آیت الله حائری یزدی از ماندگاران تاریخ حوزههای علمیه است، شخصیتی مثال زدنی که با یک هجرت تاریخ ساز، سنگ بنای حوزهای مقدسه را در قم پا نهاد؛ حوزه ای که یک قرن است همچنان میدرخشد و به تربیت طلاب و نشر علوم اهل بیت (ع) مشغول است.
به گزارش خبرگزاری بسیج از قم، در تاریخ بشر، شخصیتهایی یافت میشوند که به دلیل بنیانگذاری یک امر استراتژیک، همواره ماندگارند.
بدون تردید آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی یکی از همین شخصیتهاست، عالمی که با تأسیس حوزه علمیه مبارکه قم، سنگ بنایی استوار و همیشگی در جهان و در زمیه ترویج و تبلیغ علوم آل محمد (ص) پدید آورد که تا ابد نور میافشاند و مایه خیر و برکت است.
اما این روزها، هشتادمین سالروز ارتحال این عالم و مرجع عظیم الشأن است، شخصیتی که در بهمن ماه سال 1315 و پس از بیش از هفت دهه عمر با برکت، به ملکوت اعلی پیوست تا جهان اسلام در سوگ او، سیاهپوش شود.
اکنون این نوشتار در سالروز ارتحالش میکوشد تا نقاط عطف و البته خاطره انگیز زندگی آن عالم ربانی را به نظاره بنشیند:
1. حکایت تولد
شاید کمتر کسی است که بداند حکایت تولد این دانشمند تأثیرگذار چه بوده است؛ حکایتی که اینگونه نقل شده است:
"پدر حاج شیخ عبدالکریم، ملأ جعفر نام داشت و کشاورز بود. او فرزنددار نمیشد. بعد از مدتها به وی میگویند که مشکل از همسر شماست. او برای فرزنددار شدن، با خانم بیوهای که دو تا بچه سید داشت ازدواج موقت کرد تا پس از بچه دار شدن، از وی جدا شود.
نقل است که وقتی ملأ جعفر به خانه این خانم میرفت؛ آن دو بچه سید هم حضور داشتند و به همین دلیل، بستگان تمهیداتی میاندیشیدند تا آن دو بچه از خانه خارج شوند که البته موجب اذیت بچهها میشد.
این بود که ملأ جعفر از این مسئله بسیار ناراحت میشد و به خداوند عرضه میداشت:
خدایا! من بچه نمیخواهم و تسلیم تو میشوم.
وی به این خانم محبت میکند و بعد از ایشان جدا میشود.
بعد از مدتی، همسر اول ملأ جعفر باردار میشود و عبدالکریم به دنیا میآید.
2 . حکایت هجرت به قم
در سال 1340 هجری قمری است که آیت الله حائری یزدی برای زیارت حضرت معصومه (س) و گذراندن ایام نوروز، از اراک به طرف قم حرکت میکند.
وی در همان سفر با اصرارها و تقاضاهای مکرر علمای قم برای تأسیس حوزه علمیه رو به رو میشود و از این رو تصمیم میگیرد تا برای فهمیدن صلاح خود به ماندن یا نماندن در قم، دست به استخاره بزند؛ استخاره ای که با آمدن آیه 93 سوره یوسف، "... و أتونی بأهلکم أجمعین"، آیت الله شیخ عبدالکریم را در قم ماندگار میکند تا خانواده، نزدیکان و حتی شاگردان خود را هم به قم فرا بخواند.
3 . حکایت خدمات و برکات
باید گفت آیت الله حائری یزدی علاوه بر تأسیس حوزه علمیه قم، تدریس و تربیت طلاب، تألیف، اقامه جماعت و وعظ و ارشاد مردم، آثار اجتماعی زیادی هم برای قم به همراه داشت.
وی به آبادگری علاقه ویژهای داشت و کارهای عمرانی بسیاری در شهر مقدس قم به انجام رساند که تأسیس نخستین بیمارستان در قم، تأسیس بیمارستانهای سهامی و فاطمی، تعمیر و بازسازی مدرسه فیضیه و مدرسه دارالشفاء، تأسیس کتابخانه مدرسه فیضیه، تأسیس دارالإطعام قم برای تأمین غذای نیازمندان، تأسیس سد برای رودخانه قم و احداث دهها باب مسکونی برای افراد مختلف از آن جمله است.
4 . حکایت ارادت متقابل حضرت امام و آیت الله حائری یزدی
باید گفت در بین علمای قم، حکایت ارادتهای متقابل حضرت امام با آیات حائری یزدی و بروجردی، شُهره خاص و عام است.
حضرت امام در بسیاری از کتب و مکتوبات خویش، بارها از آن عالم ربانی به نیکی یاد میکنند و از جمله در این باره مینویسند:
«جناب استاد معظم و فقیه مکرم، حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى، که از هزار و سیصد و چهل تا پنجاه و پنج، ریاست تامه و مرجعیت کامله قطر شیعه را داشت؛ همه دیدیم که چه سیرهاى داشت.
با نوکر و خادم خود همسفره و غذا بود؛ روى زمین مینشست؛ با اصغر طلاب مزاحهای عجیب و غریب میفرمود؛ اخیراً که کسالت داشت، بعد از مغرب بدون ردا یک رشته مختصرى دور سرش پیچیده بود و گیوه به پا کرده در کوچه قدم میزد؛ وقعش در قلوب بیشتر مىشد و به مقام او از این کارها لطمهاى وارد نمیآمد ...
خود، بضاعت خود را از بازار مىخرید؛ براى منزل خود آب از آب انبارها میآورد، اشتغال به کار منزل پیدا میکرد، مقدّم و مؤخّر و صدر و ذیل پیش نظر پاکش، یکسان بود، تواضعشان به طورى بود که مایه تعجب انسان میشد و مقامات آنها محفوظ بود و محل آنها در قلوب بیشتر میشد.»
و اما پایان بخش این گفتار، خاطرهای است از دوران جوانی آیت الله حائری یزدی و تأثیر معجزه آسای مداومت بر خواندن زیارت عاشورا.
«هنگامی که در شهر سامرا مشغول تحصیل علوم دینی بودم، بسیاری از اهالی آن شهر به بیماری وبا مبتلا شدند و هر روز یک یا چند تن از آنان جان خود را از دست میدادند.
در یکی از همان ایام، هنگامی که در منزل استادم مرحوم آیت الله سید محمد فشارکی بودم و تعدادی از روحانیون و اهل علم هم در مجلس نشسته بودند، سخن از بیماری وبا پیش آمد.
در همان هنگام آیت الله فشارکی گفت:
اگر دستوری برای حل این مشکل صادر کنم، آیا به آن عمل خواهد شد؟! آیا به اینکه بنده مجتهد جامع الشرایط هستم، ایمان دارید؟!
همه حاضران به تأیید سر تکان دادند.
آنگاه آیت الله فشارکی فرمود:
بنده به شیعیان سامرا دستور میدهم که به مدت 10 روز و به طور منظم زیارت عاشورا بخوانند و ثواب آن را به روح حضرت نرجس خاتون (س)، مادر امام زمان (عج) هدیه کنند و دست به دامان او شوند تا نزد فرزندش شفاعت ما را بکند و ایشان از خداوند متعال شفاعت این امت را بخواهد. بنده تضمین میکنم هرکس زیارت عاشورا بخواند و این سفارش را عمل کند، به بیماری وبا دچار نخواهد شد.
اجرای این دستور فوراً در بین شیعیان آغاز و واقعاً هم وعده آیت الله فشارکی عملی و مرگ و میر شیعیان به دلیل بیماری وبا به طور کامل متوقف شد.»
امیرعلی عفیف نیا
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار