۰۴ / خرداد / ۱۴۰۴ - 25 May 2025
18:47
کد خبر : 9690301
۰۹:۲۵

۱۴۰۴/۰۳/۰۴

دزفول، شهری که ایستاد تا ایران بماند

چهارم خرداد، روزی که دزفول در برابر تاریکی ایستاد، نه‌تنها یک تاریخ، بلکه نشانی از مقاومت و سربلندی مردمی است که ایستادگی را انتخاب کردند.

در هر زمان و مکانی که نامی از خوزستان بیاید همواره و ناخواسته ذهن‌ها به دوران جنگ و حمله عراقی‌ها به این استان می‌رود، مردم این استان با پوست و استخوان خود طعم تلخ جنگ را چشیده‌اند و برای وجب‌به‌وجب آن از سوسنگرد، بستان و جنوب آن گرفته تا اندیمشک، دزفول و شمال خوزستان، خون‌های زیادی فدا و شهدای فراوانی تقدیم کشور شده است.

وقتی برگ‌های تقویم را ورق می‌زنیم روزهای زیادی را می‌بینیم که سالگرد آزادسازی‌ها، عملیات‌ها و مقاومت‌ها مردم خوزستان در دوران هشت سال دفاع مقدس را نشان می‌دهد، چهارم خرداد یکی از همین روزها در تقویم است که یادآور رشادت، مقاومت و سرسختی مردم دزفول در دوران جنگ تحمیلی است

دزفول شهری که با وجود حملات هوایی و ناجوانمردانه از طرف دشمن بعثی نه‌تنها مردمش در شهر ماندند، بلکه هر هفته نماز جمعه را با حضور پرشور خود برگزار می‌کردند تا به همگان ثابت کنند، دزفول خانه ما و پاره تن ایران است که همین امر سبب ماندگاری دزفول در قلب تاریخ شد و چهارم خرداد روز مقاومت دزفول نام گرفت.

در هیاهوی جنگ تحمیلی و حوالی نیمه شب بود، همه در خواب بودند که ناگهان شهر به هم ریخت و همهمه فراوانی ایجاد شد، از گوشه و کنار صدای انفجار به گوش می‌رسید و موشک‌های عراقی هر لحظه بر سر مردم دزفول فرود می‌آمد و خانه‌هایشان را ویران می‌کرد، با این حال مردم دست‌به‌دست هم می‌دادند و خرابی‌ها را ساماندهی و به مجروحان رسیدگی می‌کردند.

سیدمهدی موسوی یکی از ساکنان دزفول بود که در آن دوران در یکی از مسجدهای شهر فعالیت می‌کرد، او به خبرنگار ایمنا می‌گوید: روز سختی داشتیم، برنامه‌هایی که اجرا می‌کردیم و کمک‌های مردمی که جمع‌آوری می‌شد تمام توانمان را گرفته و خستگی امانمان را بریده بود، وقتی به خانه رسیدم در کسری از ثانیه خوابیدم و کمتر از یک دقیقه بود که صدای انفجار شهر را بیدار کرد.

وی می‌افزاید: همه اهل خانه به سرعت بیرون آمدیم تمام اهالی محله از خانه بیرون زده بودند، به سرعت خود را به مسجد رساندم بقیه بچه‌ها به جز رضا آمده بودند به سرعت یک گروه تشکیل دادیم و در شهر گشت زدیم و به کمک‌رسانی مشغول شدیم، کم کم مسیرمان به خانه رضا خورد آنجا بود که دنیا بر سرم خراب شد و آنچه که می‌ترسیدم رخ داد یک موشک به خانه‌شان اصابت کرده بود و رضا شهید شد؛ من ماندم و حسرت یک دوست صمیمی که هر روز دلم بیش‌ازپیش برایش تنگ می‌شود.

سیدباقر موسوی‌فخر، رئیس شورای اسلامی شهر دزفول درباره حال و هوای آن روزهای دزفول به خبرنگار ایمنا می‌گوید: مردم دزفول زیر بمباران رژیم بعثی عراق ماندند و شهر را خالی نکردند، شرایط به گونه‌ای بود که بعضی خانه‌ها توسط موشک بعثی تخریب می‌شد، اما مردم بی‌درنگ اقدام به بازسازی آن محل کردند و گاهی یک مکان را دو سه بار بازسازی کردند؛ مردم با مقاومت، رژیم بعثی را از پای درآوردند.

وی می‌افزاید: فرمانده پایگاه دو کوهه در زمان جنگ گفت که وقتی عراق فتح‌المبین را گرفت، دستور تخلیه این پایگاه داده و همه تجهیزات به پل دختر منتقل شد، اما هشت سرباز دزفولی حاضر به تخلیه نشدند و مقاومت کردند، چنین نمونه‌هایی از مقاومت را زیاد داشتیم.

رئیس شورای اسلامی شهر دزفول می‌گوید: شهید باکری مقر لشکر ۳۱ عاشورا را در دزفول قرار داد و پادگان پشتیبانی برای لشکر تعیین کرد.

وی خاطرنشان می‌کند: روزی در میدان صبحگاه هواپیماهای بعثی بمباران کردند که تعداد زیادی زخمی و شهید شدند؛ مردم دزفول خودجوش با هر وسیله‌ای برای کمک آمدند، در این شرایط شهید باکری و یکی از هم رزمانش به بیمارستان رفتند و دیدند جمعیت زیادی برای اهدای خون صف کشیده بودند؛ شهید باکری به‌دلیل وجود این مردم، دزفول را برای این کار انتخاب کرد.

موسوی فخر عنوان می‌کند: در زمان جنگ، اصطلاحی وجود داشت که صدام موشک‌های ۹ متری را در کوچه‌های شش متری و تنگ و باریک دزفول می‌زد و بعد از بمباران مردم برای نجات همشهری‌هایشان می‌رفتند.

وی اضافه کرد: در یکی از آن روزها وقتی لودر در حال آواربرداری بود، امکان ورود به کوچه تنگ و باریک را نداشت و باید یکی از خانه‌های سرنبش را خراب می‌کردند تا بتوانند آواربرداری کنند، مالک خانه بدون درنگ از راننده می‌خواهد خانه با تمام اسباب و وسایل را خراب کند تا زخمی‌ها را نجات دهند.

رئیس شورای اسلامی شهر دزفول گفت: این مقاومت و ایثار مردم دزفول موجب شد وزیر وقت کشور، دزفول را به‌عنوان شهر مقاومت و پایداری انتخاب کند و بعدها به‌عنوان پایتخت مقاومت و ایستادگی مردم ایران انتخاب شد.

موسوی‌فخر تاکید می‌کند: رمز این مقاومت، اعتقادات محکم و راسخ، مردم دوستی و دوست داشتن خاک وطن است، همانگونه که سربازان حاضر به عقب‌نشینی نشدند مردم دزفول هم حاضر به خالی کردن شهر نبودند و رژیم بعث را به زانو درآوردند.

از خرابی خانه‌هایمان سبزی و امید رویید

سرهنگ غلام‌حسین سخاوت از رزمندگان دوران هشت سال دفاع مقدس به خبرنگار ایمنا اظهار می‌کند: شانزدهم مهر ۱۳۵۹ برای نخستین بار موشک به دزفول و محله‌های سیاه‌پوشان و کل گزون اصابت کرد، یکی از موشک‌ها به منزل آقای شجاعی که گندم‌فروش بود اصابت کرد و چهار عضو این خانواده شهید شدند.

وی ادامه می‌دهد: چند ماه پس از این حمله و پس از بارندگی گندم‌های زیر آوار سبز شد و سر از خاک بیرون آورد و منطقه‌ای که موشک خورده بود سراسر سبز شد.

این رزمنده تصریح می‌کند: پس از این ماجرا و در حالی که آیت‌الله بیگدلی امام جماعت مسجد جامع از کنار منزل آقای شجاعی عبور می‌کرد، پدر شهیدان شجاعی پس از گفت‌وگو با ایشان می‌گوید در حالی که دشمن خانه ما را ویران کرد، اما از این ویرانی گندم رویید و سبز شد، اگرچه دشمن فرزندان ما را زیر خاک دفن کرد، اما نتوانست امید و آینده را از ما بگیرد و ما همچون این گندم‌ها سبز می‌شویم.

چهارم خرداد نه‌تنها یک روز در تقویم بلکه روایتی است از ایستادگی مردمی بی‌پناه اما نترس، شهری که زیر باران موشک‌ها نشکست تا شرافت یک ملت زمین نیفتد، شهری که در کوچه‌هایش صدای انفجار طنین داشت، اما امید خاموش نشد؛ دزفول ماند، چون مردمش ایستادگی را انتخاب کردند.

امیر ضیغمی
خبرنگار: امیر ضیغمی

گزارش خطا
ارسال نظرات شما
x

عضو کانال روبیکا ما شوید