درخواست مربیان کانون پرورشی فکری برای تبدیل وضعیت
به گزارش خبرگزاری بسیج از آذربایجان شرقی، در نامه این مربیان کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان آمده است؛
به اطلاع میرساند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که در اساسنامه خود یک شرکت دولتی وابسته به وزارت آموزش وپرورش است، سازمانی فرهنگی، آموزشی و تربیتی است که سالها نام و عنوانش در تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان این مرز و بوم درخشیده است و هنرمندان بزرگی از دامن پرمِهر آن برخاستهاند.
اما این خوشنامی حاصل سالها تلاش مربیان زحمتکش و صبور مراکز کانون است. در این میان، تخصصیترین بخشهای کانون که آموزشهای هنری و ادبی هستند توسط مربیان حقالتدریسی انجام میشوند و کارگاههای اصلی و تخصصی کانون را فقط مربیان حقالتدریسی برگزار میکنند.
این مربیان که بسیاری از آنها با سابقه بیش از یک و دو دهه فعالیت در کانون همواره نسبت به آنها کملطفی صورت گرفته، سالهاست خواهان تبدیل وضعیت هستند و سالهاست با بیمه ناقص، حقوق اندک، بدون مزایایی مانند اضافه کار، حق اولاد و عائلهمندی، حق بدی آب و هوا، حق مناطق مرزی، حق ایاب و ذهاب و پاداش و سنوات و تمام حقوق دیگر و با عیدی ناقص و ناچیز، با امید به استخدام و بهبود وضعیت، به فعالیت خود ادامه دادهاند.
نیروهای حقالتدریسی کانون سال ۱۳۹۳ بدون هماهنگی و مشورت با آنها عنوان «مربی حقالتدریس» از حکمهای کارگزینیشان حذف و عنوان «مربی پارهوقت» به آنها اطلاق شد که در نتیجه باعث شد این مربیان زحمتکش همراه با معلمان حقالتدریسی آموزش و پرورش تعیین و تبدیل وضعیت نشوند و مشمول هیچ طرح و لایحهای برای تبدیل وضعیت و ساماندهی قرار نگیرند.
آیا سزاوار است مربیانی که در ماه، ۱۲۰ ساعت در خدمت یک سازمان هستند و شش روز در هفته در محل کار خود مشغول کارند یا مربیان ۳۰ ساعته و ۶۰ ساعته حقالتدریس کانون، فارغ از ساعت کاری به صورت تمام وقت درخدمت کانون فعالیت کنند و عشق به تربیت و پرورش فرزندان این سرزمین اجازه ندهد ذهن خود را معطوف مشاغل دیگر کنند «مربی پارهوقت» نامیده شوند و از حقوق اولیه خود محروم باشند؟ حتی در این میان، مربیان حقالتدریسی هستند که همسرانشان یا خودشان از خانواده جانبازان، شهدا و ایثارگران هستند اما توجهی به مدارکِ آنها نمیشود و دستِ این عده را نیز از هر چه راههای تبدیل وضعیت هست بستهاند. مربیان متخصص ادبی و هنری که بار اصلی فعالیتهای تخصصی کانون را به دوش میکشند و هرکدام در رشته تخصصی خود بسیار آموزشدیده و باتجربه هستند اما شامل هیچ نوع حمایت مادی قرار نمیگیرند.
چگونه یک مربی آقا که مسئول تامین مخارج زندگی خانواده است درحالی که شش روز در هفته در خدمت کانون و بچههای عضو کانون است با این حقوق ناچیز، در این وضعیت دشوار تامینکننده مالی خانوادهاش باشد؟ چگونه یک مربی که چندین سال است با عشق فعالیت کرده و حالا حتی برای استخدام در سایر دستگاهها واجد شرایط سنی نیست با این سابقه و تخصص و حقوق اندک به فعالیت ادامه دهد؟ چرا یک مربی با بیش از ۲۰ سال سابقه در کانون از نظر حقوق و مزایا با مربیان بدو ورود و با سابقههای اندک هیچ تفاوتی نباید داشته باشد؟ در کدام سازمان و نهاد کشور اینچنین سابقه و خدمت خالصانه یک کارمند نادیده انگاشته میشود؟
خوشبختانه سال ۹۸ حقوق و دستمزد همکاران رسمی و پیمانی کانون با افزایش حقوق ۵۰ درصدی همراه بود و سال ۹۹ نیز نیروهای قراردادی به اتفاق سایر همکاران رسمی و پیمانی افزایشهای بیش از ۴۰ تا ۶۰ درصدی داشتند اما متاسفانه مربیان حقالتدریسی هرگز شامل این افزایش حقوقها نشدند! آیا این مربیان در سازمان کانون زحمت نمیکشند؟ یا مخارج زندگیشان متفاوت با سایر مردم ایران است و تورم و گرانیهای موجود، شامل آنها نمیشود؟
مربیان خانم در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان حق مرخصی زایمان ندارند و توجهی به نقش مادری آنها نشده است و گاهی مجبور هستند در یک روز به دو تا سه مرکز در مکانهای دور مراجعه کنند و کودکان خود را به سختی همراه ببرند یا در خانه تنها بگذارند.
هیچ هزینه ایاب و ذهابی هم برای این مربیان و مربیان آقا تعلق نمیگیرد. هیچ وقت، هیچ اضافه کار و حق ماموریتی برای آنها در نظر گرفته نمیشود و حتی حقوق آنها در برخی استانها در شرایط کرونایی ناقص و نصف پرداخت شده است آن هم با وجود فعالیتهای مجازی فراوانِ این مربیان که نمود آن در سایت و سامانههای اینترنتی کانون و فضای مجازی عیان است.
در شرایط کرونایی مربیان حقالتدریسی یا به زعمِ کانونیها «مربیان پارهوقت» بار اصلی فعالیتهای مجازی و آنلاین کانون را به دوش میکشند و سزاوار نیست این مربیانِ پرتلاش متواضعانه کارکنند و حقوق و مزایای مناسب دریافت نکنند.
عاجزانه درخواست داریم وضعیت معیشتی، تبدیل وضعیت و افزایش حقوق و مزایای ما را پیگیری کنید تا ما مربیان حق التدریس کانون پرورش فکری هم، مانند معلمان حقالتدریسی آموزش وپرورش، نهضتیها و حقالتدریسیهای سازمانهای دیگر تبدیل یا تعیین وضعیت شویم چرا که ادامه زندگی درچنین شرایطی برای ما غیرممکن شده است."