازد.
این کتاب از صبر زینب (س) به شما درس میدهد؛ صبری که در هر زمان و در سختترین و بحرانیترین شرایط، بهترین راه را برای تاریخ و زمانه انتخاب کرده و عالمی را درس داده است.
در بخشی از کتاب حضرت زینب (س) صبورتر از ایوب (ع) میخوانیم:
عمر بن سعد کاروان اسرا را به گونهای ترتیب داده بود تا سپیدهدم ۱۲ محرمالحرام به شهر کوفه برسند. کاروان خسته و غمبار از مشکلات و دشواریهای روزهای قبل در حالی که سرهای مقدس و مطهر شهدا بر نیزهها بود، نزد عبیدالله بن زیاد برده شدند. او با چوبی که در دست داشت به لبها و دندانهای سر مبارک حضرت سیدالشهدا (ع) میزد!
حضرت زینب (س) که کهنهترین جامههای خود را پوشیده بود با ابهت و جلالی هر چه تمامتر، قدم پیش نهاد و در گوشهای نشست! عبیدالله بن زیاد سؤال کرد این زن کیست؟ پاسخی نشنید تا اینکه یکی گفت: این زینب دختر علی و فاطمه است. عبیدالله گفت: سپاس خدایی را که شما را رسوا کرد و کشت! حضرت زینب (س) اظهار داشت: سپاس خداوندی را که نبی خاتم حضرت محمدبن عبدالله (ص) را گرامی داشت و ما را پاک و پاکیزه کرد. توای عبیدالله، تبهکار، رسوا و بدکارهای. عبیدالله گفت: ببین خدا با خانوادهات چه کرد. حضرت فرمود: «ما رأیت الا جمیلا...» یعنی غیر از زیبایی چیزی نمیبینم. مطمئن باش که به زودی خداوند میان آنان (شهدا) و تو قضاوت خواهد کرد. مادرت به عزایت بنشنیدای پسر مرجانه!
اسیران را به طرف قصر یزید بن معاویه حرکت دادند، در حالی که یزید اشعار ابن زِبَعری را میخواند که بوی کفر و شرک و بیدینی از آن میآمد؟! این صحنه برای امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) بسیار تلخ و دشوار بود! امام سجاد (ع) خطاب به یزید فرمود: چه میگویی در حالی که جد ما رسولالله (ص) است! در این مجلس وقتی یکی از شامیان از یزید خواست فاطمه بنتالحسین (ع) را به عنوان کنیز به او بدهد، حضرت زینب (س) فرمود: نه تو و نه یزید چنین حق و جرئتی ندارند.
زنان در حادثه کربلا وظایف متعدد و بسیار مهمی بر عهده داشتهاند، آنها علاوه بر محافظت از کودکان، به حمایت و تشویق مردان جهت مبارزه با دشمن میپرداختند. مهمترین رسالتی که بر عهده زنان خصوصاً بر عهده حضرت زینب (س) و اهل بیت امام حسین (ع) گذاشته شده بود، این بود که حوادث کربلا را برای دیگران بازگو کنند، پیام آن حضرت را به همگان برسانند و تلاش کنند حادثه کربلا برای همیشه زنده بماند. حضرت زینب (س) در این حادثه وظیفه پرستاری از امام سجاد (ع) را نیز بر عهده داشت. علاوه بر این سرپرستی کاروان اسرای کربلا نیز با ایشان بود. وظیفه جهادگری و مبارزه با دشمن هر چند از دوش زنان برداشته شده بود، اما بعضاً زنان حاضر در صحنه کربلا با حضور در میدان نبرد و مبارزه با دشمن، نام خویش را برای همیشه در تاریخ ثبت کردند.
کتاب حضرت زینب (س) صبورتر از ایوب (ع) به قلم سیدشمسالدین اطهاری و مهدی تقویملائی، سرگذشت حضرت زینب (س) و صبر و بردباری ایشان در سختیها و مصیبتها را به تصویر میکشد.
فاجعه عاشورا که دردناکترین و غمانگیزترین اتفاق در سال ۶۱ هجری است، در مذهب تشیع، تاریخی پایدار داشته و به فرهنگی بزرگ برای همه اهل ایمان و حق مبدل گردیده و رکن اساسی و مهمی که سبب دوام آن شده بر عهده زینب کبری است. حضرت زینب (س) به واقعه کربلا از دو منظر نگاه میکند: ابتدا کربلا را دریای خون و لخته مصیبت میبیند؛ مصیبتی آنچنان عظیم که زمین نزدیک است عنان وجود از کف بدهد.
در چنین نگاهی دل دریایی حضرت زینب (س) بسیار طوفانی بوده و ایشان به صبر نیاز دارند، بنابراین صبر میکنند و بعد بهترین و زیباترین کلام را بر زبان میآورند و بهترین سکوت را عملی میسازند. او بهترین نگاه، گریه، فریاد و بهترین مرثیه را به شیوه و روش خود میسازد.
این کتاب از صبر زینب (س) به شما درس میدهد؛ صبری که در هر زمان و در سختترین و بحرانیترین شرایط، بهترین راه را برای تاریخ و زمانه انتخاب کرده و عالمی را درس داده است.
در بخشی از کتاب حضرت زینب (س) صبورتر از ایوب (ع) میخوانیم:
عمر بن سعد کاروان اسرا را به گونهای ترتیب داده بود تا سپیدهدم ۱۲ محرمالحرام به شهر کوفه برسند. کاروان خسته و غمبار از مشکلات و دشواریهای روزهای قبل در حالی که سرهای مقدس و مطهر شهدا بر نیزهها بود، نزد عبیدالله بن زیاد برده شدند. او با چوبی که در دست داشت به لبها و دندانهای سر مبارک حضرت سیدالشهدا (ع) میزد!
حضرت زینب (س) که کهنهترین جامههای خود را پوشیده بود با ابهت و جلالی هر چه تمامتر، قدم پیش نهاد و در گوشهای نشست! عبیدالله بن زیاد سؤال کرد این زن کیست؟ پاسخی نشنید تا اینکه یکی گفت: این زینب دختر علی و فاطمه است. عبیدالله گفت: سپاس خدایی را که شما را رسوا کرد و کشت! حضرت زینب (س) اظهار داشت: سپاس خداوندی را که نبی خاتم حضرت محمدبن عبدالله (ص) را گرامی داشت و ما را پاک و پاکیزه کرد. توای عبیدالله، تبهکار، رسوا و بدکارهای. عبیدالله گفت: ببین خدا با خانوادهات چه کرد. حضرت فرمود: «ما رأیت الا جمیلا...» یعنی غیر از زیبایی چیزی نمیبینم. مطمئن باش که به زودی خداوند میان آنان (شهدا) و تو قضاوت خواهد کرد. مادرت به عزایت بنشنیدای پسر مرجانه!
اسیران را به طرف قصر یزید بن معاویه حرکت دادند، در حالی که یزید اشعار ابن زِبَعری را میخواند که بوی کفر و شرک و بیدینی از آن میآمد؟! این صحنه برای امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) بسیار تلخ و دشوار بود! امام سجاد (ع) خطاب به یزید فرمود: چه میگویی در حالی که جد ما رسولالله (ص) است! در این مجلس وقتی یکی از شامیان از یزید خواست فاطمه بنتالحسین (ع) را به عنوان کنیز به او بدهد، حضرت زینب (س) فرمود: نه تو و نه یزید چنین حق و جرئتی ندارند.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار