عضو هیات علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده:
مادران در دوران کرونا، ایفاگر همه نقشها هستند
«آمارهای جهانی نشان میدهد زنان بیشتر از مردان در معرض بیکاری ناشی از پاندمی کرونا قرار گرفتهاند. بسیاری از زنان با افزایش فشار کار منزل قادر به ادامه اشتغال نیستند و بسیاری دیگر نیز با توجه به محدود شدن کسب و کار، توسط کارفرما اخراج شدند و از زمان شیوع این بیماری، افسردگی در زنان بیشتر شده است.» درباره اثرات بیماری بر شرایط روحی زنان جامعه، گفتگویی کردیم که در ادامه میخوانید.
به گزارش پایگاه خبری بسیج جامعه زنان-خبرگزاری بسیج - راحله کاردوانی دکتری مطالعات زنان دانشگاه تربیت مدرس و عضو هیات علمی پژوهشکده زن و خانواده درباره علتهای "افزایش افسردگی زنان در دوران کرونا" اظهار داشت: بحران کرونا دو ویژگی دارد ۱. داشتن قرنطینه؛ در قرن اخیر کرونا تنها اپیدمی بوده که مردم جامعه را در درون خانهها حبس کرده است. ۲. قابل پیشبینی نبودن. این دو ویژگی، ساز و کار خانوادهها را با چالشهای بسیاری روبهرو کرد. یعنی تا قبل از آن، مادری که خانهدار بود با برنامهریزی روزانه بچه خود را از خواب بیدار میکرد و به مدرسه میفرستاد. تا بازگشت فرزندش، کارهای منزل را انجام میداد. بچهها نیز به مدرسه میرفتند؛ در حوزه آموزش و تربیت قرار میگرفتند و تخلیه هیجانها و خستگیهای طبیعی خود را داشتند. معلمان به دانشآموزان تذکرات اخلاقی میدادند و از لحاظ تربیتی، اجتماعی و روانشناختی، بچهها در معرض تربیت بودند. اما با شیوع بیماری کرونا، همه اینها به یکباره از خانوادهها گرفته شد.
کرونا و بیکاری زنان
وی با بیان اینکه عمدتا زنان هستند که در پیشانی این ماجرا قرار گرفتهاند، درباره علتهای افزایش افسردگی زنان تصریح کرد: وقتی چنین شرایطی پیش میآید، زنان شاغل و غیرشاغل در یک تصمیم نهایی فرهنگی در ایران، اولین کسانی هستند که باید در خانه بنشیند و از شغل و فعالیتهای بیرون از منزلشان بگذرند. مناقشه در اشتغال زنان، باعث افزایش افسردگی در این قشر شد. دیگر علت افزایش افسردگی زنان، دگرگون شدن برنامههای فردی، اقتصادی و روابط اجتماعی خانوادهها بود. مثلا تصور کنید، مادران یک دوره سخت تابستان را با فرزندان در خانه گذراندهاند و منتظر بازگشایی مدارس هستند تا فراغتی برایشان ایجاد شود، اما کرونا این فرصت را از مادران گرفت و بچهها در سال تحصیلی همچنان در خانه ماندند.
بنابراین مادر میشود مادر، مادر میشود پدر، مادر میشود معلم، مادر میشود مربی، مادر میشود ...، و زنان در این دوران، بار سنگینی را در ارتباط با اعضای خانواده به دوش کشیدند و اگر ما نشنویم که در دوران بحران کرونا، افسردگی زنان بیشتر شده، باید تعجب کنیم.
وی همچنین گفت: ناشناخته و پیشبینی ناپذیر بودن بحران، وسواس شدید در بهداشت و شستشو، در خانه ماندن و چالشهایی که بین همسران بوجود آمد، نگرانیهای مادران از رفت و آمدهای فرزندان و بیمار شدنشان، زنان را به سوی افسردگی پیش برد. اما یک مساله بسیار مهم که در این دوران به شدت احساس شد، ضعف آموزش زنان برای کنار آمدن با این بحران بود.
