یادداشت؛

هویت گم‌شده در دل تاریکی

هویت‌زدایی از زن، پدیده‌ای است که در طول تاریخ و در جوامع مختلف به شکل‌های گوناگون ظهور کرده است این فرآیند، که در آن زن به عنوان یک فرد مستقل با ویژگی‌های منحصر به فرد نادیده گرفته می‌شود، ریشه در ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دارد.
کد خبر: ۹۶۶۹۷۱۲
|
۰۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۶

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از کردستان،هویت‌زدایی از زن نه تنها بر زندگی فردی زنان تأثیر می‌گذارد، بلکه جامعه را نیز از توانمندی‌ها و ظرفیت‌های نیمی از جمعیت خود محروم می‌کند.

در دنیای امروز، هویت‌زدایی زنان را نمی‌توان به عنوان یک پدیده محدود به گذشته یا خاص به جامعه‌ای خاص دانست. این مسئله جهانی است و نیازمند تغییرات بنیادین در آموزش، رسانه‌ها، قوانین و سیاست‌هاست. برای رسیدن به برابری واقعی، باید به زنان اجازه داده شود تا در تمامی عرصه‌های زندگی نقش فعالی ایفا کنند و هویت خود را بدون هیچ‌گونه تحریف یا محدودیتی بشناسند و بروز دهند. تنها در این صورت است که جامعه‌ای عادلانه و متوازن برای نسل‌های آینده شکل خواهد گرفت.

هویت‌زدایی زنان، در واقع نوعی از نادیده‌گرفتن توانمندی‌های فطری و فردی آنان است که در پی گسترش تبعیض‌های اجتماعی و فرهنگی، به ابزاری برای شکل‌دهی به تصورات مردانه و اغلب یک‌جانبه تبدیل می‌شود. این فرایند به مرور زمان زنان را از خودشان و از حقوق طبیعی‌شان دور می‌سازد و باعث می‌شود که فردیت و شخصیت آنان به سادگی در قالب‌های از پیش تعیین‌شده‌ای گنجانده شود. در چنین فضایی، زنان به عنوان موجوداتی برای برآورده‌کردن نیازهای اجتماعی یا حتی شخصی دیگران دیده می‌شوند و از این رو، دیگر قادر به نمایاندن ابعاد مختلف هویت خود به‌طور مستقل و آزادانه نخواهند بود.

این پدیده نه تنها به‌طور فردی به زنان آسیب می‌زند، بلکه بر جوامع به‌طور کلی تأثیرات منفی و پایدار دارد. جامعه‌ای که زنان در آن نتوانند هویت واقعی خود را بیان کنند، جامعه‌ای است که در آن تفکرات و فرهنگ‌ها از یک‌سو محدود و از سوی دیگر از رشد و توسعه باز می‌ماند. در چنین جامعه‌ای، هرچند زنان به نظر می‌رسد که در بسیاری از زمینه‌ها در حال پیشرفت هستند، اما در عمق خود با بحران‌های هویتی و روانی زیادی مواجه‌اند که نمی‌توانند به‌طور کامل بر آن فائق آیند.

از سوی دیگر، رسانه‌ها و فضای عمومی نیز نقشی بسیار پررنگ در این هویت‌زدایی ایفا می‌کنند. زنان در اغلب تصاویر و تبلیغات، صرفاً به عنوان موجوداتی برای جلب توجه یا پاسخگویی به نیازهای زیبایی‌شناختی مردان تصویر می‌شوند و این بازنمایی نه تنها باعث تضعیف هویت زنان می‌شود، بلکه به تصورات غلط و سطحی جامعه از زن می‌انجامد. در نتیجه، جامعه از آگاهی واقعی درباره نقش و توانمندی‌های زنان محروم می‌ماند و حتی زنان خود به مرور از ارزش‌ها و قدرت‌های درونی خود غافل می‌شوند.

در مواجهه با این معضل، مهم‌ترین راه‌حل، بازتعریف مفهوم زن در جامعه و شکستن این قالب‌های محدود است. از این رو، باید تلاش کرد که به زنان فرصتی داده شود تا نه تنها در زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی، بلکه در عرصه‌های فرهنگی و روانی نیز بتوانند به‌طور آزادانه و بدون هیچ‌گونه تحریفی، خود را بیان کنند. آگاهی‌بخشی و آموزش برای ترویج برابری جنسیتی، یک ابزار مهم در این مسیر است. باید به زنان یادآوری کرد که هویت آنان فراتر از جسم و ظاهرشان است و قدرت‌های درونی آنان می‌تواند دنیای اطرافشان را تغییر دهد.

همچنین، سیستم‌های قانونی و نهادهای دولتی باید گام‌های مؤثری برای حمایت از حقوق زنان و جلوگیری از هرگونه خشونت و تبعیض بردارند. قوانینی که امکان رشد و شکوفایی زنان را در تمامی ابعاد زندگی فراهم کند و به آنان این اطمینان را بدهد که می‌توانند در جامعه‌ای آزاد و برابر به شکوفایی برسند.

در نهایت، هویت‌زدایی زنان نه تنها یک مشکل فردی، بلکه یک بحران اجتماعی است که در صورت عدم توجه به آن، می‌تواند نسل‌ها را تحت تأثیر قرار دهد. این بحران زمانی پایان می‌یابد که زنان بتوانند در همه زمینه‌ها – از اقتصاد و سیاست گرفته تا فرهنگ و هنر – نقش‌های فعال و مهمی ایفا کنند و جامعه، زنان را به عنوان افرادی با هویت و شخصیت مستقل بپذیرد. برای ساخت دنیای بهتر، باید این مسیر را با همدلی، آگاهی و مشارکت جمعی طی کنیم.

در ساختارهای اجتماعی، زنان اغلب به نقش‌های سنتی مانند همسر، مادر و خانه‌دار محدود می‌شوند این محدودیت‌ها باعث می‌شود که زنان نتوانند به طور کامل استعدادها و توانمندی‌های خود را شکوفا کنند.

در بسیاری از کشورها، زنان از مشارکت کامل در فرآیندهای سیاسی محروم هستند این محرومیت نه تنها به دلیل قوانین تبعیض‌آمیز، بلکه به دلیل نگرش‌های منفی جامعه نسبت به حضور زنان در عرصه‌های قدرت است.

زنان اغلب با شکاف دستمزد، محدودیت‌های شغلی و عدم دسترسی به منابع اقتصادی مواجه هستند این شرایط باعث می‌شود که زنان به طور مستقل نتوانند به قدرت اقتصادی دست یابند و هویت مستقل خود را حفظ کنند.

هویت‌زدایی از زن نه تنها بر زنان تأثیر می‌گذارد، بلکه جامعه را نیز از پیشرفت و توسعه بازمی‌دارد زمانی که نیمی از جمعیت یک جامعه نتوانند به طور کامل مشارکت کنند، جامعه از نظر فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دچار نقصان می‌شود علاوه بر این، هویت‌زدایی از زن باعث ایجاد نابرابری‌های عمیق در جامعه می‌شود که می‌تواند به خشونت، تبعیض و بی‌عدالتی منجر شود.

آموزش و آگاهی‌بخشی به جامعه درباره حقوق زنان و اهمیت حضور آنان در عرصه‌های مختلف می‌تواند به تغییر نگرش‌ها و باورهای منفی کمک کند.

اصلاح قوانین و سیاست‌هایی که به تبعیض علیه زنان دامن می‌زنند، گام مهمی در جهت احیای هویت زنان است.

ایجاد فرصت‌های شغلی و دسترسی به منابع اقتصادی برای زنان می‌تواند به استقلال و خوداتکایی آنان کمک کند.

تشویق مشارکت سیاسی: تشویق زنان به مشارکت در فرآیندهای سیاسی و تصمیم‌گیری‌های کلان جامعه می‌تواند به تقویت حضور و نقش آنان در جامعه منجر شود.

هویت‌زدایی از زن پدیده‌ای است که ریشه در ساختارهای تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارد این فرآیند نه تنها بر زندگی زنان تأثیر می‌گذارد، بلکه جامعه را نیز از پیشرفت و توسعه بازمی‌دارد برای مقابله با این پدیده، نیاز به تغییر نگرش‌ها، اصلاح قوانین تبعیض‌آمیز، توانمندسازی اقتصادی و تشویق مشارکت سیاسی زنان است تنها با احیای هویت مستقل زنان می‌توان به جامعه‌ای عادلانه، برابر و پیشرفته دست یافت.

یادداشت از گل‌آرا ظاهری

ارسال نظرات
آخرین اخبار