به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از گیلان، امروز روز خبرنگار است روزی که به مناسبت شهادت محمود صارمی نامگذاری شده است،او مسئول دفتر خبرگزاری در مزار شریف بود که هفدهم مردادماه 1377بههمراه دیپلماتهای کنسولگری جمهوری اسلامی به دست تروریستهای طالبان به شهادت رسید و به صف رهپویان قافله شهیدان اهل قلم پیوست.
خبرنگاری حرفهای
اثرگذار و دشوار است، دشواری که نه فقط به لحاظ فیزیکی بلکه به لحاظ روحی نیز وی را
تحت فشار قرار میدهد و سبب خستگی روح و جسم و گاه آزرده شدن وی میشود.
همیشه بیطرفی
یک خبرنگار به نفع او تمام نمیشود بلکه هرگاه بخواهد حتی در چهارچوب قانون انتقادی
را مطرح کند و یا با فسادی در جامعه مبارزه کند قطعا هزینهای برای وی در بردارد که
این هزینه، یک هزینه جسمی و روحی است.
همیشه خبرنگاران
سختکوش و حرفهای با دشواریهای جسمی و روحی سختی روبهرو هستند و با این همه مشکلاتی
که در این حرفه سخت وجود دارد اما به دلیل جذابیتهایش علاقهمندان را به خود جذب میکند
تا با وجود همه محدودیتها جریان آزاد اطلاعرسانی مختل نشود.
یک خبرنگار کل
شبانهروز سال را پلک بر هم نمیزند و براساس تعهد و تکلیفی که بر دوش وی است میبیند،
مینویسد، نقد میکند و راهکار میدهد و روز خبرنگار که فرا میرسد حواس جامعه تازه
بر وی معطوف میشود و آن معطوف شدن هم فقط به یک هفته میانجامد و بعد از آن دوباره
همه چیز به فراموشی سپرده میشود.
در عصر امروز که
عصر ارتباطات است خبرنگاران می توانند به عنوان بازوان اجرایی فرهنگ ساز جامعه در کنار
مسئولان در راستای ارتقای فرهنگ جامعه بکوشند.
شغل شریف خبرنگاری
بازی با مرگ است و گاهی هم این جان باختن بعنوان مرگی شریف همانند شهادت برایش رقم
می خورد اما متاسفانه معلوم نیست در چه زمانی مسئولان امر میخواهند قبول کنند که خبرنگاران
هم جزئی از این جامعه هستند و اگر حضور خبرنگاران در جامعه نباشد بسیاری از مشکلات
پیش خواهد آمد.
همه بر این امر
واقفند که خبرنگاری جز دومین شغل سخت در جهان محسوب شده است و بعد از کار در معدن،
خبرنگاری دومین شغل سخت است، اما چرا تا کنون مسئولان مربوطه خبرنگاری را به عنوان
یک شغل نپذیرفته اند؟ مگر چیزی غیر از این امر است که در تمام جلسات و سخنرانی های
خود دم از عصر ارتباطات و تبادل اطلاعات توسط اصحاب رسانه می زنند، اگر اصحاب رسانه
کوشایی در کشور وجود نداشته باشد قطعا نمی توان با رسانه های غرب که مشتی اکاذیب را
به خورد مردم کشورمان می دهند مبارزه کرد.
با این وجود، خبرنگار
شغلی است که حقوق و دستمزد خاصی ندارد؛ وقت و بی وقت و سرما و گرما و کوه و دشت و بیابان
و صخره و جنگل و زمین و هوا را نمی شناسد و در همه جا بخاطر مردم و اهمیت به شهر و
دیار و کشور خود ، حضور دارد و قطعا بغیر از عشق به خبر و اطلاع رسانی هیچ چیز نمی
تواند عزم آنان را جزم کند.
در طی ایام مدید
و سالهای طولانی خبرنگار ایرانی در پیچ و خم تاریخ و حوادث، راویتگر انقلابها، جنگها
و شر و نیکیها بوده که بر این آب و خاک گذشته است. او مشکلات خود را در نگارش رنجهای
مردم به فراموشی سپرده است.
واضح است که خبرنگاران
به تقدیر و تمجید مسوولان نیازی ندارند که اگر داشتند هرگز پای در این وادی نمیگذاشتند
چراکه آنان آموختهاند به رسالت خود متعهد باشند و تنها برای خدا در راه کشور و مردم
قلم فرسایی کنند؛ مردمی که در کوچه و خیابانها و محل کار و زندگی، درد دلها و مشکلات
خود را برای آنان بازگو میکنند تا شاید این پل ارتباطی بلکه بتواند جوابگوی مشکلاتشان
باشد.
اگر یک خبرنگار
در طول یکسال به صورت یک روابط عمومی عمل کند و عملکرد یک مسئول را فقط انعکاس دهد
هیچ گونه تشکری از وی نمی شود اما کافیست همین خبرنگار فقط یک خبر انتقادی آن هم به
صورت منصفانه نه مغرضانه از آن مسئول داشته باشد، قطعا پای خبرنگار به دادگاه باز خواهد
شد.
متاسفانه نداشتن
روحیه انتقاد پذیری برخی از مدیران، فعالیت در حرفه خبرنگاری را دشوار کرده است و باید
این واقعیت را بپذیریم که هم اکنون زمینه نقد پذیری در برخی از مسوولان وجود ندارد
و باید با فرهنگ سازی این رویکرد تغییر کند.
امید است روز خبرنگار
تنها به رفتاری کلیشهای و برای رفع مسئولیت تبدیل نشود و مسئولان پای حرف خبرنگاران
بنشینند و از اننتقادهای سازنده استقبال کنند.
مائده فلاحتکارضیابری