ضعفهای آموزش در فضای مجازی و سنگین شدن بار مسئولیت زنان
دکتر کاردوانی درباره ضعفهای آموزش دانشآموزان در فضای مجازی نیز گفت: متاسفانه این آموزش نیز به شیوه درستی انجام نشده و چالشهای زیادی پیرامون آن وجود دارد. در واقع خانوادهها سازوکار آموزش مجازی را در اختیار نداشتند. از اسفندماه که قرنطینه خانگی شروع شد و بچهها به مدرسه نرفتند، یکباره در یک بُرهه زمانی کوتاه، همه می بایستی گوشی هوشمند متصل به اینترنت میداشتند و در اختیار فرزندان خود قرار میدادند، زیرا آموزش در شبکههای اجتماعی، سایتها و سامانههای طراحی شده، شروع شد. خب، در جامعهای که هنوز همه خانوادهها قادر به تامین گوشی هوشمند نیستند و حتی برخی خانوادهها باید چند گوشی تهیه میکردند تا جوابگوی نیاز فرزندان آنها در مقاطع مختلف تحصیلی باشند، این کمبود خلاء شدیدی را ایجاد کرد. البته باید این نکته را هم متذکر شویم که به یکباره همه توان کشور به سوی امر پزشکی پیش رفت تا بیماری مهار شود و در بخش آموزش، خانوادهها دچار سردرگمی شدند. بنابراین آموزش و پرورش نیز بقدر کافی پاسخگو نبود و خانوادهها به حال خود رها شدند. ضعف آموزشهای آنلاین، بیشتر تأثیرات منفی خود را روی زنان گذاشت و مادران را در ارتباط با درس خواندن فرزندانشان بسیار خسته کرد.
عدم برگزاری مراسم عزاداری به افسردگیها دامن زد
عضو هیات علمی پژوهشکده زن و خانواده، به مسائل دیگری که سبب افزایش افسردگی شده، اشاره کرد و گفت: متاسفانه در این مدت بخاطر کرونا و علل دیگر، هموطنان زیادی را از دست دادیم، اما خانوادهها نتوانستند برای عزیزانشان مراسم عزاداری بگیرند و خود را تخلیه روحی کنند، همین امر موجب افزایش سطح افسردگی در جامعه شد. من اخیرا مقالهای در این زمینه نوشتهام باعنوان «مسائل و راهبردهای اخلاقی خانواده در مواجهه با بحران کرونا» که در همایشی در دانشگاه شهید بهشتی نیز ارائه شد. در این کار تحقیقاتی، با حدود ۷۰ نفر بصورت تلفنی و مجازی مصاحبه کردم. یکی از نکاتی که در صحبتهای حداقل دوسوم مصاحبه شوندگان شنیدم این بود که فوت اطرافیان آنها در اثر کرونا یا عوامل دیگر اتفاق افتاده اما امکان همدردی با نزدیکان فوت شده وجود نداشته. این درحالی است که مراسم عزاداری در جامعه ما، یک موضوع جدی و بااهمیت بوده و عزاداری شناسنامه تاریخی داشته و مردم بایکدیگر همدردی داشتند و تنها یک مراسم فانتزی نبوده و خویشاوندان یکهفته تا ۱۰ روز در کنار کسی که عزیزش را از دست داده بود میماندند. حالا در جامعهای که چنین سابقه عاطفی دارد، عدم اجرای مراسم عزاداری به آن جامعه لطمه وارد میکند. کسی که عزیزترین فرد زندگی خود را بطور ناگهانی از دست داده، کسی را اطراف خود پیدا نمیکند که سر بر شانههایش گذاشته و گریه کند. بسیاری از خانوادهها اینچنین در کمال ناباوری عزیزان خود را در اثر ابتلا به ویروس کرونا از دست دادند و ترس و اضطراب خویشاوندان از مبتلا بودن بازماندگان به کرونا باعث شد نه تنها خانوادهی مصیبت دیده، داغ خود را تحمل کند بلکه تنهایی پس از آن را نیز باید تحمل میکرد.
وی ادامه داد: از طرفی مراسمهای عروسی و تولد نیز به همین صورت تعطیل شد و از فضای شادی در جامعه نیز کاسته شد، اما شادیها تاحدودی در فضای مجازی مدیریت شد. البته به نظرم الان پس از چند ماه تاحدودی توانستیم یاد بگیریم که چگونه شادیها و عزاداریها را در بحران کرونا مدیریت کنیم و آغوشهایی که از خانوادهها گرفته شد را جبران کنیم. عمدتا یک جامعه سیال و پویا، اینگونه است که وقتی آسیب و بحرانی را تجربه میکند، بتدریج دوباره خود را احیا میکند و در مواجهه با این بحران، دیدیم که تحولاتی اتفاق افتاد و با تکنیکهایی مدیریت شد.
بروز رفتارهای متفاوت در مواجهه با بحران
کاردوانی با اشاره به رعایت فاصله فیزیکی و تاثیر آن بر روابط همسران عنوان کرد: مواجهه افراد با بحرانها متفاوت است. در این مورد باید گفت که برخی بسیار عالی با موضوع کنار آمدند، مثلا با زن و شوهری که یکسال از ازدواج شان میگذشت برای تحقیقاتم صحبت کردم، هر دو تحصیلکرده بودند و مشاغل آزاد داشتند و بخاطر کرونا با تعطیل شدن کار و کم شدن درآمد، در کنار داشتن مخارج زندگی و اقساط وام ازدواج و... روبرو شده بودند. اما علیرغم چالشهای بوجود آمده و کمتر شدن روابط فیزیکی، پیوند عاطفی آنها افزایش یافته بود.
وی بیان کرد: خانم دیگری بیان میکرد قبل از شیوع کرونا عادت به احوالپرسی از اعضای خانواده نداشتم، اما با گسترش این بیماری، به بهانه کرونا هر روز دست بر پیشانی تک تک اعضای خانواده میگذارم و حالشان را میپرسم و همین یک رابطه عمیق عاطفی را در خانواده ایجاد کرده است. دختر خانمی هم تعریف میکرد که در شهر دیگری زندگی میکرده و بخاطر کرونا به خانه برگشته و با برادری که سال ها مشکلات زیادی داشته، آشتی کرده است. اما یکسری افراد هستند که وقتی با بحران روبرو میشوند، به شدت دچار اضطراب شده و مدیریت بحران را از دست میدهند. همچنین انسانهای فردگرایی هم هستند که عادت به تنها زندگی کردن دارند و دوست دارند مشکلاتشان را به تنهایی حل کنند.
کاردوانی ادامه داد: خانمی در این باره اظهار داشت؛ از ابتدای قرنطینه، همسرم اتاق جدایی برای خود انتخاب کرد. رابطهاش را با فرزندانمان کم کرد و اجازه رفت و آمد به اتاقش را نمیداد. این فاصله، من و فرزندانم را دچار آسیب کرد. بنابراین نحوه مواجهه با بحران، به شخصیت افراد بازمیگردد و پیامی در آن نهفته است. افراد در مواجهه با بحرانهای واحد، حالتهای متفاوتی را بروز میدهند و دو سر کاملا متفاوت این طیف هستند. قرنطینه برای یکسری از افراد بسیار خوب بود و باعث ارتباطهای جدید و بازیهای خانوادگی شد اما برای یکسری دیگر، موجب فاصلههای سخت شد. پیام این تفاوت ها این است که ما میتوانیم برای ادامه مواجهه با بحران کرونا و هم بحرانهای آتی، دریابیم چه شخصیتهایی در جامعهمان وجود دارند و چه کارهایی باید از لحاظ تربیتی، جامعه پذیری، مدیریت بحران و تاب آوری، روی افراد و خانوادهها انجام دهیم و راهکارهای ادامه بحران فعلی و مواجهه با بحرانهای آتی کشور را بشناسیم.
وی در پایان تاکید کرد: کرونا هم بحران یکی دو روزه نبود و به مرور زمان خود را بیشتر شناساند. همین باعث شد برای تحولات مثبت از آن استفاده کنیم. به عقیده من، باید روی تابآوری خانوادهها بیشتر متمرکز شویم و سیاستها را در سطح فردی و اجتماعی براساس آن پیش ببریم.
گفت وگو، فرزانه همتی
انتهای پیام/*
کرونا و بیکاری زنان
وی با بیان اینکه عمدتا زنان هستند که در پیشانی این ماجرا قرار گرفتهاند، درباره علتهای افزایش افسردگی زنان تصریح کرد: وقتی چنین شرایطی پیش میآید، زنان شاغل و غیرشاغل در یک تصمیم نهایی فرهنگی در ایران، اولین کسانی هستند که باید در خانه بنشیند و از شغل و فعالیتهای بیرون از منزلشان بگذرند. مناقشه در اشتغال زنان، باعث افزایش افسردگی در این قشر شد. دیگر علت افزایش افسردگی زنان، دگرگون شدن برنامههای فردی، اقتصادی و روابط اجتماعی خانوادهها بود. مثلا تصور کنید، مادران یک دوره سخت تابستان را با فرزندان در خانه گذراندهاند و منتظر بازگشایی مدارس هستند تا فراغتی برایشان ایجاد شود، اما کرونا این فرصت را از مادران گرفت و بچهها در سال تحصیلی همچنان در خانه ماندند.
بنابراین مادر میشود مادر، مادر میشود پدر، مادر میشود معلم، مادر میشود مربی، مادر میشود ...، و زنان در این دوران، بار سنگینی را در ارتباط با اعضای خانواده به دوش کشیدند و اگر ما نشنویم که در دوران بحران کرونا، افسردگی زنان بیشتر شده، باید تعجب کنیم.
وی همچنین گفت: ناشناخته و پیشبینی ناپذیر بودن بحران، وسواس شدید در بهداشت و شستشو، در خانه ماندن و چالشهایی که بین همسران بوجود آمد، نگرانیهای مادران از رفت و آمدهای فرزندان و بیمار شدنشان، زنان را به سوی افسردگی پیش برد. اما یک مساله بسیار مهم که در این دوران به شدت احساس شد، ضعف آموزش زنان برای کنار آمدن با این بحران بود.
ضعفهای آموزش در فضای مجازی و سنگین شدن بار مسئولیت زنان
دکتر کاردوانی درباره ضعفهای آموزش دانشآموزان در فضای مجازی نیز گفت: متاسفانه این آموزش نیز به شیوه درستی انجام نشده و چالشهای زیادی پیرامون آن وجود دارد. در واقع خانوادهها سازوکار آموزش مجازی را در اختیار نداشتند. از اسفندماه که قرنطینه خانگی شروع شد و بچهها به مدرسه نرفتند، یکباره در یک بُرهه زمانی کوتاه، همه می بایستی گوشی هوشمند متصل به اینترنت میداشتند و در اختیار فرزندان خود قرار میدادند، زیرا آموزش در شبکههای اجتماعی، سایتها و سامانههای طراحی شده، شروع شد. خب، در جامعهای که هنوز همه خانوادهها قادر به تامین گوشی هوشمند نیستند و حتی برخی خانوادهها باید چند گوشی تهیه میکردند تا جوابگوی نیاز فرزندان آنها در مقاطع مختلف تحصیلی باشند، این کمبود خلاء شدیدی را ایجاد کرد. البته باید این نکته را هم متذکر شویم که به یکباره همه توان کشور به سوی امر پزشکی پیش رفت تا بیماری مهار شود و در بخش آموزش، خانوادهها دچار سردرگمی شدند. بنابراین آموزش و پرورش نیز بقدر کافی پاسخگو نبود و خانوادهها به حال خود رها شدند. ضعف آموزشهای آنلاین، بیشتر تأثیرات منفی خود را روی زنان گذاشت و مادران را در ارتباط با درس خواندن فرزندانشان بسیار خسته کرد.
عدم برگزاری مراسم عزاداری به افسردگیها دامن زد
عضو هیات علمی پژوهشکده زن و خانواده، به مسائل دیگری که سبب افزایش افسردگی شده، اشاره کرد و گفت: متاسفانه در این مدت بخاطر کرونا و علل دیگر، هموطنان زیادی را از دست دادیم، اما خانوادهها نتوانستند برای عزیزانشان مراسم عزاداری بگیرند و خود را تخلیه روحی کنند، همین امر موجب افزایش سطح افسردگی در جامعه شد. من اخیرا مقالهای در این زمینه نوشتهام باعنوان «مسائل و راهبردهای اخلاقی خانواده در مواجهه با بحران کرونا» که در همایشی در دانشگاه شهید بهشتی نیز ارائه شد. در این کار تحقیقاتی، با حدود ۷۰ نفر بصورت تلفنی و مجازی مصاحبه کردم. یکی از نکاتی که در صحبتهای حداقل دوسوم مصاحبه شوندگان شنیدم این بود که فوت اطرافیان آنها در اثر کرونا یا عوامل دیگر اتفاق افتاده اما امکان همدردی با نزدیکان فوت شده وجود نداشته. این درحالی است که مراسم عزاداری در جامعه ما، یک موضوع جدی و بااهمیت بوده و عزاداری شناسنامه تاریخی داشته و مردم بایکدیگر همدردی داشتند و تنها یک مراسم فانتزی نبوده و خویشاوندان یکهفته تا ۱۰ روز در کنار کسی که عزیزش را از دست داده بود میماندند. حالا در جامعهای که چنین سابقه عاطفی دارد، عدم اجرای مراسم عزاداری به آن جامعه لطمه وارد میکند. کسی که عزیزترین فرد زندگی خود را بطور ناگهانی از دست داده، کسی را اطراف خود پیدا نمیکند که سر بر شانههایش گذاشته و گریه کند. بسیاری از خانوادهها اینچنین در کمال ناباوری عزیزان خود را در اثر ابتلا به ویروس کرونا از دست دادند و ترس و اضطراب خویشاوندان از مبتلا بودن بازماندگان به کرونا باعث شد نه تنها خانوادهی مصیبت دیده، داغ خود را تحمل کند بلکه تنهایی پس از آن را نیز باید تحمل میکرد.
وی ادامه داد: از طرفی مراسمهای عروسی و تولد نیز به همین صورت تعطیل شد و از فضای شادی در جامعه نیز کاسته شد، اما شادیها تاحدودی در فضای مجازی مدیریت شد. البته به نظرم الان پس از چند ماه تاحدودی توانستیم یاد بگیریم که چگونه شادیها و عزاداریها را در بحران کرونا مدیریت کنیم و آغوشهایی که از خانوادهها گرفته شد را جبران کنیم. عمدتا یک جامعه سیال و پویا، اینگونه است که وقتی آسیب و بحرانی را تجربه میکند، بتدریج دوباره خود را احیا میکند و در مواجهه با این بحران، دیدیم که تحولاتی اتفاق افتاد و با تکنیکهایی مدیریت شد.
بروز رفتارهای متفاوت در مواجهه با بحران
کاردوانی با اشاره به رعایت فاصله فیزیکی و تاثیر آن بر روابط همسران عنوان کرد: مواجهه افراد با بحرانها متفاوت است. در این مورد باید گفت که برخی بسیار عالی با موضوع کنار آمدند، مثلا با زن و شوهری که یکسال از ازدواج شان میگذشت برای تحقیقاتم صحبت کردم، هر دو تحصیلکرده بودند و مشاغل آزاد داشتند و بخاطر کرونا با تعطیل شدن کار و کم شدن درآمد، در کنار داشتن مخارج زندگی و اقساط وام ازدواج و... روبرو شده بودند. اما علیرغم چالشهای بوجود آمده و کمتر شدن روابط فیزیکی، پیوند عاطفی آنها افزایش یافته بود.
وی بیان کرد: خانم دیگری بیان میکرد قبل از شیوع کرونا عادت به احوالپرسی از اعضای خانواده نداشتم، اما با گسترش این بیماری، به بهانه کرونا هر روز دست بر پیشانی تک تک اعضای خانواده میگذارم و حالشان را میپرسم و همین یک رابطه عمیق عاطفی را در خانواده ایجاد کرده است. دختر خانمی هم تعریف میکرد که در شهر دیگری زندگی میکرده و بخاطر کرونا به خانه برگشته و با برادری که سال ها مشکلات زیادی داشته، آشتی کرده است. اما یکسری افراد هستند که وقتی با بحران روبرو میشوند، به شدت دچار اضطراب شده و مدیریت بحران را از دست میدهند. همچنین انسانهای فردگرایی هم هستند که عادت به تنها زندگی کردن دارند و دوست دارند مشکلاتشان را به تنهایی حل کنند.
کاردوانی ادامه داد: خانمی در این باره اظهار داشت؛ از ابتدای قرنطینه، همسرم اتاق جدایی برای خود انتخاب کرد. رابطهاش را با فرزندانمان کم کرد و اجازه رفت و آمد به اتاقش را نمیداد. این فاصله، من و فرزندانم را دچار آسیب کرد. بنابراین نحوه مواجهه با بحران، به شخصیت افراد بازمیگردد و پیامی در آن نهفته است. افراد در مواجهه با بحرانهای واحد، حالتهای متفاوتی را بروز میدهند و دو سر کاملا متفاوت این طیف هستند. قرنطینه برای یکسری از افراد بسیار خوب بود و باعث ارتباطهای جدید و بازیهای خانوادگی شد اما برای یکسری دیگر، موجب فاصلههای سخت شد. پیام این تفاوت ها این است که ما میتوانیم برای ادامه مواجهه با بحران کرونا و هم بحرانهای آتی، دریابیم چه شخصیتهایی در جامعهمان وجود دارند و چه کارهایی باید از لحاظ تربیتی، جامعه پذیری، مدیریت بحران و تاب آوری، روی افراد و خانوادهها انجام دهیم و راهکارهای ادامه بحران فعلی و مواجهه با بحرانهای آتی کشور را بشناسیم.
وی در پایان تاکید کرد: کرونا هم بحران یکی دو روزه نبود و به مرور زمان خود را بیشتر شناساند. همین باعث شد برای تحولات مثبت از آن استفاده کنیم. به عقیده من، باید روی تابآوری خانوادهها بیشتر متمرکز شویم و سیاستها را در سطح فردی و اجتماعی براساس آن پیش ببریم.
گفت وگو، فرزانه همتی
انتهای پیام/*
منبع: طنین یاس
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار