خبرگزاری بسیج: دکتر بهرام مرادی/کارشناس روابط بین الملل:با پایان یافتن جنگ خلیج فارس در سال 1991، تهدید های فراروی امنیت سیاسی در خاورمیانه افزایش یافته است .تنش های موجود بین کشورها از مدت ها ها قبل تهدیدی برای ثبات منطقه بوده است . این تنش ها به دفعات منجر به جنگ علنی و آشکار ، برهم زدن امنیت سیاسی و اقتصادی و ایجاد بحران های انسانی شده است . امروز ه ، تهدید حمله ی یک کشور به کشور ی دیگر به شیوه هایی جدید و خطر ناک تر به نمایش در آمده است . شکل گیری ظاهری فرآیند صلح اعراب – اسرائیل (امارات – بحرین) موجب آغاز خشونت و متعاقب آن برانگیخته شدن احساسات ضدغربی در بین ملت های منطقه خواهد شد.تکثیر سلاح های کشتار جمعی موجب افزایش احتمال بالقوه بروز نزاع بین کشورهای رقیب شده است . صدور تروریسم از منطقه خاورمیانه به سایر نقاط جهان منجر به انزوای سیاسی و اقتصادی این منطقه شده است.
تحولات داخلی در دهه ی گذشته نیز در بی ثبات سازی منطقه نقش داشته اند. نسل جدیدی از رهبران به قدرت رسیده اند که فاقد مهارت های رهبری آموزش پس داده بودند و از جانب پایگاه های نا مطمئن و غیر پشتیبانی می شوند . آموزش زنان افزایش یافته و چالشی فراروی سلسله مراتب اجتماعی سنتی پدید آورده است . فناوری های اطلاعات هم چون شبکه های اجتماعی ، تلویزیون ماهواره ای بیش تر در دستر س هستند و به عرضه دیدگاه های مختلف سیاسی و اجتماعی می پردازند
وقوع این تحولات منجر به بروز تغییرات عمده ی سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی می شود . ممکن است اثرات بلند مدت چنین تغییراتی از منظر دمکراتیک شدن جوامع و پیشرفت حقوق بشر مثبت باشد. ممکن است آثار کوتاه مدت این تحولات منجر به آشوب سیاسی و اقتصادی ، افزایش تهدید بروز جنگ و تغیییرات پیش بینی نشده در سیاست و رفتار هر کشور باشد.
بپیامدهای بی ثباتی سیاسی در خاورمیانه
پس از وقوع حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001، خاورمیانه نقش برجسته ای در سیاست آمریکا نسبت به گذشته بازی کرده است . آمریکا جهت مقابله با تروریسم و توقف تکثیر سلاح های کشتار جمعی توسط برخی کشورها به متحدان خود در خاورمیانه هم چون اسرائیل ، عربستان سعودی ، قطر ، مصرو دیگران متکی است . از دست دادن متحدان کلیدی به دلیل تغییر خصمانه ی رژیم ها یا افزایش احساسات ضد آمریکایی موجب محدود سازی توانایی آمریکا در نبرد با تروریسم در این منطقه می شود .علاوه بر این آمریکا مایل به حفظ ثبات بهای انرژی و ملزومات قابل اتکا است . با توجه به وابستگی قدرت های بزرگ به نفت خاورمیانه ، بی ثباتی سیاسی در منطقه موجب آسیب رساندن به اقتصاد کشورهای مختلف در اقصا نقاط جهان می شود.
دور نمای امنیت سیاسی خاورمیانه
کشورهای خاورمیانه تحت کنترل رژیم های اقتدارگرا و غیر دمکراتیک هستند . این رژیم ها در سال های اخیر تحت فشار قرار گرفته اند تا به اصلاحات در نظام سیاسی و کاهش کنترل های دولتی بر رسانه ها و دیگر اشکال آزادی های عمومی بپردازند . بعضی از کشور ها از طریق فرآیند لیبرال شدن به این فشار پاسخ داده اند که به معنای وجود آزادی های مدنی هم چون آزادی بیان و گردهمایی است آما روند دمکراتیک شدن محدود بوده که شامل تحول نهادهای دمکراتیک هم چون برگزاری انتخابات و نمایندگان قانون گذار است . مثلا بعضی از کشورها به شهروندان خود اجازه ی مشارکت در سازمان های مدنی وابسته به دولت را داده اند که نماینده ی منافع عموم مردم نیستند . علی رغم این محدودیت ها ، تداوم اعطای آزادی ها منجر به اشتیاق عمومی به انجام اصلاحات سیاسی می شود و ممکن است در نهایت به تغییرات دمکراتیک بلند مدت تر ختم شود.
اقتصاد های رو به افول
اصلاحات اقتصادی خاورمیانه در ایجاد شغل یا جذب سرمایه گذاری خارجی شکست خورده اند. بدهی سنگین ، مالیات بیش از حد و فساد دولتی منانع از رشد اقتصادی شده است. در حال حاضر این منطقه از بیکاری ، فقر و تقاضای با لا جهت آب بهداشتی و محصولات غذایی داخلی رنج می برند . رشد بالای جمعیت موجب تشدید این مشکلات در سال های آتی خواهد شد. کشورها نیاز به واردات پیش تر مواد غذایی و سرمایه گذاری درفناوری های گرانقیمت تصفیه ی آب خواهند داشت . تداوم افول اقتصادی موجب حذف اعتماد عموی به رهبران و افزایش احتمال بروز آشوب و ناامنی خواهد شد. از این گذشته افزایش شمار جوانان دانش آموخته بدون شغل ، زمینه ی مساعد برای رشد بنیادگرایی افراطی را فراهم می سازد. هم زمان ، انجام اصلاحات به منظور ارتقای اقتصاد کشورها ، از جمله مقررات دولتی کم تر و مسئولیت پذیری و پاسخ گویی پیش تر، موجب بروز نا آرامی از طریق وقوع درگیری ها و وجود اختلاف بر سر منافع خاص خود خواهد شد.
نقش دو گانه ارتش های منطقه
بسیار ی از ارتش های کشورهای خاورمیانه دارای نقش دو گانه هستند آن ها مسئول حفاظت از رژیم های خود در مقابل چالش های داخلی و هم چنین دفاع از کشورهای خود در مقابل خطرات خارجی هستند . به دلیل آن که فشارهای اقتصادی و اجتماعی موجب افزایش تهدیدهای داخلی می شوند ، ارتش ها باید بهترین منابع خود را به پلیس داخلی برای انجام ماموریت هایی هم چون سرکوب تظاهرات ها اختصاص دهند. رژیم ها به دنبال کنترل خواهند بود و تمایل کم تری به اعطای قدرت به فرماندهان خط مقدم دارند .در نتیجه ، نیروهای نظامی در انجام وظیفه ی خود در دفاع خارجی کم تر اثربخش خواهند بود.این روند پیامدهای ترکیبی برای آمریکا به همراه خواهد داشت . تداوم کنترل مدنی و غیرنظامیان بر ارتش بدان معنا خواهد بود که متحدان آمریکا در منطقه دارای ابزار سرکوب گروههای ترورتستی در داخل مرزها خود خواهند بود. هم زمان این متحدان در عملیات های جنگی اثر بخشی کم تری خواهند داشت.
رهبران کشورهای منطقه
از سال 1997تاکنون، رهبران جدیدی در برخی کشورهی منطقه به قدرت رسیده اند . انتظار می رود تغییرات بیشتر در رهبری کشورهی عربی در آینده صورت بگیرد. رهبران آینده نیاز به تمرکز بر اعتمادسازی عمومی نسبت به رژیم های خود دارند . در نتیجه ممکن است تمایل کم تری به تداوم سیاست های غیرمحبوب از جمله همکاری با آمریکا در جنگ با تروریسم داشته باشند. از این گذشته احتمال پیش تری می رود که رهبران بی تجربه در سیاست خارجی خود مرتکب اشتباه شوند و به تخمین بیش از حد قدرت نظامی خود به منظور ترساندن دشمنان خود یا کسب حمایت بین المللی غیر قابل اتکا بپردازند . این خطاهای محاسباتی سیاسی منجر به افزایش تنش بین کشورها می شود.
تغییر الگوهای بازار انرژی
خاورمیانه تقریبا بر 70%بازار جهانی انرژی و ذخایر اثبات شده ی نفت جهان سلطه دارد.انتظار می رود این متطقه به سلطه خود از طریق اکتشافات جدید و افزایش ظرفیت تولید ادامه دهد انتظار می رود در سال های آتی کشورهی اروپایی تغییر جهت داده و بخش اعظم نفت مصرفی خود را به جای خاورمیانه از روسیه وارد کنند. آسیا مصرف کننده اصلی نفت خاورمیانه خواهد بود. این تغییر پیامدهای سیاسی مهمی برای غرب خواهد داشت . چین، کره شمالی و روسیه از جمله تامین کنندگان اصلی فناوری های موشکی و سلاح های کشتار جمعی هستند ، با افزایش تقاضای انرژی آسیا ، احتمالا تجارت و معاملات دفاعی بین آسیا و خاورمیانه افزایش می یابد . در نتیجه ، آمریکا اعمال فشار بر دولت های آسیایی جهت عدم صادرات سلاح به رژیم های دشمن در خاورمیانه را دشوار خواهد یافت.
فناوری های ارتباطات و تقاضا برای مشارکت عمومی
فناوری های پیشرفته هم چون اینترنت در اساس محدود به طبقات ثروتمند تر و دانش اموخته تر جامعه خاورمیانه بود اما امروزه در دستر س عموم مردم قرار گرفته است . این فناوری های و گسترش شبکه های اجتماعی می توانند اثر عمیقی بر چشم انداز سیاسی داشته باشد .آن ها امکان چرخش سریع و ارزان مواد چاپی را فراهم می سازند که فراتر از کنترل رسانه های دولتی و انتشار انحصاری هستند. تلویزیون های ماهواری به افراد امکان می دهد به رسانه های جمعی دنیا دسترسی داشته باشند . این نو آوری ها دیدگاه های متنوع سیاسی و رویدادهای جهانی را در معرض دید عموم قرار می دهند . آن ها هم چنین تشکل هایی برای بحث و بررسی بیش تر هستند . یک نتیجه احتمالی این تغییر آن است که دولت های خاورمیانه مجبور به برداشتن گام های بزرگ تر برای حذف فساد ، ایجاد شفافیت در فرآیند کار دولت و افزایش استانداردهای زندگی خواهند شد.البته این احتمال معادل نیز وجود دارد که دولت ها اقتدار گرا تر شوند . ممکن است رژیم ها سعی در ساکت کردن صداهای مخالف از طریق ارعاب و یا به کارگیری زور داشته باشند. ممکن است آن ها سعی در محدود سازی دسترسی عموم به فناوری های خاصی داشته باشند.
توسعه سلاح های کشتار جمعی
در دهه های اخیر توانمندی های سلاح های کشتار جمعی در منطقه افزایش یافته است ، هر چند در حد پیش بینی تحلیل گران غربی نبوده است . با وجود این ، بسیاری از رژیم ها به دنبال توسعه یا دستیابی به سلاح هایی شیمایی ، میکروبی ، رادیولوژیک یا اتمی و سامانه های پیشرفته ی پرتاب آن ها هستند . تداوم تکثیر سلاح های کشتار جمعی در خاورمیانه پیامد های جدی برای منطقه و دیگر نقاط جهان خواهد داشت . فاصله جغرافیایی بین دشمنان در خاورمیانه بسیار کوتاه است. نیازی به سامانه های پرتاپ راه دور جهت ایراد خسارت ناگهانی و فاجعه بار با یکدیگر نیست . گسترش توانمندی سلاح های کشتار جمعی در خاورمیانه موجب محدود سازی آزادی عمل آمریکا می شود که خود ناشی از آسیب پذیری نیروهای استقرار یافته است. سرانجام آن که تکثیر سلاح های کشتار جمعی میان گروه های تروریستی خاورمیانه تهدیدی برای سرزمین اصلی آمریکا است. حملات 11سپتامبر نشان از توان عملیاتی گروه های خاص در سطح جهانی و تمایل آن ها به انجام تها جمات گسترده به ایالات متحده است
جمع بندی
آمریکا باید با در نظر گرفتن دامنه ی بحران های بالقوه ای که ممکن است در خاورمیانه ظاهر شوند به دقت به این مسئله بپردازد که کدام سیاست ها احتمالا به بهترین نتیجه خواهند رسید. یک موضوع بسیار حساس و مهم آن است که آمریکا باید به ارتقای ثبات سیاسی بپردازد یا انجام اصلاحات دمکراتیک را تشویق کند. تجربه ی اتحاد شوروی سابق و نقاط دیگر نشان می دهد که احتمال بیش تری می رود کشورهای که در حال گذار به دمکراسی هستند درگیر جنگ با همسایگان خود شوند. از این گذشته فرایند دمکراتیک شدن در خاورمیانه عرصه را به روی گروه های ملی گرا و اسلام گرا می گشاید و این گروهای مخالف منافع آمریکا هستند . آمریکا در گذشته هنگامی که ناگزیر به انتخاب میان حفظ ثبات یک متحد غیر دمکراتیک و تقویت یک تغییر دمکراتیک بود جانب رژیم حاکم را گرفت. پیمایش ها نشان می دهد که این سیاست موجب تقویت احساسات ضد آمریکایی مردم منطقه شده است . آمریکا در آینده نیاز به تلاش بیشتری برای شرح و توضیح سیاست های خود برای شهروندان عادی خاورمیانه خواهد داشت.هم چنین نیاز به تعیین وزن دور نماهای تغییر دمکراتیک با در نظر داشتن توان بالقوه ی بی ثباتی و از دست رفتن متحدان کلیدی خاورمیانه حس خواهد شد.